به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، وقتی جانلوئیجی بوفون و ایکر کاسیاس بعد از دیدار ایتالیا و اسپانیا در مرحله گروهی یورو 2012 همدیگر را در آغوش گرفتند، انگار هویت فوتبال در بغل نماد پایداری آرام گرفته بود. دیدن خنده های توآمان بوفون و کاسیاس که بعد از تساوی 1-1 تیم هایشان دوربین های تلویزیونی را مات خود کرده بود، خیلی شیرین بود. برای بوفون، شیرین مثل لحظه قهرمانی در جام جهانی 2006 و برای کاسیاس، شیرین مثل جامی که در پایان همان تورنمنت بالای سر برد. شاید وقتی که دست چپ بوفون روی سر کاسیاس بود و در مقابل ایکر دست راستش را روی کمر بوفون گذاشته بود و بازوبند های زرد کاپیتانی مثل الماس روی دست آنها می درخشید و این صحنه توسط عکاسان ثبت شد که حالا ما با دیدن آن قند در دلمان آب شود، هیچ یک از آنها خبر نداشتند که در فینال دوباره یکدیگر را ملاقات خواهند کرد. وقتی ایتالیا و اسپانیا در فینال بار دیگر باید روبروی هم قرار می گرفتند، همه از یک جنگ صحبت کردند. ولی رفتار کاسیاس و بوفون چیزی غیر از این را نشان داد. بعد از اینکه آتزوری با شکستی سنگین دستش از جام کوتاه ماند، اشک های پیرلو در برابر شیطنت ها و شادی های همیشه متفاوت راموس و پیکه شدیدا برای ایتالیایی ها آزار دهنده بود. اما کمی آن طرف تر از این اشک ها و لبخند ها، ایکر کاسیاس داشت با آغوش باز به سمت بوفون می رفت و مطمئنا بوفون در طول مسیر تا رسیدن به کاسیاس داشت زیر لب یک تبریک ویژه برای رقیبش آماده میکرد. این همه بزرگی و عشق در دنیای فوتبال ...
این اتفاقات و این خوش و بش های گرم و صمیمی، برای عاشقان فوتبال طعمی متفاوت داشت. برای کسانی که در پایان آن بازی نه دوربینی سراغشان رفت و در آخر تورنمنت هم نه به جامی رسیدند و نه به هیچ نام و نشانی در تاریخ. برای کسانی که در رویا هایشان بارها اسطوره دوست داشتنی شان قهرمان جام جهانی شده است و خودشان هزاران بار پشت مهم ترین پنالتی های تاریخ دنیای فوتبال ایستاده اند! برای اینگونه افراد که عشق می کنند در معرفی شان از کلمه دیوانه استفاده شود، هیچ چیز شیرین تر از تماشای اینگونه صحنه ها نیست. چون خودشان عاشق هستند. عاشق هستند که دوست دارند کاسیاس ها و بوفون ها بعد از هر باخت و یا هر برد یکدیگر را بغل کنند و عکاسان را مجاب کنند تا یک صحنه تاریخی بسازند. عشق به فوتبال، ذهن آنها را به استادیوم آتاترک استانبول تبدیل می کند و تراوشات به وجود آمده در آن را به سمت فینال رویایی سال 2005 میلان و لیورپول سوق می دهد. اینگونه غوغایی سر تا سر وجود آنها را فرا می گیرد. خوشبختی یعنی اینکه کسانی که با فوتبال زندگی می کنند تا دلشان بخواهند از این خاطرات به یاد دارند و هر روز می توانند عاشق تر شوند!اگر چه عشق کلمه کوچکی برای توصیف این همه حال عجیب و غریب است. یورو 2016 بار دیگر می تواند همه را عاشق تر هم بسازد. بار دیگر همه منتظرند تا اینگونه صحنه ها را بار ها در این جام تماشا کنند. برایشان فرق ندارد که اسپانیا یا ایتالیا کدامیک قهرمان می شود. آنها فقط دوست دارند دوباره کاسیاس و بوفون با همان خنده های همیشگی طول زمین را برای رسیدن به یکدیگر طی کنند تا همه باورشان شود حتی بالا رفتن سن هم نمی تواند عشق را از فوتبال بگیرد و هویت فوتبال همچنان زنده است.
احسان خراسانی