عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه در تمام دانشگاههای ما عقده حقارت نسبت به غرب حاکم است، گفت: در دانشگاهها تضعیف هویت ملی و بروز عقده حقارت نسبت به غرب به دلیل بیتوجهی به فرهنگ دینی و ملی وجود دارد.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، نشست گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف با عنوان «چرا ارزشها در محیط ما تبخیر شده است؟»، با سخنرانی مهدی گلشنی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و مدیرگروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد.
مهدی گلشنی در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه جامعه ما از نظر فرهنگی بازگشت به عقب داشته است، گفت: همه فکر میکنند علم در هر جامعهای فارغ از فرهنگ میتواند رشد داشته باشد. انحرافات در دانشگاهها زیاد شده است و مسئولیت زیادی در این رابطه به عهده هیئت علمیدانشگاه هاست و باید به این مساله توجه کنند. در کشور ما مسأله توسعه علمیو شاخصهای پیشرفت مطرح است، اما مطمئن نیستم که برداشت واحدی وجود داشته باشد و این برداشت اصولا قابل دفاع است.
وی با تشریح منظور از کسب علم از ابتدای پیدایش جهان گفت: مکتب رایج در قدیم در یونان به دنبال فهمیدن طبیعت بود تا اینکه به ادیان ابراهیمیو توحیدی رسید. در ادیان توحیدی مساله فهم آثار صنع الهی و عظمت خلقت و به کارگیری امکاناتی که خداوند در راه سعادت و رفاه بشر مطرح کرده بود، شد. در قرون وسطی هم همین تفکر حاکم بود.
*در دوران علم جدید و از زمان دکارت، تفکر ادیان ابراهیمی حاکم شد
این نظریهپرداز افزود: در دوران علم جدید و از زمان دکارت، تفکر ادیان ابراهیمی حاکم شد. علم به تدریج پیشرفت کرد و صنعت بوجود آمد و مکاتبی هم مانند تجربه گرایی ظهور کردند. این مکاتب عنوان کردند آنچه که از طریق تجربه قابل حصول است ارزشمند است. البته در قرن ۱۹ و ۲۰ در غرب تفحص فهم طبیعت مطرح بود. در غرب مساله علم برای کسب ثروت و قدرت مطرح شد. در مملکت ما کسب علم برای چیست؟ علم برای فهم مطرح نیست. آیا فقط علم را برای پول و مقام میخواهیم یا رسیدن به نور؟ اکنون در کشور ما نه تفکر اسلامی و نه تفکر غربی و نه شرقی حاکم است.
گلشنی اضافه کرد: دانشگاه باید دانشجویی تربیت کند که به ماندن در کشور و خدمت به آن علاقهمند باشد و اگر دیندار وارد شود دیندارتر از آن خارج شود. فرهنگ فعلی حاکم در دانشگاهها به دانشجو القا میکند که فقط به دنبال تامین شغل آینده اش باشد. فرهنگ درستی در دانشگاهها و آموزش و پرورش حاکم نیست. دولت هم توجهی که باید به آموزش و پرورش و دانشگاهیان داشته باشد که این دو قشر با آسودگی خاطر به کار بپردازند، ندارد.
وی با اشاره به ارزشهای مطرح در فعالیتهای علمیگفت: شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام میگوید: «عالم نباید تعصب و جمود داشته باشد و همچنین جذب گرا و مغرور نباشد». عوامل مخل در معرفت صحیح در کارهای علمی و اجتماعی عبارتند از: پیروی از امیال شخصی، تعصبات کورکورانه، عجله در قضاوت بدون تأمل، جهل در قضایا، نفی و اثباتهای بیدلیل، سطحینگری، عدم پذیرایی از حق، حاکمیت غرور در همه دانشجویان و اساتید و مدیران که بسیار در جامعه و دانشگاهها وجود دارد.
*زمانی که روحیه تسامح و تضارب آراء وجود داشت، رشد علم پیشرفت زیادی داشته است
وی با اشاره به فقدان فرهنگ منسجم جامعنگر در جامعه گفت: رشد علم فرهنگ مناسب میطلبد در دوران تمدن اسلامی مانند دوران سامانیان و دوران آل بویه و در زمانی که روحیه تسامح و تضارب آراء وجود داشت، رشد علم پیشرفت زیادی داشته است. اما متأسفانه بعد از آن مکتب اشعری حاکم شد که علوم عقلی را به کناری گذاشت و صرفاً به سراغ قرآن و سنت رفت. شیعیان در مقابل اشاعره ایستادند.
این فیزیکدان ادامه داد: حکومت اشاعره به نفع خلفای عباسی بود، زیرا در مکتب اشعری هر اتفاقی رخ بدهد خواست خدا است پس هر شخصی که به حکومت برسد، خواست خدا بوده است. در نتیجه چنین اندیشهای حاکم شد و افرادی مانند غزالی از آن حمایت کردند.
استاد دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به اینکه علوم طبیعی از مدارس رسمی نظامیه خارج و علوم دینی خاص حاکم شد، گفت: کسانی مانند خواجه نصیر که طبیعیات و ریاضیات را ادامه دادند در مدارس غیر رسمی درس خواندند، اما بعد از خواجه نصیر فلسفه الهی باقی ماند و علوم دیگر طرد شدند. در دوران صفویه از وضعیت خوبی نظر اقتصادی حاکم بود، ولی علوم محل توجه نبودند و این همزمان با آمدن دکارت و گالیله در غرب بود. این در حالی بود که در جهان اسلام پیشرفت علم تا زمان قاجاریه متوقف شد.
