به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاري دانشجو، به گزارش اشراف، اندیشکده رند در گزارشی به قلم بکا واسر و جف مارتینی مینویسد: رهبران کشورهای عرب حوزه خلیج فارس جوانتر شدهاند و چهرههای جوانتر جای رهبران سالخورده و فرتوت این کشورها را میگیرند. چنین تغییری لزوماً به معنای تحقق اصلاحات سیاسی در کشورهای منطقه نیست و اینکه رهبران جوان منطقه اعتقادی به دموکراسی ندارند.
مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر میکند و دروغ پراکنیها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش مورد تأیید اشراف نمیباشد.
• رهبران کشورهای عرب حوزه خلیج فارس جوانتر شدهاند •
کشورهای عرب حوزه خلیج فارس پس از آن که سالها تحت هدایت حاکمان پیر و سالخورده بودند اکنون حاکمان جوانتری دارند. حاکم دوبی روز ۱۰ فوریه کابینه جدید امارات را معرفی کرد که در آن ۸ وزیر جدید با میانگین سنی ۳۸ سال عضویت دارند. جوانترین آنها که متصدی وزارت امور جوانان است تنها ۲۲ سال سن دارد. چند هفته پیش شیخ تمیم بن حمد الثانی امیر ۳۵ ساله قطر یک چهره جوان را به عنوان وزیر امور خارجه خویش منصوب کرد ـ محمد بن عبدالرحمان الثانی وزیر امور خارجه جدید تنها ۳۵ سال سن دارد. رهبران کشورهای حوزه خلیج فارس در حال تغییرند و قطعاً جوانتر میشوند.
اگرچه اکثر رهبران منطقه سن بالایی دارند، اما دیگر گذشت آن روزهایی که کشورهای حوزه خلیج فارس تماماً تحت حاکمیت حکام پیر و سالخورده بودند. اکنون دیگر معرفی چهرههای چهل و چند ساله یا پنجاه و چند ساله به عنوان ولیعهد یا وزرای کلیدی امری غیرمعمول به شمار نمیرود. از آنجا که فاصله سنی بین حکمرانان و ولیعهدهای آنها در حال افزایش است در نتیجه بنبست نسلی کمکم دارد از بین میرود ـ در بحرین و عربستان ولیعهد بیست سال جوانتر از پادشاه یا امیر کشور است. این امر بدان معناست که هنگامی که رهبران ارشد کنونی کشورهای منطقه از صحنه خارج شدند منحنی سنی رهبران منطقه میتواند به طور کامل تغییر کند ـ و منطقه نه به خاطر سالخوردگی رهبران بلکه به خاطر جوان بودن رهبران مستثنا میگردد.
• رهبران جوان منطقه نگرش جدیدی در قبال سیاستگذاری عمومی دارند•
– جوانان (غیر) طغیانگر
وزرای جدید را بسیاری از تکنوکراتها تشکیل میدهند که یک رویکرد تحلیلی در قبال سیاستگذاری عمومی اتخاذ کردهاند. ولیعهدها که همگی بهجز یک نفر سنشان زیر ۵۵ سال است در مقابله با پیشینیان خویش نگرش جدیدی در قبال سیاست منطقهای و بینالمللی اتخاذ میکنند. همه آنها تجاوز عراق به کویت و متعاقب آن جنگ خلیج فارس در سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ را به خاطر دارند. برخی از آنها از جمله محمد بن سلمان جانشین ولیعهد عربستان در مقایسه با همتایان مسنتر خود که سالهای جوانی را در خارج از کشور به تحصیل مشغول بودهاند مدت زمان بیشتری را در درون منطقه سپری کردهاند. از میان رهبران جوانی که به دنبال تحصیل در خارج بودهاند بسیاری تحصیلات دانشگاهی خود را در آمریکا پشت سر گذاشتهاند، حال آنکه رهبران پیشین برای تحصیل به قاهره، لندن، یا پاریس میرفتند. اما ناظران غربی در عین حال که تلاش میکنند پیامد این امر برای عرصه سیاست منطقه را تفسیر و تأویل کنند باید مواظب باشند مبادا جوانی و تجربه را با اصلاحات سیاسی یکی بدانند.
• خانوادههای سلطنتی با هرگونه اصلاحات سیاسی مخالفند•
از یک سو فشارهای ناشی از نظام موروثی سلطنت مطرح است. در تکاپوی خانوادگی قدرت، رهبران جوان به همان اندازه که نسبت به ناآرامیهای عمومی نگرانی دارند نگران جانشینان رقیب نیز هستند. دودمانهای سلطنتی معمولاً یک فضای نامساعد و خصمانه برای اصلاحات سیاسی به وجود میآورند؛ رهبران نمیتوانند نظام سیاسی را به گونهای دستخوش تغییرات ساختاری کنند که از خانواده حاکم بر کشور سلب قدرت شود آنهم بدون آنکه خطر سرنگونی مطرح باشد. سلمان بن حمد بن عیسی آلخلیفه ولیعهد بحرین به دنبال ناآرامیهای سیاسی سال ۲۰۱۱ در این کشور تلاش کرد تا اصلاحات را به اجرا بگذارد، اما با واکنش شدید جناحهای تندرو در درون خانواده سلطنتی مواجه شد. در این منطقه پیوندهای خانوادگی بیش از هر جای دیگری اهمیت دارد.
