به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، روزنامه آرمان امروز شنبه 94/8/9 گفت و گویی با مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری انجام داده است که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
برخی از اصلاحطلبان معتقدند در شرایط کنونی سرلیستی یک شخصیت معتدل مانند ناطق نوری بیشتر به مصلحت اصلاحطلبان است. در مقابل برخی معتقدند که جریان اصلاحات دارای پتانسیل زیادی است و سرلیست اصلاحطلبان باید از دل جریان اصلاحطلبی انتخاب شود. شما با کدام دیدگاه موافقید؟
به نظر من سرلیست انتخاباتی اصلاحطلبان باید یک اصلاحطلب باشد و از بین افراد حاضر در جریان اصلاحات انتخاب شود. البته گمانهزنیهای مبنیبر حضور آقای ناطق نوری زیاد قابل اعتماد نیست، چرا که ایشان تمایلی برای حضور در عرصه انتخابات ندارند و این مساله را بارها عنوان کردهاند. برخی از دوستان روی سرلیستی آقای عارف مانور زیادی میدهند و به نظر هم ایشان دارای ظرفیت و پتانسیل لازم برای سرلیستی اصلاحطلبان هستند. با این وجود هنوز به صورت دقیق ورود دکتر عارف به عرصه انتخابات قطعی نشده و به همین دلیل سخن گفتن از سرلیستی ایشان هنوز زود است.
اتفاقی که در انتخابات ریاستجمهوری سال92رخ داد یک رخداد خاص بود که با توجه به شرایط آن مقطع زمانی به وقوع پیوست. در نتیجه تکرار این استراتژی در انتخابات مجلس ممکن است به نتیجه مطلوب گذشته منجر نشود. نکته دیگر اینکه شرایط انتخابات مجلس با ریاستجمهوری تفاوتهای معناداری دارد و انتخابات مجلس تابع برخی مسائل مانند قومیتگرایی، محلیگرایی و بعضا تعصبات سیاسی است. این در حالی است که انتخابات ریاستجمهوری به صورت سراسری در تمام استانهای کشور برگزار میشود و قابل پیشبینیتر از انتخابات مجلس است. در سه دوره اخیر، مجلس در اختیار یک جریان خاص سیاسی قرار داشته و به همین دلیل اصلاحطلبان باید با جدیت و همدلی بیشتری در انتخابات مجلس دهم حضور پیدا کنند تا تعادل در مجلس آینده برقرار شود.
من از برخی از دوستان تعجب میکنم هنگامی که عنوان میکنند اصلاحطلبان باید از چهرههای اصولگرایان در لیستهای انتخاباتی خود استفاده کنند. این در حالی است که آقای باهنر به تازگی عنوان کرده «اصولگرایان باید تلاش کنند شرایطی به وجود بیاید که حتی اصلاحطلبان معتدل نیز به مجلس راه پیدا نکنند». به نظر من یک خانهتکانی اساسی باید در ترکیب مجلس آینده به سود اصلاحطلبان صورت بگیرد. منظور من از اصلاحطلبان کسانی است که در چارچوب تفکرات اصلاحطلبی و در چارچوب قانون اساسی حرکت میکنند. تفکر اصلاحطلبی هیچگاه به افراد خاصی محدود نبوده و یک تفکر سیال اجتماعی است که در لایههای مختلف جامعه رسوخ کرده است.
