به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، براساس اوراق پرونده، غروب شانزدهم فروردین سال گذشته مأموران پلیس تهران همزمان با اعلام خبر قتل پدر و دختر با کشف اجساد دو نفر از اعضای یک خانواده تحقیق برای کشف راز جنایت را آغاز کردند.
بررسیها نشان میداد محسن – پدر خانواده – با ضربات چاقو کشته شده و دخترش نیز خفه شده است.
پس از حضور بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران در محل حادثه، پرونده برای رسیدگی دراختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
پسر خانواده به نام میثم (26 ساله) در بازجوییها به کارآگاهان گفت: پس از ورود به خانه با صحنه جنایت روبهرو شده و موضوع را به پلیس اطلاع داده است. این جوان به کارآگاهان گفت: «شب گذشته در منزل یکی از دوستان خود به نام اشکان بودم و حتی با یکدیگر به سینما رفتیم تا اینکه روز بعد پس از دیدن مسابقه فوتبال به خانه آمدم.
البته اشکان با ماشین مرا به خانه رساند و رفت. اما زمانی که در را باز کردم، با جسد پدرم روبهرو شدم که در داخل آشپزخانه افتاده بود و جسد خواهرم داخل اتاق بود.
با توجه به اظهارات میثم که مدعی بود در زمان وقوع جنایت در خانه نبود، تحقیقات از اشکان در دستور کار پلیس قرار گرفت؛ وی نیز ضمن تأیید اظهارات میثم به کارآگاهان گفت: «ظهر روز شنبه من و میثم از ساعت سه تا پنج بعدازظهر با هم بودیم که میثم گفت میخواهد به خانهشان برود؛ بعد از جدا شدن از میثم به سراغ کارهای خودم رفتم تا اینکه همان شب طبق قرار با ماشین به دنبال میثم رفتم و در میدان فلسطین سوارش کردم.
میثم رفتاری عادی داشت و مثل همیشه میخندید. بعد از کمی دور زدن به سینما رفتیم که آخر شب هم او به خانه ما آمد و شب را همانجا ماند؛ فردای آن روز یعنی شانزدهم فروردین، بعد از صرف ناهار و دیدن مسابقه فوتبال، به سمت خانه میثم رفتیم و او در مقابل خانهشان پیاده شد؛ اما کمتر از 5 دقیقه بعد او با من تماس گرفت و با نگرانی گفت: «بیا اینجا!»؛ زمانی که وارد راهرو خانه آنها شدم میثم در حالتی شوک زده گفت: «بابام». با دیدن جسد پدر میثم که در داخل آشپزخانه افتاده بود، هراسان از خانه خارج شدم و به پلیس زنگ زدم.
سرنخی برای کارآگاهان
در حالی که میثم مدعی بود زمان وقوع جنایت در خانه نبود، اما وجود آثار جراحت بر روی دستانش باعث شد تا کارآگاهان در اینباره تحقیق کنند.
پسر جوان که دچار تناقضگویی شده بود لب به سخن گشود و با داستانسرایی گفت: در زمان درگیری با خواهرش «مینا»، زمانی که او با چاقو به وی حملهور شده بود از ناحیه دو دست مجروح شده است.
وی درخصوص درگیری با خواهرش به کارآگاهان گفت: غروب پانزدهم فروردین با خواهرم درگیر شدم که او با چاقو به طرفم حملهور شد و من در دفاع از خودم چاقو را از دستش گرفتم. نیمساعت بعد پدرم به خانه آمد و پس از آن، من از خانه بیرون آمدم و در میدان فلسطین، اشکان به همراه دوست دیگرم پرهام به دنبال من آمدند و آن شب دیگر به خانه برنگشتم.
میثم درباره علت درگیری با خواهرش به کارآگاهان گفت: «برای تماشای تلویزیون با خواهرم درگیر شدم. او را داخل اتاق حبس کردم و به تماشای تلویزیون پرداختم؛ خواهرم از اتاق خارج شد و این بار با چاقوی آشپزخانه به طرفم حمله کرد که دستم مجروح شد. بار دیگر خواهرم را داخل اتاق خودم انداختم و در اتاق را قفل کردم. با پدرم تماس گرفتم تا سریع به خانه بیاید و زمانی که پدرم وارد خانه شد من از منزل خارج شدم.کارآگاهان که متوجه گفتههای ضد و نقیض میثم شده بودند به بازجوییها از او ادامه دادند تا اینکه سرانجام لب به اعتراف گشود و راز قتل پدر و خواهرش را فاش کرد.
عامل جنایت درباره انگیزه و نحوه قتل به کارآگاهان گفت: «ساعت 18 پانزدهم فروردین به خاطر تماشای تلویزیون با خواهرم درگیر شدم و او با چاقوی آشپزخانه از اتاق خارج شد و به سمت من حمله کرد که چاقورا از او گرفتم و دوباره داخل اتاق حبسش کردم. اما بعد درحالی که بسیار عصبانی شده بودم، به داخل اتاق رفتم و او را با انداختن کش به گردنش خفه کردم.
قصد داشتم برای صحنهسازی خواهرم را حلقآویز کنم اما موفق به این کار نشدم.
در همین زمان پدرم وارد خانه شد و به داخل آشپزخانه رفت؛ چراغ آشپزخانه هنوز خاموش بود و پدرم هنوز از موضوع قتل خواهرم اطلاع نداشت که از پشت سر به او حملهور شدم و با همان چاقویی که توسط خواهرم مورد حمله قرار گرفته بودم، به پدرم حمله کردم و چندین ضربه چاقو به او زدم که به زمین افتاد.
پس از تعویض لباسهایم که غرق خون بود از خانه خارج شدم؛ که اشکان و پرهام به دنبال من آمدند و با هم به سینما رفتیم و تا فردای روز جنایت در خانه اشکان ماندم تا اینکه اشکان مرا به در خانهمان رساند.
میثم صبح دیروز در جلسه محاکمهاش در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران، پس از اقرار به جنایت، انگیزه قتل پدر و خواهرش را عصبانیت اعلام کرد و درحالی که اشک میریخت و به سختی پشت میز محاکمه ایستاده بود بشدت اظهار پشیمانی کرد.
او در آخرین دفاع گفت: «هیچ دفاعی از خود ندارم فقط از اولیای دم که عمویم است تقاضای عفو و بخشش میکنم. امیدوارم مادر مرحومم نیز مرا عفو کند.» این درحالی است که دو نفر از اولیای دم با طلب دیه میثم را بخشیدهاند اما عموی وی برای برادرزاده جنایتکارش تقاضای قصاص کرد.
قاضی مقدم در پایان محاکمه گفت: بزودی رأی دادگاه در اینباره صادر خواهد شد.