گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو؛ تحدید نسل که باید در سال 1371 متوقف میشد، بیش از دو دهه بیخود و بیجهت ادامه پیدا کرد و به قول برخی از دانشمندان غربی، ایران شد رکورددار کاهش رشد جمعیت در جهان، آن هم در طول تاریخ بشر!
تازه در آن زمان که کشور داشت مرحله به مرحله به بحران جمعیت نزدیک میشد، برخی از دانشمندان و کارشناسان ایرانی که نمیدانستند دارد چه بلایی بر سر کشور میآید، با افتخار، سقوط فاجعهبار نرخ باروری در کشور را یکجا بهپای عملکرد وزارت بهداشت میگذاشتند، آن را به مقاله تبدیل کرده و در غرب منتشر میکردند. اسم این فاجعه را هم میگذاشتند: معجزهی ایرانی.
حالا البته ثمرهی این معجزه را میتوان دید. اکنون نرخ رشد جمعیت که زمانی 3.2 درصد بود، به کمتر از 1.3 درصد رسیده. اکنون یک زن در سن باروری، کمتر از یک دختر از خود بهجای میگذارد، یعنی کشور در طول زمان نمیتواند حتی جمعیت خود را جایگزین کند. اکنون جمعیت ایران، سریعترین حرکت را به سمت مرزهای سالخوردگی جمعیت دارد و همین چند وقت پیش بود که مدیرکل سازمان بهزیستی استان تهران گفت: "از سال 65 تا 90 جمعیت کشور در حالی سالانه 1.7 درصد رشد داشته که رشد جمعیت بالای 60 سال در کشور 4.3 درصد بوده، یعنی رقمی حدود سه برابر رشد کلی جمعیت" (3) سازمان ملل هم در سال 2010 و پیش ازآنکه یک خائن، آمار نرخ باروری کشور را دستکاری کند، نوید جمعیت فوق سالمند سی و یکمیلیونی ایران را به اربابش آمریکا داده بود. سازمان جهانی بهداشت (WHO) نیز پیشاپیش خبر از پیری جمعیت ایران داده است: «سال 2050 میلادی» که در آن جمعیت بالای شصت سال کشور به سی و سه درصد کل جمعیت خواهد رسید.
پیشبینی سازمان بهداشت جهانی از درصد جمعیت افراد با سنّ ۶۰ سال یا بیشتر در سال 2050؛ طبق این پیشبینی و در صورت ادامهی روند کنونی فرزندآوری خانوادهها، نسل بعدی فرزندان ایران، در جامعهای بهشدت سالخورده زندگی خواهند کرد؛ سالخوردهترین کشور منطقه و کشوری پیرتر از روسیه و آمریکا.
آری اکنون نرخ باروری در آمریکا با وجود آنهمه فساد و فحشاء و فروپاشی خانواده، بیشتر از ایران است و اکنون برژینسکیها خوشحالند. مشاور ارشد امنیت ملی کارتر، در مصاحبهی معروفش میگوید: «از فکر کردن به حمله پیشدستانه علیه تأسیسات هستهای ایران اجتناب کنید و یک بازی طولانیمدت را انجام دهید، چون زمان، آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران به نفع حکومت کنونی نیست.» البته دیگر، نه تنها جمعیتشناسی پیدا نمیشود که برای سالخوردگی جمعیت بزرگنمایی کند، نه تنها یک نفر نیست که حقایق جمعیتی را تشریح کند، بلکه نابغهای پیدا شده است که میگوید: «از دید کارشناسی، سالخوردگی جمعیت، شاید یک فرصت باشد تا تهدید!»
دیگر خبری از سازمانهای بینالمللی و دلارهایشان هم نیست که نگذارند جمعیت ایران پیر شود. آقای عبدالرسول هاجری خاطرهی جالبی از ملاقاتش با عبدالعزیز بن سلطان- نماینده صندوق جمعیت سازمان ملل- در کنفرانس بینالمللی جمعیت در اندونزی بیان کرده که یک دنیا عبرت است. وی میگوید در حاشیهی این کنفرانس به سراغ نمایندهی صندوق جمعیت رفتم و گفتم: ایران در آیندهای نزدیک دچار رشد منفی و نزولی جمعیت میشود و برخی از صاحبنظران جمعیت گفتهاند که کاهش سطح باروری در ایران، از نظر سرعت، در دنیا بینظیر است و اکنون هم جمعیت ایران دارد پیر میشود. اما با این وجود برنامههای تنظیم خانواده با حمایت صندوق جمعیت سازمان ملل، به همان قوت در حال اجراست. آیا وقت آن نرسیده که صندوق جمعیت سازمان ملل که متولی تنظیم خانواده در جهان است، به فکر افزایش باروری در ایران باشد و نگذارد که جمعیت ایران پیر شود؟ عبدالعزیز در پاسخ به آقای هاجری میگوید:
«صندوق جمعیت تاکنون به تنظیم خانواده با جهتگیری مثبت فکر نکرده و هیچ برنامهای برای آن در دستور کار ندارد. اگر روزی بخواهد در این زمینه وارد شود به کشورها توصیه میکند بهجای افزایش فرزندآوری، از کشورهای پرجمعیتی مثل بنگلادش، آدم وارد کنند!»