به نظر میرسد استراتژی اصلی اصلاحطلبان پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری به دست آوردن اکثریت کرسیهای مجلس دهم بوده است. به همین دلیل آقای عارف از قبول مسئولیت در دولت خودداری کردند و پس از آن میداندار اصلاحطلبان برای ورود به عرصه انتخابات مجلس شدند. دلیل این استراتژی چیست؟ اصلاحطلبان به دنبال چه اهدافی هستند؟
بر این باورم که اصلاحطلبان رهیافت از پیشتعیینشدهای برای این مساله نداشتهاند. به نظر من دولت آقای روحانی یا نتوانسته یا نخواسته که از ظرفیت آقای عارف در دولت استفاده کند. مساله مهمتر اینکه اصلاحطلبان و اصولگرایان به دلیل فقدان احزاب سازمانیافته و قدرتمند فاقد توانایی اجماع و وحدت هستند و به همین دلیل تلاش میکنند از ظرفیتهای فردی استفاده کنند. در شرایط کنونی نیز آقای عارف دارای چنین ظرفیت و توانایی است که بار انتخاباتی اصلاحطلبان را برای مجلس آینده به دوش بکشد. در نتیجه ایشان به شخصیت محوری بحثهای انتخاباتی اصلاحطلبان تبدیل شده است. تا زمانی که احزاب به محور فضای سیاسی تبدیل نشوند ما باید حول چهرههای مطرح اجماع کنیم که این وضعیت نمیتواند ما را به سرمنزل مقصود هدایت کند. متاسفانه آقای روحانی با وجود تمام شعارهایی که در کارزار انتخاباتی خود درباره جامعه مدنی و احزاب دادند چندان اقدام موثر و تاثیرگذاری در این زمینه انجام ندادند و باید در این زمینه اقدام موثری انجام دهد. توقع همه ما از دولت آقای روحانی در این زمینه بیشتر از وضعیت کنونی بود. در مساله راهاندازی خانه احزاب نیز دولت کمک بسیار کمی به احزاب کرد و بار اصلی این مساله روی دوش احزاب قرار داشت. در شرایط کنونی لایحه احزاب در وزارت کشور خاک میخورد و ماههاست که به فراموشی سپرده شده است. دولت تدبیر و امید حتی با استانی شدن انتخابات مخالفت کرد. این در حالی است که اگر انتخابات استانی میشد گام بلندی در راستای نهادینه کردن تحزب در کشور برداشته میشد.
برخی از اصولگرایان معتقدند در صورتی که مجلس دهم به دست اصلاحطلبان بیفتد دوباره اتفاقات مجلس ششم تکرار خواهد شد و به همین دلیل ابراز نگرانی میکنند. به نظر شما نگرانی این گروه صحیح است؟
من با اغلب چهرههای اصلاحطلب آشنایی و دوستی نزدیک دارم و تاکنون از هیچ کدام از این اشخاص سخنی درباره اینکه قرار است مجلس ششم تکرار شود نشنیدهام. اصلا قرار نیست چنین اتفاقی در مجلس دهم رخ بدهد. اصلاحطلبان از گذشته درسهای زیادی گرفتهاند و به همین دلیل اجازه نمیدهند آینده اصلاحطلبی مانند برخی مقاطع به خطر بیفتد. در نتیجه سیاست اصلاحطلبان حرکت در قانون با اجماع و همدلی درون جریانی است. نکته دیگر اینکه شرایط زمانی کنونی با مجلس ششم تفاوتهای بسیاری دارد و اقداماتی که در مجلس ششم رخ داد به صورت طبیعی در مجلس دهم محلی از اعراب نخواهد داشت. یکی از استراتژیهای محوری اصلاحطلبان برای مجلس دهم جلوگیری از وجود تندروها در مجلس آینده است. به همین دلیل اصلاحطلبان تلاش میکنند تاکتیکهای انتخاباتی خود را به صورت دقیق و برنامهریزی شده و بدون کمترین درصد خطا تدوین کنند.
اگر استراتژی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس به نتیجه مطلوب نرسد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
اگر همه اصلاحطلبان از برنامههای طراحی شده تمکین کنند و در یک مسیر مشخص حرکت کنند چنین اتفاقی رخ نخواهد داد و اکثریت مجلس دهم به دست اصلاحطلبان خواهد افتاد. با این وجود اگر اصلاحطلبان موفق نشوند اکثریت مجلس را به دست بگیرند به معنای شکست جریان اصلاحات نیست. جریان اصلاحات یک پارادایم فکری، سیاسی و اجتماعی است که در صورت شکست یا پیروزی در انتخابات همچنان به پویایی و بالندگی خود ادامه خواهد داد. جریان اصلاحات در انتخابات مجلس پنجم هم موفق نشد به همه استراتژیهای انتخاباتی خود جامه عمل بپوشاند. با این وجود موفق شد یک اقلیت قدرتمند در مجلس تشکیل بدهد که در مقابل اکثریت شکننده اصولگرایان کارآیی زیادی از خود نشان داد. در نتیجه اگر وضعیت اصلاحطلبان در مجلس دهم مانند مجلس پنجم نیز شود به معنای شکست اصلاحطلبان نخواهد بود و امیدواری زیادی وجود خواهد داشت. مساله مهم دیگر در این زمینه اینکه یک نیروی سیاسی مقید به آموزههای دینی هیچگاه به مفهوم شکست فکر نمیکند و همواره نسبت به آینده امیدوار است.
