به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، صبح روز یکشنبه 20 تیر ماه، کنفرانسی با عنوان بهینهسازی قراردادهای بالادستی نفت و گاز در دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد. یکی از سخنرانان این کنفرانس مهندس سید مهدی حسینی، رئیس کمیته بازنگری قراردادهای نفتی بود که اظهاراتی قابل تامل داشت.
ایشان در بخشهای مختلفی از صحبتهای خود بر این موضوع تاکید کردند که تاخیر در اجرایی شدن قراردادهای جدید نفتی ماهانه حدود چهار میلیارد دلار ضرر نصیب کشور میکند که با احتساب هزینههای غیرمستقیم ناشی از تاخیرها، به بیش از 2 برابر یعنی ماهانه هشت میلیارد دلار می رسد.
حال سوال اینجاست که مبنای این محاسبه چیست؟ اگر 8 میلیارد دلار را بر 30 تقسیم کنیم، ضرر روزانه کشور طبق برآورد مهندس حسینی 266.6 میلیون دلار میشود. حال این عدد را بر قیمت یک بشکه نفت با فرض خوش بینانه 50 دلاری تقسیم میکنیم. نتیجه 5.3 میلیون میشود. به عبارت دیگر بر اساس فرضیه آقای حسینی در صورت عدم اجرای قراردادهای جدید نفتی، کشور از تولید روزانه 5.3 میلیون بشکه در روز محروم می شود! یعنی قرار است تولید 4 میلیون بشکهای فعلی از قبل قراردادهای جدید به 9.3 میلیون بشکه در روز برسد؟
خوشبینترین افراد در وزارت نفت نتیجه انعقاد این قراردادها را تحقق یک میلیون بشکه افزایش تولید نفت میدانند و بر این اساس اظهارات آقای حسینی عمیقا جای تعجب دارد. حال سوال اینجاست مخترع بیع متقابل که دیروز این مدل قراردادی را خوب میدانست و امروز آن را بد و غیر قابل استفاده میداند و مخترع و مدافع امروز IPC چرا چنین اطلاعات غلط و غیر قابل باوری را ارائه میکند و از ارائه این آمار مغلوط چه هدفی را دنبال میکند؟
پاسخ این سوال در اظهارات اخیر مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان است. ایشان در بخشی از صحبتهای خود فرمودند: «هنوز چیزی در این زمینه تصویب نشده؛ هنوز هیچ چیز مسلّمی وجود ندارد. اوّل که این مسئله مطرح شد، ما یک تذکّراتی دادیم به مسئولین؛ گفتیم خب شما برای اینکه بدانید اشکالات این مدل قرارداد و این شیوه قرارداد چیست. باید با کسانی که در اقتصاد نفتی واردند مشورت کنید. رفتند بحث کردند، یک جلسهای تشکیل دادند و از کسانی از اقتصاددانها دعوت کردند که آنها هم اشکالات را بیان کردند و بنا شد اصلاح بشود. یک نوشتهای به من دادند که ما بررسی کردیم، تحقیق کردیم، معلوم شد که این ویراست شانزدهم است، یعنی شانزده بار این کیفیّت قراردادها و این گزارش ویراستاری شده؛ مدام اصلاح شده، تصحیح شده. بعد که به دفتر ما مراجعه شد، دفتر ما گفتند این کافی نیست، چون بعد از این باز اصلاحات دیگری هم لازم بوده که انجام بگیرد که هنوز انجام نگرفته. بنابراین تا وقتیکه این اصلاحات انجام نگیرد و این کار بهمعنای واقعی کلمه، مطابق منافع کشور نباشد این اتّفاق نخواهد افتاد و این نوع قرارداد بسته نخواهد شد. ما هم گفتهایم که تا وقتی قضیّه نهایی نشده، هیچ قراردادی نباید بسته بشود.»
