به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، کیهان از فساد صندوق ذخیره فرهنگیان گزارش داده است: مدتی قبل خبری دهان به دهان گشت که در صندوق ذخیره فرهنگیان، اختلاسی عظیم صورت گرفته است! طبق معمول، ابتدای کار به تکذیب گذشت ولی با افشای جزئیات بیشتر، مدیرعامل صندوق ذخیره نیز این فساد را قبول کرد و مدعی شد مبلغ آن را 3 هزار و 500 میلیارد تومان ناقابل است!
انکار بخش مهمی از مبلغ به یغا رفته، باعث شد اسناد بیشتری منتشر شود و معلوم شد که عدد 8 هزار میلیارد تومان از صندوق کم شده و به جیب افراد و جریان سیاسی خاصی رفته است!
اندکی بعد خبر آمد همسر شهابالدین غندالی (مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان) و فرزند وی بازداشت شدهاند. این خبر با تایید و تکذیبهای متعدد همراه شد اما حسین مقصودی نماینده مردم سبزوار در اینباره گفت: «از قرار معلوم مدیرعامل این صندوق به همراه همسر و پسرش که از مدیران مالی صندوق ذخیره فرهنگیان بودند(!) اسنادی جعلی تهیه و مبالغ زیادی از صندوق ذخیره برداشت و به حسابهای شخصی خود واریز کردند. حراست و بازرسی وزارت آموزش و پرورش با پیگیری موضوع، وی و همدستانش را بازداشت کرده و تحویل مقامات قضایی دادهاند.»...
اما چند روز قبل احمدیلاشکی نماینده نوشهر و چالوس در مجلس در خصوص اوضاع اسفبار و تکاندهنده صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه حقایق دیگری را افشا کرده و گفته بود: «چند هزار میلیارد تومان از پول 917 هزار معلم عضو در این صندوق گم شده است، این صندوق وضعیت بیماری دارد، طی دو سال گذشته 6 مدیرعامل در بانک سرمایه تغییر کردند. البته شاید این تغییر مدیران عامل بانک سرمایه برای سرپوش گذاشتن بر اقدامات این بانک بوده است، بانک سرمایه در سال 94 حدود هزار و 500 میلیارد تومان خسارت و زیان دیده است...یک نفر سه هزار و 900 میلیارد تومان به بانک سرمایه بدهکار است و 90 درصد تسهیلات تنها به 30 نفر ارائه شده است.»
با افشا جوانب مختلف این فساد عظیم، دولتمردان انکار را بیفایده دیدند و تصمیم به حذف مهرهها و پادوها گرفتند! بر این اساس هیئت امنای صندوق ذخیره فرهنگیان تلاش کرد با ایجاد تغییرات در اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل صندوق، از بازتاب مشکلات بکاهد اما مشکلی در میان بود! وزیر آموزش و پرورش بر عدم تغییر اعضای هیئت مدیره صندوق و حمایت از آنها اصرار داشت! اما چرا!؟ آیا فانی نمیدانست در آنجا چه میگذرد!؟ قطعا میدانست و حتی حقایقی را میدانست که هنوز بر دیگران آشکار نیست. پس چرا حاضر به عزل آن افراد نبود!؟ این راز بسیار مهمی در این پروژه است. به نظر میرسد فانی به این دلیل حاضر به قربانی کردن آن افراد نشد که از یکسو یقین میدانست قربانی بعدی خودش خواهد بود و از دیگر سو، احتمالا مفاسد آن صندوق، جنبه حزبی بیشتری داشته تا جنبه شخصی، یعنی تشکیلات برای مخارجی نظیر انتخابات، دستاندازی به آن صندوق را مباح اعلام کرده بود و حالا که آن راز از پرده برون افتاده، باید مدیرعامل قربانی شود! ولی فانی معتقد بوده این کار تشکیلاتی است و باید مجموعه دولت و سناریونویسان آن، پای این فساد که با چراغ سبز آنها رخ داده بمانند و به اصطلاح پادوها قربانی نشوند! این تنها یک فرضیه است. اما فرضیهای که شواهد گوناگون بر آن صحه میگذارد.