موضع حزب مردمسالاری درباره انتخابات و همچنین اجماع اصلاحطلبان چیست؟ اگر به فرض نام شما در لیست واحد اصلاحطلبان نبود شما لیست مستقل ارائه خواهید کرد؟
این بحث در کنگره حزب مطرح شده است. در کنگره قرار بر این شده که ما هیچگونه لیست مستقلی نسبت به لیست واحد اصلاحطلبان ارائه نکنیم. ما در انتخابات مجلس تابع نظرات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که شامل21حزب اصلاحطلب است خواهیم بود. با این وجود اگر شورای هماهنگی جبهه اصلاحات موفق نشود یک لیست واحد و منسجم ارائه کند، ما لیست مستقل خواهیم داشت. در نتیجه اولویت اول ما هماهنگی با جریان کلی اصلاحات در انتخابات است. من بر این باورم که اصلاحطلبان مجالس هفتم، هشتم و نهم را به سه دلیل از دست دادند. اصلاحطلبان در مجلس هفتم به واقعیتهای سیاسی جامعه توجه نکردند و به همین دلیل بسیاری از چهرههای اصلاحطلب از جریان انتخابات کنار رفتند. در مجلس هشتم نیز بین اصلاحطلبان اختلاف به وجود آمد. برای مثال در تهران ما با دو لیست انتخاباتی از طرف اصلاحطلبان مواجه شدیم که همین مساله سبب انشقاق در جریان اصلاحات و در نتیجه ناکامی این جریان در انتخابات شد. وضعیت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس نهم نسبت به دو مجلس قبلی نامساعدتر بود و بسیاری از اصلاحطلبان اصلا حاضر نبودند به صحنه بیایند. در این مقطع زمانی حزب مردمسالاری تنها حزب اصلاحطلبی بود که برای انتخابات مجلس نهم لیست انتخاباتی ارائه کرد. در شرایط کنونی هیچ کس با انتخابات قهر نیست و همه آشتی هستند. حتی به نظر من در شرایط کنونی برخی تلاش میکنند بیش از اندازه با انتخابات آشتی کنند. با این وجود اگر همه اصلاحطلبان با هدف اجماع و وحدت به عرصه انتخابات وارد شوند امیدواری زیادی برای پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات وجود خواهد داشت.
اگر به عقب و زمان انتخابات ریاستجمهوری سال 88 بازگردیم موضعگیری شما نسبت به اتفاقات پس از انتخابات از دید بسیاری از افراد صحیح و منطقی بود. با این وجود مواضع شما به مذاق برخی از اصلاحطلبان خوش نیامد. آیا اگر زمان به عقب برگردد و شما عواقب موضعگیریهای خود را ببینید باز هم بر همان مواضعی که اتخاذ کردید تاکید میکنید؟
این مساله نیازمند تحلیل دقیق و موشکافانه است. بنده در همان مقطع زمانی به اعضای حزب عنوان کردم که روش و منش حزب مردم سالاری بر پایه برخورد نبوده و نخواهد بود. در نتیجه اگر احزاب دیگر روشهای متفاوتی را برای خود برگزیدهاند به خودشان مربوط است و به ما مربوط نمیشود. بنده چه در آن مقطع زمانی و چه هماکنون معتقدم که در انتخابات ریاستجمهوری سال88تخلفاتی صورت گرفت اما تقلب وجود نداشت. معنای تخلف و تقلب با هم متفاوت است و نباید این دو را با هم یکی دانست. بنده آن زمان در مجلس حضور داشتم و به صورت مرتب درباره برگزاری دادگاهها و شیوه برخورد با متهمان سخنرانی میکردم و مواضع خود را بیان میکردم. در آن زمان هنوز جرم سیاسی تعریف نشده بود و عدهای تلاش میکردند از کاه، کوه بسازند و به دلیل خطای برخی افراد کل یک جریان سیاسی را زیر سوال ببرند. من با این مسائل بهشدت مخالف بودم و مواضع شفافی نسبت به اتفاقات پس از انتخابات سال88 داشتم. بنده هیچگاه کلیت انتخابات ریاستجمهوری را زیر سوال نبردم. با این وجود اعتقاد داشتم که قوه قضائیه باید به تخلفات به وجود آمده در انتخابات رسیدگی کند. بنده از مواضع خود در سال88 به هیچ عنوان پشیمان نیستم و همچنان به آنها پافشاری و تاکید دارم.
