به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاري دانشجو، به گزارش اشراف، اندیشکده مطالعات راهبردی بگین سادات در جدیدترین تحلیل خود به قلم «افرایم اینبار»، مدیر این اندیشکده و یکی از اعضاء اندیشکده آمریکایی انجمن خاورمیانه به بررسی سیاست کنونی آمریکا در قبال خاورمیانه و موضوع عقبنشینی این کشور از منطقه خاورمیانه پرداخته است.
مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر میکند و دروغ پراکنیها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش مورد تأیید اشراف نمیباشد.
• پیامدهای منفی حاصل از عقبنشینی آمریکا از خاورمیانه •
عقبنشینی آمریکا از منطقه خاورمیانه نشانه ضعف است و ایران را برای تلاش و دستیابی به هژمونی منطقهای تشویق میکند؛ تلاشی که پس از توافق هستهای بیش از پیش تقویت شد. شاید بتوان گفت که خطرناکترین پیامد سیاست خارجی فعلی آمریکا در منطقه خاورمیانه احتمال اشاعه و گسترش تسلیحات هستهای است. علاوه بر این، رویکرد کنونی آمریکا شرایط تجاوز و دستدرازی روسیه به منطقه را فراهم و مهیا میسازد و همین امر منجر به افزایش قدرت محور رادیکال به رهبری ایران خواهد شد. این شرایط همچنین راه را برای جریان «فنلاندیزاسیون» حوزه خلیج فارس و حوزه خزر توسط ایران باز خواهد کرد. (فنلاندیزاسیون پروسه یا جریانی برای تحت نفوذ درآوردن یک کشور به وسیله همسایه قدرتمندش است). از سوی دیگر، ضعف و ناتوانی آمریکا در منطقه خاورمیانه، به ناگزیر اثرات و پیامدهای چندگانهای را در دیگر نقاط جهان نیز به همراه خواهد داشت.
• آمریکا به دنبال کاهش حضور نظامی خود در خاورمیانه است •
کشور آمریکا تحت رهبری باراک اوباما، رئیسجمهوری این کشور تمایل و قصد خود را برای کاهش حضور در منطقه خاورمیانه نشان داده است. آمریکا دو جنگ ناموفق در منطقه داشته است و این دو جنگ درسی ناامیدکننده درباره محدودیتهای قدرت این کشور به رهبران آمریکا دادهاند. در همین حین، وابستگی آمریکا به منابع انرژی منطقه خاورمیانه نیز به لطف پیشرفتهای داخلی در زمینه «فناوری فرکینگ» (fracking technology) کاهش پیدا کرده است. (شکافت با آب یا فرکینگ فرآیندی است که طی آن آب همراه با مقادیر کمی از شن و مواد شیمیائی با فشار خیلی بالا بمنظور شکستن صخره ها به درون زمین پمپ میشود تا باعث شکسته شدن صخره ها و خروج گازهای غیرقابل دسترس شود.) علاوه بر این، آمریکا تصمیم گرفته تا توجه خود را به چین به عنوان یک رقیب نوظهور جهانی، کاهش هزینههای دفاعی و همچنین باقی گذاشتن تجهیزات و نیروهای نظامی کمتری در منطقه خاورمیانه (به منظور نمایش قدرت) معطوف سازد. گفتنی است برای مدتی در طول ریاستجمهوری باراک اوباما، آمریکا هیچ ناو هواپیمابری در منطقه شرق مدیترانه و یا خلیج فارس نداشت، که این موضوع در نوع خود بیسابقه است). علاوه بر این، مبارزات و حملات نظامی آمریکا در مقابل گروه تروریستی داعش نیز تا حد بسیار زیادی کاهش پیدا کرده و در طی این مدت با موفقیت بسیار کمی روبرو بوده است. متأسفانه، این عقبنشینی آمریکا نشان از ضعف و خستگی این کشور دارد.
• رویکرد اوباما در قبال ایران توازن قدرت در منطقه را تغییر داده است •
همچنین واشنگتن دست از مقابله با ایران برداشته و حتی در این مدت تلاش بسیاری کرده تا اختلافات موجود با ایران را برطرف ساخته و صلح و آشتی برقرار کند. منطق و استدلال باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا نیز این است که با تکمیل توافق هستهای با ایران، وی توانسته پیش از ترک کاخ سفید یکی از برجستهترین مسائل امنیتی در منطقه را حلوفصل سازد. با این حال، توافق هستهای حق داشتن یک زیرساخت هستهای بزرگ برای ایران را مشروع و مجاز دانسته و منافع اساسی و امنیتی-ملی دستکم دو متحد آمریکا یعنی اسرائیل و عربستان سعودی را نیز نادیده گرفته است. لغو تحریمهای بینالمللی اقتصادی علیه ایران و همچنین عدم وجود الزام متقابل برای هرگونه تغییر در سیاستهای منطقهای این کشور، ایران را در موقعیتی قرار خواهد داد که بدون هیچگونه هزینهای امتیازات مالی بسیار بزرگی به دست خواهد آورد. سیاست باراک اوباما در قبال ایران موجب شد تا تغییر چشمگیری در توازن قدرت در منطقه به وجود آید، اما با این حال به نظر میرسد که واشنگتن نسبت به این تغییر و تحولات هیچ نگرانی و هراسی ندارد.
