بالاخره اینکه جامعه ایرانی چقدر از دانشمندانش خبر دارد و چقدر بر اوضاع علمی و فناوری مشرف است؟ حقیقت این است که ما در زمینه اطلاع رسانی علمی و ژورنالیسم علمی ضعیفیم و بیشتر بخشهای کشور از کارها و پروژههای هم خبر ندارند و جز اینکه جسته و گریخته اخباری را بشنوند و از پروژههایی تبلیغاتی مطلع شوند از کلیت ماجرا و عمق این دستاوردها بی خبرند.
اطلاع رسانی و ترویج علمی ما تبدیل به تبلیغات شده و از حالت اخبار علمی درآمده است. اینقدری که ما از کشورهای دیگر و از دستاوردهای علمی دنیا خبر داریم از اتفاقات بیخ گوشمان خبر نداریم. یک دلیلش همین برنامههای جذاب رسانهای است که غربیها میسازند و پیشرفتهایشان را آب و تاب میدهند. بیشتر مجلات و برنامههای تلویزیونی ایرانی و بیشتر اخبار علمی به زبان فارسی مربوط به غربند و ناخواسته زبان مخاطبان را به تحسین میگشایند. حقیقت این است که علم و تکنولوژی منحصر به جغرافیا نیستند و ماهیتی جهانی دارند اما از آنجایی که قدرت علمی منجر به قدرت سیاسی و اقتدار کشورها میشوند طبیعی است که هر کشوری خودش را توانمند نشان دهد و یافتهها و ارتباطات علمیاش را در بوق و کرنا کند.
حتی کشورهای عربی که سابقه علمیشان ضعیفتر از بقیه است امروز هزینه میکنند و دانشمند مهاجر میپذیرند و با دادن پول ولو در عنوان شریک علمی تحقیقات میشوند شهرکهای علمی تحقیقاتی میسازند. منظور اینکه علم هم تبدیل به ابزار قدرت سیاسی شده و هرکس به صرافت این افتاده که خودش را قویتر و توانمندتر نشان دهد. با این همه غربیها در این کار پیشرو هستند و خود را برتر نشان میدهند و به خصوص تسلطشان بر سپهر اطلاعاتی و فضای رسانهای و با داشتن صدها شبکه و مجله باعث میشود که این باور را در مردم ایجاد کنند که دانشمندان غربی پیشرفتهای حیرتانگیز کردهاند و فاصلهشان با بقیه دنیا فاصلهای نجومی است. شما با هر کس حرف بزنید میبینید که پیشرفت علم و تکنولوژی را در غرب به عنوان یک امر بدیهی پذیرفته است. اطلاعرسانی و تبلیغات و ترویج را نباید دست کم گرفت.
این تبلیغات جدا از اینکه روی قدرت سیاسی اثر میگذارند قدرت اقتصادی را هم متاثر میکنند. امروز در عرصه اقتصاد هم امری بدیهی فرض شده که محصولات چینی و کرهای دنیا را قبضه کردهاند. اگر فلان محصول کرهای در اکثر خانههای ایرانیها کاربرد پیدا کرده علتش بیش از آنکه به قابلیت آن محصولات برگردد به قدرت رسانهای و تبلیغات برمیگردد. ما نیز دقیقا در همین عرصه است که ضعیفیم و توان پرزنت کردن کارها و دستاوردهایمان را نداریم.
امروز دانشمندان ما در عرصههای محتلف پیشرفتهای قابل ملاحظهای کردهاند. این پیشرفتها هم علمی است و هم تکنولوژیک. معذلک اکثر مردم و حتی اکثر مسئولان خبری از آن ندارند. حتی شکل پرزنت کردن رسانهای ما هم جنبه پروپاگاندایش بر دیگر جنبهها میچربد.
یعنی ما به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی یا هفته دولت یا مناسبتهایی از این دست فیلمهای تبلیغاتی پخش میکنیم که گوشهای از توانمندیهای علمی و فناوری یا فرهنگی و اقتصادی کشور را نشان دهند. اما تاثیر این فیلمها به رونق اقتصادی نمیانجامد و در باورهای مردمی نیز آنطور که باید تغییر ایجاد نمیکند.
همین الان محصولات ایرانی قابل رقابت با محصولات خارجی هستند اما یا بیشتر مردم از آنها خبر ندارند یا موقع تبیلغات تا حد زینت المجالس پایین میآیند. سمت و سوی رسانههای ما سمت و سوی قدرتمندی نیست که بتواند در ذهن مخاطب تاثیر بگذارد.
در واقع ما هم به لحاظ اعتماد به نفس ملی و سیاسی ضرر میکنیم و هم به لحاظ بازار اقتصادی. اینقدری که مارکهای غربی، کرهای و چینی در ایران مشتری دارند محصولات پیشرفته ایرانی ندارند. وقتی شما در مملکت خودت نتوانی کالایت را بفروشی در کشورهای دیگر هم با مشکل مواجه خواهی شد. این مشکل رسانهای است.
ما در القای پیام و اقناع از رقبایمان جا ماندهایم و نمیتوانیم با آنها رقابت کنیم. خیلی وقتها شرکتهای دولتی برای خرید مایحتاجشان یا برای دریافت خدمات به کشورهای دیگر میروند و رو به سوی عرضه کننده خارجی میآورند، غافل از اینکه میتوانند نیازشان را شکلی مطلوب در داخل برطرف کنند. دلیلش همین است که رسانهها ضعیف عمل میکنند و تبلیغات توان پیام را ندارد.
نگاهی واقعبینانه به وضعیت رسانهایمان بیندازیم میبینیم که در اینجا مشکلات و کمبودهای زیادی وجود دارد. یکی از مشکلات حضور پررنگ بخش دولتی است. دولت ناخواسته مجال بخش خصوصی را تنگ میکند ضمن اینکه گاهی هم خواسته با او به رقابت برمیخیزد.
بحث تولید فیلمهای مستند هم هست. در میان بخشهای مختلف تولید فیلم مستند بخش خصوصی و دولتی چه سهمی مختص به تولید فیلمهای علمی و فناوری است. ما در این زمینه هم ضعیف عمل میکنیم. مارکتینگ و تبلیغاتمان قدیمی است و شکلی رسمی و کودکانه دارد. در شبکههای تلویزیونی و سایر رسانهها چه سهمی برای این مهم در نظر گرفتهایم. با این وضعیت نمیشود به رقابت با تبلیغاتی پرداخت که از هر نظر وضع بهتری دارند.
باید رسانههایمان را قوی کنیم. باید به ژورنالیسم علمی بهای بیشتری بدهیم. باید بخش خصوصی را وادار کنیم تا واقعیتهای بازار را بشناسد و هرچه زودتر از این حالت زینت المجالس بودن دربیاید. معاونت علمی و فناوری رئیسجمهوری البته در حد بضاعت خود فعالیتهایی را در این زمینه شروع کرده اما در آغاز راه است. اگر فکری به حال عرضه علم و کالا و خدمات علمی و فناوری نکنیم همه چیز را به رقبای غربی و شرقی میبازیم بخصوص که در موقع پسابرجا حضور رقیب جدیتر و پررنگتر است.