برخی مواضعتان سبب نوعی فاصله غیرمحسوس بین شما و برخی اصلاحطلبان نشده است؟
به عنوان یک اصلاحطلب هیچگاه از مشی و اصول اصلاحطلبی عدول نکردم. مشی جریان اصلاحات براساس تلاش برای بهبود وضعیت سیاسی و اجتماعی در چارچوب نظام و قانون اساسی است. در نتیجه نمیتوان یک اصلاحطلب بود و از چارچوب نظام عدول کرد. البته معتقد نیستم که اصلاحطلبان در سال88 از نظام عدول کردند. در واقع چنین اتفاقی رخ نداد. البته شرایط بنده به شکلی نبود که موضعی در حقانیت محمود احمدینژاد بگیرم. به نظر من تنها راه برونرفت از آن وضعیت«اعتدال» بود. در نتیجه چهار سال قبل از گفتمان آقای روحانی از مفهوم اعتدال برای رهایی از مشکلات کشور استفاده کردم. با این وجود مهمترین دلیل انتقاد برخی اصلاحطلبان از بنده به زمانی برمیگردد که حزب مردمسالاری برای انتخابات مجلس نهم لیست انتخاباتی ارائه کرد. این مساله نسبت به مواضع بنده در سال88 آتش انتقادات را تندتر کرد.
برای شما این مساله که با این اقدامات بین شما و برخی از اصلاحطلبان فاصله میافتد اهمیت نداشت؟
اصلا چنین بحثهایی بین ما وجود نداشت. بنده اختیار دارم هر مواضعی که تشخیص میدهم صحیح است عنوان کنم، همانطور که دیگران چنین حقی دارند. در نتیجه نمیتوان به خاطر مواضع کسی بر وی خرده گرفت. در دوران انتخابات مجلس نهم بنده و حزب مردمسالاری اعتقاد داشتیم باید در انتخابات حضور پیدا کرد و لیست ارائه کرد، اما برخی از افراد چنین رویکردی را نمیپسندیدند. البته همین افراد بعدا با مشاهده اتفاقات جدیدی که در فضای سیاسی ایران رخ داد عنوان کردند ای کاش درآن زمان نقش فعالتری ایفا کرده بودیم. تمام این اتفاقات در حالی رخ داد که رئیس دولت اصلاحات در انتخابات نهم مجلس شرکت کرد و در شهرستان دماوند رأی خود را به صندوق انداخت.
پس از این دوران شما در انتخابات ریاستجمهوری به عنوان کاندیدا ثبتنام کردید اما مورد تایید شورای نگهبان قرار نگرفتید. به همین دلیل پس از پیروزی حسن روحانی سکوت کردید. با این وجود سکوت شما زمانی شکست که احساس میشد به حسن روحانی نزدیک شدهاید. آیا برای همکاری با دولت با شما صحبت شد؟
از طرف آقای حسن روحانی هیچگونه صحبتی با بنده در این مورد صورت نگرفت. بنده هم پیگیر این مساله نبودم. تنها در یک جلسه که برای تشکر از ستادهای انتخاباتی ایشان بود شرکت کردم. متاسفانه در این جلسه نیز ما غریبه بودیم و همه کسانی که از آقایان قالیباف و ولایتی حمایت کرده بودند به عنوان حامیان حسن روحانی در این جلسه شرکت کرده بودند. این در شرایطی بود که ما قبل از اینکه آقای عارف به سود آقای روحانی از صحنه انتخابات کنارهگیری کند در حمایت از حسن روحانی اطلاعیه صادر کرده و ستادهای خود را فعال کرده بود. آقای روحانی برای نخستینبار در کنگره حزب مردمسالاری برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری اعلام کاندیداتوری کرد. البته عدهای در خبرگزاریها مسئولیتهایی چون وزیر کشور، علوم و حتی فرهنگ و ارشاد را برای بنده در نظر گرفته بودند. این در حالی است که پس از استیضاح آقای فرجیدانا گمانهزنیهای زیادی برای اینکه بنده جانشین ایشان شوم وجود داشت. حتی در صفحه آقای آشنا در یکی از شبکههای اجتماعی نظرسنجی برای جانشینی آقای فرجیدانا صورت گرفته بود که بالاترین آرا را در آن نظرسنجی به خود اختصاص داده بودم. به همین دلیل بحث وزیر شدن بنده در وزارت علوم و وزرات فرهنگ و ارشاد تاحدود زیادی جدی شده بود.