• صاحبمنصبان جوان کشورهای عرب منطقه دارای تجارب دیپلماتیک هستند •
اینکه رهبران جوان چهرههای معاصر خود را به سمتهای کلیدی منصوب کنند یک انتظار منطقی و معقول است، اما این امر تنها پس از تحکیم قدرت صورت میپذیرد. تمیم پس از دو سال و نیم در قدرت اقدام به ترمیم کابینه خود کرد. وی در قالبترمیم کابینه سه وزیر که زیر ۴۵ سال سن داشتند را به وزارت منصوب کرد. عربستان و دیگر حکومتهای سلطنتی منطقه خلیج فارس نیز از استعدادهای بالقوه مشابهی برخوردارند و بسیاری از درخشانترین چهرههای منطقه پیشاپیش در قالب پستهای دیپلماتیک در واشنگتن و دیگر نقاط دنیا تجربه کسب کردهاند. برای مثال، عادل الجبیر وزیر امور خارجه ۵۳ ساله عربستان قبل از آنکه به این سمت منصوب شود به مدت یک دهه سفیر عربستان در آمریکا بود. وی به عنوان سفیر تلاش کرد تا روابط میان آمریکا و عربستان را تقویت کند. یوسف العطیبه سفیر ۴۲ ساله امارات در آمریکا توسط وزیر امور خارجه ۴۳ ساله کشورش به این سمت منصوب شده است و هر دوی این چهرهها با توجه به آنکه توانستهاند با موفقیت امارات را به عنوان یک قدرت منطقهای نوظهور مطرح کنند به نظر در سالهای آتی نیز همچنان در دستگاه سیاست خارجی کشور حضور خواهند داشت.
• چهرههای جوان تمایلی نسبت به فرآیند دموکراتیکسازی منطقه ندارند •
دلایل دیگری نیز وجود دارند که به واسطه آنها نباید تصور کرد که رهبران جوان به سمت فرآیند دموکراتیکسازی گرایش دارند. امروز چهرههای سی و چند ساله منطقه خلیج فارس احتمالاً دموکراسی را با جنگ خونین عراق در سال ۲۰۰۳ یا هرج و مرج و نابسامانی ناشی از بهار عربی مرتبط میدانند. آنها برخلاف پیشینیان که شاهد سقوط دیوار برلین بودند کمتر شاهد آن بودهاند که فرآیند دموکراتیکسازی مسیر درستی را در پیش گیرد. یک نظرسنجی که در جریان بهار عربی در عربستان انجام گرفت نشان داد که پاسخدهندگان مسنتر احتمال بیشتری دارد که از دموکراسی حمایت کنند؛ گروه سنی ۲۶ تا ۳۵ سال کمتر از هر گروه سنی دیگری احتمال داشت که از دموکراسی حمایت کند. شاهزادگان جوان در شرایطی به سن بلوغ رسیدهاند که فرآیند دموکراتیکسازی منطقه بسیار کمرنگ شده است. با توجه به فشارهای دودمانی و تجارب نامطلوب اخیر در ارتباط با دموکراتیکسازی، تعداد معدودی از رهبران منطقه شاید ترجیح دهند موازنه موجود را برهم زنند.
• نسل جدید رهبران خلیج فارس بهبود حاکمیت را به دموکراسی ترجیح میدهند •
– همگام شدن با اوضاع و احوال زمانه
نسل بعدی رهبران خلیج فارس احتمالاً از یک الگوی جایگزین استقبال خواهند کرد: حاکمیت خوب. آنها به طور مشخص بر ارائه خدمات عمومی مناسب، بهبود مدیریت امور عمومی، و تبعیت از اصلاحات اقتصادی که شکوفایی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را در بلند مدت تضمین میکنند متمرکز خواهند شد. هم تمیم و هم محمد بن زاید ولیعهد ۵۴ ساله امارات تلاش کردهاند تا با ترویج فناوری اطلاعات، اتخاذ طرحهای دولت الکترونیک، تأکید بر نوآوری، و تقویت نیروی کار بومی بر سهولت و روانی دیوانسالاری دولتی بیفزایند. امارات اخیراً در راستای تقویت ثبات اقتصادی طرحهایی را جهت اصلاح یارانهها به اجرا گذاشته است. این پروژه که توسط ولیعهد کشور به اجرا درآمده از موفقیت نسبی برخوردار شده است. محمد بن سلمان جانشین ولیعهد و وزیر دفاع ۳۰ ساله عربستان نیز مفاهیم مشابهی را ترویج داده و طرحهای بلندپروازانهای را در راستای خوداتکایی بیشتر در حوزه امنیت ملی ارائه نموده است.