بر این اساس واضح است که باید اشکالات و ایرادات این الگوی قراردادی بر طرف شود،اما از شواهد اینگونه برمیآید که این قرارداد پر ایراد اصلاح شدنی نیست که آقای حسینی با این گونه وارونهنمایی آمارها قصد دارد مسئولین کشور را تحت تاثیر قرار دهد تا با چشم پوشی از ایرادات این قرارداد، آن را هر چه سریعتر به مرحله انعقاد برسانند.
تعجیل و بی تدبیری در مورد این قراردادهای بلندمدت که تعهداتی 25 ساله برای کشور دارد و برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دوره بهرهبرداری را به شرکتهای بینالمللی نفتی واگذار میکند و اختیارات تولید و مدیریت مخازن نفتی کشور را به شرکت های خارجی می سپارد، تبعات زیادی برای کشور دارد که قابل جبران نیست.
آقای حسینی اختراع قرارداد بیع متقابل را هم در کارنامه دارد. در دوره اول وزارت آقای زنگنه، وی مسئول تدوین قراردادهای نفتی کشور شد و به بهانه میادین مشترک، مسئولین وقت وزارت نفت شروع به واگذاری میادین کردند، اما میادین مشترک نفتی مورد استقبال خارجی ها واقع نشد. یعنی به بهانه میادین مشترکی مانند سلمان، فروزان، اسفندیار، نصرت و فرزام، میادین مستقلی مانند سیری ،دارخوین، درود، سروش و نوروز به خارجیها واگذار شد.
همچنین خطای استراتژیک واگذاری فازهای میدان مشترک پارس جنوبی به توتال که در آن سوی مرز قراردادی بلند مدت و چربتر از ایران روی همین میدان با قطر داشت، تبعات جبران ناپذیری دارد، که امروز گرفتار آن شدهایم. نحوه طراحی فازها و جانمایی چاهها و همچنین برداشت از لایههای غیر مشترک این میدان، امروز موجب افت فشار گاز از این میدان شده است چنان که آقای منوچهری، معاونت توسعه و مهندسی شرکت ملی نفت اخیرا به آن اذعان کرده است. حال آیا توتال برای این خیانت تنبیه می شود؟ خیر، برعکس تشویق میشود و میدان بزرگ و بینقص دیگری به نام آزادگان به این پیمانکار پاداش داده می شود. آن هم نه در قالب قرارداد کوتاه مدت 4 یا 5 ساله بیع متقابل، بلکه در قالب قرارداد 25 ساله IPC. حال سوال این است که این پاسخ کدام خدمت صادقانه توتال است؟
ظاهرا پاسخ این پرسش هم در همین سخنرانی آقای حسینی در کنفرانس دانشگاه علامه طباطبائی داده شده است. وی گفته است:«لابی نفتی در دنیا، لابی بسیار قدرتمندی است و از آنجا که ما تجربه مشابهی در این زمینه در زمان قراردادهای بیع متقابل داشتیم، میدانستیم این لابی نفتی می تواند در پیشبرد مذاکرات هسته ای فعلی نیز موثر باشد.» بر اساس این اظهارات آقای حسینی ظاهرا خدمات بینظیر فرانسه در مذاکرات هستهای این گونه پاسخ داده میشود. فرانسهای که به تعبیر رهبری نقش پلیس بد را برای جمهوری اسلامی ایران بازی کرد، به دنبال جایزهای بزرگ برای دادن چراغ سبز به ایران بود که میدان بزرگ نفتی آزادگان یکی از آنها بوده است.
در پایان باید این تذکر را تکرار کرد که امروز دیگر دوره سعی و خطا نیست و مسئولین وقت وزارت نفت که قرارداد بیع متقابل فازهای 2و3 با توتال، قرارداد بیع متقابل فازهای 6،7،8 با استات اویل و قراردادهای ننگین فروش گاز کرسنت را در کارنامه خود دارند، دیگر فرصتی برای خطا آن هم به وسعت IPC را ندارند. لازم است مشکلات صنعت نفت با اجماع عمومی و هم فکری با متخصصین صنعت و نه مستبدانه حل شود. ملت ایران از ارتکاب خطایی دیگر آن هم با چنین وسعتی چشمپوشی نمیکند.
منبع: فارس