شما بیشتر به سمت کدام وزارتخانه تمایل داشتید؟
من با توجه به تواناییهایی که در خود میدیدم وزارت علوم را برای خود مناسبتر میدیدم. من خیلی تاسف خوردم هنگامی که مشاهده کردم بسیاری از اساتید دانشگاه که از توانایی اداره وزارت علوم برخوردار بودند کنار ماندند و آقای فرهادی که یک پزشک است هدایت وزارت علوم را برعهده گرفتند.
در دو سال گذشته دولت آقای روحانی چه ضعفهایی داشت و شما چه انتقادهایی را به دولت وارد میدانید؟
در دو سال گذشته حزب مردمسالاری حتی در حد یک سطر نیز از دولت درخواست نداشته است. این در حالی است که دولت نیز حتی یک سطر از ما مطالبه نداشته است. وضعیت دولت با احزاب سیاسی دیگر هم به همین منوال است و شما خود تحلیل کنید که وضعیت احزاب در دولت آقای روحانی به چه صورتی درآمده است. چندین بار در برنامههای صداوسیما حضور پیدا کردم و از مواضع هستهای دولت و سیاستهایی که در زمینه دیپلماسی خارجی در پیش گرفته حمایت کردم. حتی زمانی که منتقدان دولت همایش «دلواپسیم» را برگزار کردند ما همایشی به نام «دل آرامیم» در حمایت از دولت برگزار کردیم و نشان دادیم که دولت آقای روحانی برای همه اصلاحطلبان دارای اهمیت است.
در شرایط کنونی هم تمایل ندارم ضعفهای دولت را رسانهای کنم و با شما مطرح کنم. به نظر من هرگونه انتقادی که اصلاحطلبان از دولت آقای روحانی مطرح کنند سبب خشنودی مخالفان دولت خواهد شد و آنان از سخنان ما علیه دولت سوءاستفاده خواهند کرد. در بسیاری از جلسات خصوصی که با دولتمردان داشتم نظراتم را به صورت خصوصی با آنها مطرح کردم. به همین دلیل ترجیح میدهم در رسانهها از انتقاد از دولت خودداری کنم. برای مثال من به عنوان استاد روابط بینالملل دانشگاه، درباره رابطه ایران و روسیه بحث دارم و معتقدم برخی از سیاستهای ما در زمینه دیپلماسی که اتفاقا یکی از نقاط قوت دولت است نیازمند نوعی تجدیدنظر و بازنگری در مفاهیم است. برای من هنوز مشخص نیست که این رابطه براساس چه راهبرد منفعتطلبانه برای منافع ملی است و چه آیندهنگری در آن وجود دارد. نکته دیگر اینکه توقع ما از آقای روحانی در زمینه توسعه سیاسی و تقویت احزاب بسیار بیشتر از شرایط کنونی بود. هنوز برای ما مشخص نشده که چرا آقای روحانی رسیدگی به وضعیت احزاب و تقویت آنها را در اولویتهای بعدی خود قرار داده و به صورت جدی در این زمینه ورود پیدا نمیکند. این در حالی است که ایشان در ابتدای ریاستجمهوری خود از منشور حقوق شهروندی سخن گفتند اما خیلی زود این مساله را فراموش کردند. منشور حقوق شهروندی میتوانست کمک زیادی به جامعه مدنی و تقویت روحیه مشارکت سیاسی و اجتماعی در بین مردم داشته باشد اما خیلی زود به تاریخ پیوست. با این وجود در شرایط کنونی که دولت در زمینه مساله هستهای موفق عمل کرده امید زیادی برای بهبود وضعیت داخلی و همچنین پویاتر شدن فضای مدنی جامعه و به ویژه احزاب به وجود آمده است.