• نگرانی متحدان آمریکا از شرایط جدید ایران در منطقه •
درحالیکه سیاست آمریکا در قبال ایران تاکنون بر مبنای تفکرات و خیالات واهی قرار گرفته است، از سوی دیگر نگرانی و دغدغه بازیگران منطقهای در مورد جاهطلبیهای هژمونیک ایران در منطقه نیز در واکنش به توافق هستهای چندین برابر شده است. درحالیکه واشنگتن ادعا میکند که اطمینان دارد ایران “نقش مسئولانهای را در منطقه ایفا خواهد کرد”، رهبران و مقامات آنکارا، قاهره، اورشلیم و ریاض ایران را کشوری میبینند که هیچگونه تغییری به لحاظ سیاسی نسبت به مواضع گذشته خود نداشته و از این پتانسیل برخوردار است تا در زمان کوتاهی بمب هستهای تولید نماید.
• احتمال گسترش تسلیحات هستهای یکی از نتایج خطرناک عقبنشینی آمریکا •
شاید بتوان گفت که بدترین و خطرناکترین پیامد سیاست آمریکا در مورد عقبنشینی از منطقه خاورمیانه، افزایش احتمال گسترش تسلیحات هستهای باشد. قدرتهایی نظیر مصر، ترکیه و عربستان سعودی که به دنبال رقابت بر سر رهبری در منطقه هستند، در عرصه هستهای منفعل نخواهند بود، بهویژه در شرایطی که آمریکا دیگر برای آنها به عنوان یک تأمینکننده امنیت قابلاطمینان به شمار نمیآید. تلاشهای آمریکا در متقاعد نمودن قدرتهای منطقهای برای تکیه بر چتر هستهای این کشور که در راستای منع گسترش تسلیحات هستهای صورت گرفته به احتمال بسیار زیاد به شکست خواهد انجامید. ظهور و بروز قدرتهای هستهای چندقطبی در منطقه خاورمیانه که یکی از نتایج محتمل توافق هستهای میان ایران و آمریکاست، کابوسی استراتژیک برای همگان خواهد بود.
• اقدامات نیابتی احتمالی ایران در عربستان میتواند به تجزیه این کشور منجر شود •
در نتیجه ایرانِ مطمئن و با اعتمادبهنفس، که به طور سنتی به جای اقدام از طریق فتوحات و تسخیر نظامی همواره از طریق عوامل نیابتی خود عمل میکند، ممکن است با استفاده از اکثریت شیعیان عربستان و ساکنین شیعه در استان نفتخیز شرقی عربستان سعودی، به اقدامات خود برای ایجاد خرابکاری و بحران در عربستان شدت بیشتری ببخشد. از دست دادن این استان، دولت سعودی را به میزان بسیار زیادی تضعیف خواهد کرد و حتی ممکن است به تجزیه عربستان سعودی نیز منجر شود.
• با خروج آمریکا قدرت و نفوذ ایران در حوزه خزر و خلیج فارس دوچندان میشود •
ایران همچنین میتواند با توسل به شیوههایی همچون براندازی و اعمال خرابکارانه، حملات تروریستی و ارعاب کشورهای حوزه خلیج فارس، باعث شود تا همان حضور اندک و بسیار کم آمریکا در خلیج فارس نیز از بین رفته و این کشور را به طور کامل از خلیج فارس بیرون براند. بنابراین در غیاب عزم، اراده و توانایی آمریکا در منطقه به منظور قدرتنمایی، ایران که دیگر به یک قدرت برتر تبدیل شده ممکن است پروسه “فنلاندیزاسیون” کشورهای خلیج فارس (تحت نفوذ درآوردن کشورهای همسایه عربی) را پیادهسازی کند. همچنین این احتمال نیز وجود دارد که ایران همین سناریو را برای کشورهای حوزه خزر نیز اجرا کند؛ حوزهای که در آن ایران با تولیدکنندگان بسیار مهمی در حوزه انرژی نظیر آذربایجان و ترکمنستان مرز ساحلی دارد. حوزه خزر و خلیج فارس یک «بیضی استراتژیک انرژی» را تشکیل میدهند که بخش بزرگی از منابع انرژی جهان را در خود جای داده است. آذربایجان و ترکمنستان از گسترش روزافزون نفوذ و قدرت ایران بسیار هراسان هستند. این احتمال نیز وجود دارد که کشورهایی که پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی، یک سیاست خارجی غربی و رویکرد طرفدارانه از غرب را اتخاذ کرده بودند، تصمیم بگیرند تا دوباره به سوی محور روسیه بازگردند؛ چراکه در حال حاضر به نظر میرسد روسیه متحد قابلاطمینانتری نسبت به آمریکا باشد.