اکنون دیگر آنکسانی که برای دریافت مجوز تحدید نسل، هر روزه به سراغ یکی از علما میرفتند، کاری به نظر علما ندارند، علمایی که یکصدا می گویند «نگذارید جمعیت پیر شود». البته که حق دارند، نظرات علما دیگر با منویات صندوق جمعیت سازمان ملل و سازمانی موسوم به سازمان بهداشت جهانی –حضرت دبلیو اچ او- نمیخواند. آن پزشکانی که زمانی عواقب رشد بی رویهی جمعیت را از منظر اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و غیره شرح میکردند، اکنون که بابت بحران جمعیت مورد بازخواست قرار میگیرند بهجای مسئولیت پذیری و عذرخواهی میگویند: ما پزشک بودیم نه جمعیتشناس!
آری اکنون نه تنها مسببان ظاهرالصلاح این خسارت بزرگ در پی جبران مافات نیستند، بلکه وقتی نمایندگان مردم میخواهند قانونی برای حمایت از فرزندآوری مردم تصویب کنند، بیشرمانه در مخالفت قد علم کرده و در مجلس شورای اسلامی رو به بیژن نوباوه (نمایندهی دورهی پیشین مجلس شورای اسلامی) داد میزنند که: «شما میخواهید یک مشت گدا – گشنه و کور و کچل اضافه کنید!» در همین حال معاون بهداشت وزارت بهداشت اصل بحران جمعیت را زیر سؤال برده و میگوید: «حالا از نظر جمعیتی زمان عروسی است!» و سپس به دروغ مدعی میشود که «اطلاعات جمعیتی به صورت ناقص و اشتباه به مقام معظم رهبری رسیده است!»
حتی صحبتهای مکرر مقام معظم رهبری و توصیههای ایشان برای «جبران خطا» نیز خریداری ندارد. اکنون مسؤلی که سالیان سال با شعارهای «دو بچه کافیست» و «فرزند کمتر؛ زندگی بهتر» کشور را به مصیبت کنونی دچار کرده است، ضمن افاضاتی میگوید: «اصلاً برنامه ما این نیست که جمعیت را کم یا زیاد کنیم. برنامه ما تأمین سلامت مادر و کودک است.»
از طرفی ماجرای مسئولین دفتر سلامت جمعیت وزارت بهداشت، حقیقتاً از نوادر نظام مدیریتی در کشور ما به شمار میآید، زیرا در دو دههی اخیر هرچه وزیر و دولت اعم از کارگزارانی، اصلاحطلب، مهرورز و معتدل آمدهاند و رفتهاند، مدیران این قسمت از وزارت بهداشت از جایشان تکان نخوردهاند. الغرض این موضوع در کشوری که با تغییر دولتها، بعضاً آبدارچی ادارات نیز تغییر میکنند، قدری عجیب به نظر میرسد. البته ناگفته نماند که: در زمان وزارت چندماههی دکتر طریقت منفرد، مدیران این بخش توسط معاون بهداشت وزارت تغییر کردند. همین مسئله هم باعث شد که افراد متعددی معاون مزبور را توبیخ کنند، از جمله یکی از نمایندگان دورهی قبل مجلس که در تماسی تلفنی، خانم دکتر فاطمه رخشانی -معاون بهداشت وزارت بهداشت- را تهدید کرده، میگوید: «هر کار میخواهی بکن، ولی فلانی را از آنجا برندار!» البته که یک مربی کارکشته، خوب میداند «نباید به ترکیب تیم برنده دست زد!» بههرحال با آمدن دولت فعلی، مدیران مربوطه به جایگاه ازلی – ابدی خود بازگشتند و ماجرا به خیروخوشی تمام شد!»
اما یک سوال مهم؛ جریان تنظیم خانواده چرا زمانی که دید نظام اسلامی به اهداف جمعیتیش رسیده است، روند تحدید نسل را متوقف نکرد؟ در پاسخ باید گفت: درست است که نظام اسلامی به هدفش رسیده بود، ولی نظام استکبار جهانی که به هدفش نرسیده بود! به زبانی دیگر: این درست که قرار بود وقتی به نرخ باروری 4 و درصد رشد جمعیت 2.3 درصد رسیدیم، سیاست تحدید نسل را کنار بگذاریم و این هم درست که در سال 1371 به هدفمان رسیدیم، ولی ما نمی توانستیم زیر قولمان بزنیم و به تعهداتمان عمل نکنیم.