با دستگیری 5 نفر از اعضا مهم صندوق از سوی دادستانی تهران، ابتدا طرح تحقیق و تفحص از صندوق و سپس استیضاح فانی در مجلس رای آورد. دو رخداد مهمی که میتواند پرده از بسیاری چیزها بردارد. البته تحقیق و تفحص زمانبر است و معمولا نوش داروی بعد از مرگ سهراب! اما استیضاح آنی بود و میتوانست به افشای بسیاری از حقایق تاریکخانه دولت یازدهم بیانجامد! پس باید برای آن کاری کرد!
فشارها به فانی برای استعفا شروع شد! فانی که میدانست هیچ عقبه سیاسی ندارد و با استعفا زمینه برای همه اقدامی علیه خودش را آماده میکند، مقاومت کرد و استعفا نداد! از ظهر روز27 مهر اخباری مبنی بر استعفای 3 عضو کابینه دولت یعنی وزیر آموزش و پرورش، وزیر ورزش و جوانان و وزیر ارشاد منتشر شد؛ عصر روز سهشنبه استعفای وزیر ورزش و جوانان و وزیر ارشاد تأیید شد. اما مدیرکل دفتر وزارتی آموزش و پرورش با رد موضوع استعفای فانی به طور رسمی اعلام کرد که وزیر وی استعفا نداده است.
حتی روز بعد، وزیر آموزش و پرورش در جلسه هیئت دولت حضور یافت. ظهر همان روز فانی نامهای به رئیسجمهور نوشت و در آن تاکید کرد که آماده ادامه همکاری میباشم! این نامه نشان میداد که وزیر آموزش و پرورش استعفا نداده است بلکه مجبور به استعفا شده و همچنین نشان میداد که وزیر آمادگی دارد که در مقابل نمایندگان مجلس از خود دفاع کند و شاید هم حرفهایی دارد که برای عدهای در راس دولت، خوشایند نباشد! چراکه موضوع صندوق ذخیره فرهنگیان نیز یکی از بندهای طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش بود. همه اینها باعث شد روحانی اعلام کند استعفای او را پذیرفته است!
دراین میان، آنچه خیلی عجیب و غیر قابل باور به نظر میرسد، سکوت مدعیان اصلاحطلبی و اعتدال است! دولتی که با ادعای تشکیل دولت پاکدستان و راستگویان تشکیل شده، بزرگترین اختلاس تاریخ ایران را رقم زده اما آنها که تا پیش از این از کاه کوه میساختند، مهر سکوت بر لب زده و خفقان گرفتهاند! از نگاه آنها، فساد، برای همحزبیها و هم قبیلهایها نه تنها ننگ نیست، بلکه خیلی هم خوب است و اگر هم لو رفت، باید با چند کار نمایشی و فرمایشی سر وته قضیه را به هم آورد و موضوع را به بوته فراموشی سپرد! حسین غندالی که در دوره تصدی او بر صندوق ذخیره فرهنگیان، این فساد عظیم و بیسابقه رخ داده است، از تندروترین افراد حزب مشارکت و از یار غارهای پدرخواندههاست و خوشخدمتی او به جریان اعتدال و اصلاحطلب در این فقره قابل چشمپوشی نیست. غندالی در دوره اصلاحات و در زمان وزارت مرتضی حاجی معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی آموزش و پرورش بود و از زمره معاونین وزیری بود که در دفاع از متحصنین مجلس ششم استعفا داد! از همین سابقه میتوان به خط فکری او و راز سکوت مدعیان دروغگوی اصلاحات پی برد.
باتدبیر می توان به این همه امید رسید. خدا قوت ببخشید که کم کمک کردیم....................