• کنشگرایی نظامی منطقه و تلاش کشورهای عرب منطقه جهت کاهش وابستگی به آمریکا •
رهبران جوان خلیج فارس بر حوزه دفاعی تأثیر گذاشته و در حال شکل دادن به دوران کنشگرایی نظامی در منطقه هستند. برای مثال، بن سلمان به عنوان معمار جنگ نظامی علیه یمن به سرکردگی عربستان شناخته میشود. اما این در واقع اسپارت کوچک است که چنین روندی را به بهترین نحو بازتاب میدهد. اسپارت کوچک لقبی است که ارتش آمریکا به امارات داده است. محمد بن زاید آلنهیان و محمد بن رشد آلمکتوم فرزندان ولیعهد ابوظبی هر دو در ارتش امارات خدمت میکنند و در کمپین نظامی علیه یمن شرکت کردهاند. رهبران جوان خلیج فارس به دنبال آن هستند تا با سرمایهگذاری در زمینه ایجاد نیرویهای عملیات ویژه و متنوع ساختن همکاریهای امنیتی ارتشهای خود را تقویت کنند تا بدین طریق از اتکای بیش از حد به آمریکا به عنوان یگانه حامی خود اجتناب ورزند. تعهد امارات در قبال توسعه نظامی صرفاً یک روند زودگذر نیست. این امر در قالب سیستم فراخوان سربازی که اخیراً به اجرا درآمده بازتاب یافته است. شیخ تمیم نیز گام مشابهی در قطر برداشته است.
• لزوم تغییر تصویر کلیشهای از رهبران سالخورده منطقه خلیج فارس •
– رهبران مکتب جدید
سیاستگذاران غربی باید تصویر کلیشهای که از رهبران خلیج فارس به عنوان پیرسالارانی ضعیف و فرتوت در ذهن دارند را به دست فراموشی بسپارند. چنین تصویری همواره اغراقآمیز بوده و امروزه حتی چندان دقیق هم نیست. ترسیم چنین تصویری این خطر را به همراه دارد که انتظاراتِ در حال تغییرِ کشورهای شریک در منطقه خلیج فارس به درستی درک نشوند و قدرت و توان رهبران جدید منطقه دستکم گرفته شود. آمریکا هنگام لحاظ نمودن تغییرات نسلی که در حال وقوعند باید مواظب باشد یک تصویر کاریکاتوری سنگرایانه مبنی بر تندی و شتابزدگی رهبران جوان در ذهن ترسیم نکند. تحلیلگران خلیج فارس پیشاپیش بن سلمان را در قالب رهبر آتی عربستان به تصویر کشیدهاند، اما با توجه به آنکه بن سلمان چندان در انظار عمومی ظاهر نمیشود، قضاوت آنها عجولانه است.
• همکاریها میان آمریکا و کشورهای منطقه باید از سطح فروش تسلیحات فراتر رود •
ظهور نسل جدیدی از رهبران این فرصت را فراهم میآورد تا آمریکا راهبرد خود را در منطقه خلیج فارس بهروزرسانی کند، امری که نیاز به آن به شدت احساس میشود. واشنگتن مدتهای مدیدی به فرمول قابل پیشبینی مبادله سلاح و تجهیزات نظامی در ازای جلب حمایت جهت مقابله با تروریسم اکتفا کرده است. فروش سلاح ستون فقرات فرآیند تعامل آمریکا با منطقه را تشکیل میدهد، اما در عین حال میتواند این برداشت بدبینانه را به ذهن متبادر سازد که روابط میان آمریکا و عربستان را میتوان بر مبنای مهمات هدایتشونده معامله شده سنجید یا اینکه روابط میان آمریکا و امارات را میتوان به سطح معامله هواپیماهای اف-۱۶ تنزل داد.
در شرایطی که رهبران جوان خلیج فارس در حوزه دولت الکترونیک، توسعه بخش خصوصی، و طرحهای نوآورانه سرمایهگذاری میکنند واشنگتن از گزینههای بیشتری در زمینه همکاری با قدرتهای منطقه برخوردار میگردد. این امر به نوبه خود کشورهای منطقه را قادر میسازد تا اقدام به ایجاد ظرفیت کنند، اعتمادسازی کنند، و روابط با آمریکا را بسط و گسترش دهند.
• لزوم اتخاذ یک رویکرد صریح و بیپرده در قبال منطقه •
غرب باید با دلالان نوظهور قدرت در منطقه صریح و بیپرده سخن بگوید. بن سلمان خواستار بیان رک و صریح نظرات شده است: «آنچه من میخواهم این است که آنچه را واقعاً باور دارید بیان کنید.» ما باید به این درخواست جامه عمل بپوشانیم. عرضه تسلیحات بیشتر همیشه راهحل مشکلات منطقه نیست. یک جنگ نشات گرفته از رقابت میان عربستان و ایران هم مطمئناً نمیتواند راهحل مشکلات منطقه باشد. تغییر نسلها در سطوح قدرت امری نیست که اغلب اتفاق بیفتد. اما چنین اتفاقی هنگامی که افتاد فرصت خوبی جهت ایجاد روابط معنادارتر و مفیدتر فراهم میآورد.