چه قولی؟ چه تعهدی؟ شهریور ماه سال 1373 بود که ما در رأس هیئتی بلندپایه عازم قاهره شدیم تا در کنفرانس بین المللی جمعیت و توسعه (ICPD) شرکت کنیم. رویمان به دیوار و گلاب به رویتان، ما آنجا متعهد شدیم که نرخ رشد جمعیت ایران را به صفر –تکرار می کنم به صفر- برسانیم. به هر حال مرد بود و قولش!
چنان که در تصویر فوق، برگرفته از سایت مرکز آمار ایران مشاهده می شود، یکی از اهداف کنفرانس جمعیت و توسعه (ICPD) برای ایران، کشاندن کشور به ورطه ی «رشد جمعیتی برابر صفر» بوده است. پس از رسانه ای شدن این هدف استعماری، بخش مزبور از سایت مرکز آمار کشور حذف شد.
اما یک سؤال اساسی دیگر: جریان تنظیم خانواده از ابتدا به چه دلیل، پیگیر کاهش رشد جمعیت ایران شد؟ جوابش ساده است و یک جمله: «تعامل با دنیا خرج دارد و بهای این تعامل حتی میتواند قربانی کردن بزرگترین ثروت یک کشور، یعنی نیروی انسانی آن باشد!»
نکند گمان کردهاید که اگر سیاست تعدیل اقتصادی و کنترل جمعیت را نمیپذیرفتیم و منویات بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را، طابق النعل بالنعل اجرا نمیکردیم، باز هم موفق میشدیم میلیاردها دلار وام بگیریم و در کشور سازندگی کنیم! بانک جهانی تنها در سال 1372، 141 میلیون و چهارصد هزار دلار برای تحدید نسل به ایران وام داد و در سال 1379، 86 میلیون دلار به اجرای تنظیم خانواده در ایران کمک کرد و شما نمیدانید که هر دولتی این هنر را ندارد که بانک جهانی را بدوشد! نه واقعاً گمان کردهاید اگر نمازیها را به ایران نمیآوردیم و نمیگذاشتیم شبکهسازی کنند، ارباب نمازیها میگذاشت شل، توتال، استات اویل، بریتیش پترولیوم و دیگران به ایران بیایند و سرمایهگذاری کنند؟! آیا گمان کردهاید اگر ملک افضلی در هیئت مدیرهی موسسهی همیاران غیردولتی ایران (غدا) و زیر نظر مدیرعاملی با نام باقر نمازی (10) (مشاور ارشد شورای جمعیت، وابسته به بنیاد راکفلر) راهبری NGO های کل کشور را بر عهده نمیگرفت و نهایت تلاش خود را مصروف قلع و قمع جمعیت کشور نمیکرد، میتوانست جایزهی جمعیت سازمان ملل را بگیرد و برای کشور آبروی بینالمللی به ارمغان بیاورد؟! زهی تصور باطل، زهی خیال محال.
الغرض؛ برای پیشرفت و توسعه، راهی جز تعامل با دنیا وجود ندارد. تعامل با دنیا هم قواعدی دارد و یکی از آنها پیشکش کردن قربانی به محضر کدخداست. قربانی هم هر آن چیزی است که کدخدا طلب کند، یک زمان جمعیت است، یک زمان نهاد خانواده و اخلاق جنسی است و زمانی هم ممکن است قربانی، اعتقادات دینی مردم باشد! آنچه تا اینجا خواندهاید تنها مقدمهای بوده است برای این که بفهمیم: معجزاتی جدید در راه است! شواهد و قرائن متعددی نشان میدهد که قرار است پس از معجزه در سلامت باروری و تنظیم خانواده، لااقل دو معجزه دیگر اتفاق بیفتد، معجزاتی در سلامت معنوی و سلامت جنسی.
و حال تکخوان آن گروه سرود قصد کرده که در حد توان، خطای کودکیش را جبران کند و مانع وقوع فجایعی بزرگتر از بحران جمعیت شود!
من مادر یک پسر 4 ساله هستم. درست است که روزی هر بنده ای دست خداست اما دست خدا از استین پدران خانواده ها یاری می رساند دست پدرانی که برای تهیه مسکن استیجاری غذای ساده برای خانواده شان تهیه حداقل پوشاک و هزینه های درمان و اموزش کودکانشان این روزها از کار افتاده نه بلکه گاهی فلج هم شده است.
فقط شعار فرزنداوری میدهیم اما هیچ کس به مادران کمکی نکرد تا بتوانند از پس دندانهای خراب ناشی از بارداری برایند. هیچ کس به فکر مردم نیست...