• با عقبنشینی آمریکا، روسیه به جایگاه پیشین خود در منطقه باز خواهد گشت •
روسیه نیز به دنبال عقبنشینی آمریکا از منطقه، از آمادگی کامل و پتانسیل کافی برای اثبات دوباره جایگاه و نقش خود در منطقه برخوردار است. این کشور برای این منظور گام بسیار بزرگی همچون مداخله نظامی در سوریه را در جهت تضمین بقای حکومت بشار اسد برداشته است. سواحل و کرانههای کشور سوریه یک پایگاه حیاتی و بسیار مهم برای افزایش حضور نیروی دریایی روسیه در منطقه مدیترانه شرقی است و این امر بر مشارکت هوایی روسیه در جنگ داخلی سوریه مقدم است. علاوه بر این، روسیه به دنبال آن است تا از اکتشافات منابع انرژی که به بقای حکومت بشار اسد بستگی دارد نیز محافظت کند. مقامات روسیه در حال حاضر با توجه با اکتشافات گازی اخیر در حوزه شام، قراردادهایی را به منظور اکتشاف در بخش انرژی با حکومت بشار اسد به امضاء رساندهاند.
• بقای حکومت اسد و اقدامات نظامی روسیه به نفع ایران خواهد بود •
سوریه از سال ۱۹۷۹ تاکنون متحد ایران به شمار میآید که به نوعی طولانیترین اتحاد در منطقه خاورمیانه نیز هست. حفظ و بقای حکومت بشار اسد نقشی بسیار مهم و حیاتی برای منافع ایران بازی میکند، چراکه دمشق پایه اصلی و رکن اساسی عوامل نیابتی ایران یعنی نیروهای حزبالله در لبنان است. بنابراین تلاشهای روسیه در جانبداری از حکومت بشار اسد نیز به طور مستقیم به سود منافع ایران است. اگر تلاشهای روسیه به موفقیت بینجامد، این تلاشها میتوانند به گسترش و تحقق هر چه بیشتر نفوذ ایران در منطقه منجر شوند.
• حمایت ایران از کُردها به منظور تضعیف هرچه بیشتر ترکیه •
در خارج از سوریه نیز شاهد آن هستیم که ایران با پیوستن به روسیه و حمایت از جاهطلبیهای سیاسی کُردها به دنبال تضعیف ترکیه، رقیب ایران برای رهبری در منطقه، است. کُردها درست همانند خاری در پای ترکیه هستند. ایران و ترکیه هرکدام از یکی از طرفین جنگ داخلی در سوریه حمایت و پشتیبانی میکنند؛ جایی که کُردها با زحمت و مشقت فراوان به دنبال ایجاد مناطق خودمختار هستند. بسته به اینکه این جنگ به کجا منتهی خواهد شد، ممکن است کُردها از خلأ قدرت ایجادشده توسط اختلال ساختار و نظام ساکن و بیحرکت عرب و همچنین خروج آمریکا از منطقه بهرهمند شده و رؤیای ملی آنها محقق شود.
• عقبنشینی آمریکا از منطقه به قدرتگیری ایران و روسیه منجر خواهد شد •
در مورد مصر نیز باید گفت که عدم تمایل آمریکا برای حمایت و پشتیبانی از حکومت سیسی، به نفع روسیه تمام خواهد شد. روسها به مصر تسلیحات میفروشند، در مورد حقوق بندری در اسکندریه با مصریها در حال مذاکره و گفتگو هستند و رآکتورهای هستهای مصر را نیز تأمین میکنند. در عراق نیز همزمان با کاهش تدریجی و ادامه افول نفوذ آمریکا، ما شاهد نویدهایی از حضور روسیه در هماهنگی با ایران هستیم. ظهور یک ایران تهاجمیتر (به عنوان نتیجه مستقیم عقبنشینی آمریکا از منطقه) میتواند موجب همکاریهای پنهانی و هر چه بیشتر میان مصر، اردن، عربستان سعودی و اسرائیل شود. اما سؤال مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا ترکیه نیز به چنین اتحاد ضد ایرانی ملحق خواهد شد یا خیر. از سوی دیگر، ضعف و ناتوانی آمریکا در منطقه خاورمیانه به ناگزیر اثرات و پیامدهای چندگانهای را در دیگر نقاط جهان نیز به همراه خواهد داشت. اعتبار آمریکا در حال حاضر زیر سؤال رفته و این احتمال وجود دارد که متحدان این کشور در نقاط دیگر تصمیم بگیرند که با در نظر گرفتن دیگر گزینهها و توسل به آنها از باخت احتمالی خود جلوگیری کنند. در ورای خاورمیانه چالشهای بزرگتری در انتظار آمریکاست.