گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، اختلافات بین کارلوس کیروش سرمربی پرتغالی تیم ملی و علیرضا اسدی دبیرکل فدراسیون فوتبال در شرایطی به اوج خود رسید که نمیتوان سرمنزل مقصودی برای فوتبال ایران در پایان این کشمکش تصور کرد.
منازعه میان کیروش و اسدی از برنامه تلویزیونی ۹۰ شکل آشکارتری به خود گرفت و کار را به جایی رساند که طرفین بارها علیه هم و در رسانههای گوناگون اقدام به مصاحبه و صدور بیانیه کردند. رفتاری کوچه بازاری و ناشی از یک خصومت احتمالاً شخصی، که کارلوس کیروش را بر آن داشت از لفظ "لطفا ناپدید شوید" علیه دبیرکل فدراسیون استفاده کند و البته اسدی نیز در محافل گوناگون از خجالت کیروش درآمد.
نقطه آغاز این تقابل را در کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال باید جستجو کرد. جایی که پرونده ۲ تن از اعضای کادر تیم ملی فوتبال و نیز تخلف کیروش در پرونده آنچه "استفاده از البسه آل اشپورت" خوانده شد، به این کمیته رسید. اتفاقی که رئیس فدراسیون در مورد آن از کی روش و همکارانش حمایت کرد تا دود آتش اختلافات به چشم تیم ملی نرود. در این میان، کیروش؛ دبیرکل فدراسیون را مسئول تهیه و ارجاع این پرونده به کمیته اخلاق دانست و در برنامه زنده تلویزیونی نیز با صراحت علیرضا اسدی را مسئول این اتفاق معرفی کرده و خود را از تمامی اتهامات مبرا کرد.
زوایای پنهان؛ از آل اشپورت تا انتخابات
با وجود اینکه کی روش پس از گفتگو در برنامه تلویزیونی ۹۰ صراحتا بر موضع خود درباره نقش اسدی در ارجاع پروندهاش در مورد آل اشپورت پافشاری داشت، اما اسدی این موضوع را به طور کامل انکار میکرد. اسدی در مورد این پرونده، مهدی محمدنبی را مسئول ارجاع پرونده کیروش به کمیته اخلاق دانست؛ اما تاکید کرد که مقصر دانستن وی در این موضوع ربطی به کیروش نداشته و در حقیقت سیاست افرادی است که او را جلو انداختند تا دبیرکل را تخریب کنند.
علیرضا اسدی در یکی از مصاحبههای خود علیه کیروش با اتخاذ رویکردی تازه، کیروش را تحریک شده عواملی دانست که درصدد تضعیف جایگاه دبیرکل فدراسیون و برنامه ریزی برای در اختیارگیری سکان هدایت فدراسیون فوتبال هستند.
انتخابات فدراسیون فوتبال شرایط جدیدی بر فوتبال ایران حاکم کرده و عدهای براین باورند موج حملات اسدی به کیروش در حقیقت جاده صاف کنی برای ایجاد محبوبیت برای کسب موقعیت مناسب نزد مخافان کی روش در انتخابات آینده فدراسیون فوتبال است. در مقابل، اسدی خود از دستهای پشت پردهای سخن میگوید که کیروش را بازیچه خود قرار داده و از ناآگاهی وی و البته محوبیتش در میان مردم سوء استفاده میکنند و با پنهان شدن پشت سر او، به دنبال اعمال تغییرات دلخواه خود در فدراسیون فوتبال هستند.
آخرین صحنه از تقابل کی روش و اسدی، ورود آقای رئیس به این ماجرا بود و سبب شد علی کفاشیان به هر ۲ نفر اولتیماتوم دهد تا به ترور شخصیت یکدیگر پایان دهند؛ هرچند هر دو بلافاصله پس از پایان جلسه بار دیگر در برابر دوربینهای تلویزیونی و رسانهها نشان دادند این ناسازگاری شاید تعلیق شدنی باشد؛ اما تمام شدنی نیست!
نکته جالب در این میان، تغییر موضع جالب علیرضا اسدی بود که به طور کلی، مشکل داشتن با هر کسی از جمله کارلوس کیروش را نفی میکرد و آن را ساخته و پرداخته رسانهها دانست بدون اینکه از دهها مصاحبه تند خود علیه کی روش سخنی به میان آورد.
کیروش نیز با عبارت "اسدی را نمی شناسم" موضعی شبیه به اسدی را در پیش گرفت تا یکی به نعل و یکی به میخ زده باشد؛ از یکسو اسدی را کماکان در منگنه حملات خود قرار داده و از سوی دیگر خود را در برابر اولتیماتوم کفاشیان مطیع نشان دهد.
نتیجه پوچ و دیوار کوتاه رسانهها
بخش اعظم اتفاقاتی که کیروش و اسدی درباره آن صحبت میکنند پست درهای بسته و در سکوت انجام شده است و از این رو، نه کسی که حق را میگوید مشخص است و نه آنکه به دنبال منافع شخصی است را میتوان از دیگری متمایز کرد. باز شدن پای موضوع انتخابات و دستهایی که به دنبال بهره برداری انتخاباتی از این اختلافات هستند نیز بر ابهامات موجود افزوده، با این همه چیزی که روشن است این است که فوتبال، تنها متضرر این اتفاقات است.
محکوم کردن متقابل سرمربی تیم ملی و دبیرکل فدراسیون فوتبال در رسانهها از سوی یکدیگر از روز نخست مسیری بیثمر برای فوتبال ایران گشود. کارلوس کیروش بخشی از زمان و تمرکز خود را که باید برای تیم ملی صرف میکرد به جنگ بیحاصل با اسدی معطوف ساخت که نتیجه آن متضرر شدن تیم ملی، تضعیف جایگاه فدراسیون فوتبال و شعله ور شدن آتش اختلافاتی بود که میتوانست در چند جلسهی خصوصی به سرانجام برسد. کیروش با صدور بیانیه علیه اسدی با وجود اینکه خود را دلسوز منافع فوتبال ایران و تیم ملی نشان داد اما در عین حال از موفقیتهای گذشتهاش در تیمهای ملی و باشگاهی مختلف به عنوان چماقی برای مقابله با مخالفان خود استفاده کرد.
علیرضا اسدی نیز در جایگاه شخصیتی کلیدی در فدراسیون فوتبال و امور تیمهای ملی میتوانست در واکنش به اظهارات کیروش در برنامه ۹۰، موضع گیری منطقیتر و بر اساس مصلحتهای تیم ملی داشته باشد، اما با واکنشی نه چندان معقولانه، دعوای خانه را به کوچه برد و فضای رسانهای ورزش کشور را درگیر منازعهای تمام عیار کرد.
۲۰ مصاحبه طی یک هفته از سوی کی روش و اسدی نشان داد، این ۲ خواسته یا ناخواسته فوتبال ایران را اسیر حاشیههایی کردهاند که نه از جایگاه دبیرکل فدراسیون فوتبال به عنوان دلسوز تیم ملی و نه از جایگاه سرمربی تیم ملی به عنوان مسئول نتایج تیم ملی آن هم با کوله باری از تجربه و کارنامه انتظار میرفت.
حال باید از کیروش و اسدی پرسید حاصل این تقابل در نهایت چه بود؟ چیزی جز هدر رفتن وقتی که میتوانست برای فوتبال هزینه شود. نگاهی به آخرین اظهارات اسدی نشان میدهد وی و احتمالا کی روش بدشان نمیآید توپ این اختلافات را به زمین رسانهها بیندازند. رسانههایی که دیوارشان همیشه کوتاه است...