گلشنی در ادامه توصیف این روند گفت: کشور ما در دوران قاجاریه در پی وقوع جنگ با روسیه متوجه کمبود علمی شد و دانشجو به خارج فرستاد و امیرکبیر دارالفنون را تأسیس کرد. با تأسیس دانشگاه تهران و ایجاد مدارس به تعلیم علوم پرداخته شد، اما از دو رکن مهم فرهنگ که حکمت و اخلاق بود، غفلت شد. وضعیت اکنون باقیمانده همان تفکر است که فقط باید جنبه مهندسی و ابزاری علم را گرفت و به جنبههای دیگر کاری نداشتند. این وضعیت در محیط غرب هم حاکم بود.
*مهمترین رکن در فرهنگ اسلامی را متکی بودن جامعه به خود است
استاد تمام فیزیک دانشگاه صنعتی شریف مهمترین رکن در فرهنگ اسلامی را متکی بودن جامعه به خود عنوان کرد و گفت: جامعه باید به خودش متکی باشد. منظور این نیست که کشور با دیگر کشورها مبادله نداشته باشد، اما این طور هم نباشد که با تحریم با مشکل مواجهه شویم. امروز دانشجو در حالی فارغ التحصیل میشود که در رشته تخصصی خود معلوماتی را آموخته، اما ذهن او فارغ از مسائلی است که در تعامل وی با جامعهاش و تصمیمگیریهایش نقش داشته باشد. دانشگاه امروزی قانع به پرورش متخصص است و این منجر به فقدان نگاه کلنگر در میان دانشمندان و جوامع علمی شده است، لذا علم به کلی از مسائل محیط غافل مانده و مسئولیت انسان نسبت به سایر خلقت فراموش شده است.
وی افزود: ظرفیت علمی ما نه منتناسب با امکانات و نه متناسب با فرهنگ سابقمان است. امروز نه فرهنگ اسلامی داریم و نه مسائل مفید غرب را دریافت کردهایم. اگر دانشگاههای ما به فرهنگ اهمیت میدادند وضع ما این گونه نبود. من بارها به رئیس دانشگاه صنعتی شریف گفتهام دانشگاه ما به تقلید از دانشگاه MIT بنا شد. اما MIT امروز همان MIT سابق نیست. وقتی اساتید این دانشگاه در روزنامه مقاله چاپ کردند که فارغ التحصیلان ما در جامعه موفق نیستند، رئیس دانشگاه MIT بار سنگینی از علوم انسانی را بر فارغالتحصیلان مهندسی گذاشت، اما دانشگاه ما تنها یک گروه فلسفه علم دارد و تحمل آن هم وجود ندارد.
*در دانشگاهها تضعیف هویت ملی و بروز عقده حقارت نسبت به غرب وجود دارد
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: در دانشگاهها تضعیف هویت ملی و بروز عقده حقارت نسبت به غرب به دلیل بیتوجهی به فرهنگ دینی و ملی وجود دارد. در تمام دانشگاههای ما عقده حقارت نسبت به غرب حاکم است. امروز قراردادهای به اصطلاح علمی با غرب امضا میشود که باعث ایجاد عقده حقارت میشود. من اصلاً مخالف انعقاد قرارداد با غرب نیستم، اما قراردادهای فعلی فقط وسیله مسافرت برای عدهای را فراهم میکند و از سوی دیگر این دانشگاه شأن خود را پایین میآورد که قرارداد با دانشگاه استرالیا میبندد که مدرک دکترای مشترک بدهد.
گلشنی اضافه کرد: یک بار در شورای عالی انقلاب فرهنگی سؤال کردم چرا میزان خروج مغزها زیاد است؟ و در جواب گفتند که این دانشجویان بعد از اتمام تحصیل بر میگردند و من سؤال کردم چند درصد از آنها به کشور باز میگردند؟ هر چند که باید امکان جذب این افراد وجود داشته باشد. هویت و عزم ملی ما از بین رفته است. ما همواره منتظریم که دست ما را بگیرند. رجال ما باید این تفکر را فراموش کنند. چینیها در هر جایی که بتوانند از علم امریکا و اروپا با ترفندهای مختلف میگیرند و احساس هویت هم دارند.
وی با انتقاد از اینکه در دانشگاهها و محیطهای ما انتقادپذیری وجود ندارد و روحیه تسامح از بین رفته است، گفت: ما به درستی و از روی ادب نقد نمیکنیم. در مناظرهها یکدیگر را بیسواد خطاب میکنیم. در خارج از کشور مناظرهای را دیدم که فیلسوف ملحد و فیلسوف خداباور مباحثه کردند و هرگز به یکدیگر توهین نشد. نکته دیگر عدم توجه به کیفیت است که از ام المسائل ماست. ما اصلاً به کیفیت توجه نداریم. در آموزش و پروش و آموزش عالی و ساخت محصولات ایرانی این مشکل وجود دارد. ما تعداد زیادی مقاله، دانشجوهای دکترا و فوق لیسانس داریم، اما با این وضعیت به هیچ کجا نمیرسیم.
*مقوله مقالههای ISI را عوامل بیگانه در اینجا ایجاد کردند تا علم و نوآوری نداشته باشیم
گلشنی در ادامه به تشریح دیگر مشکلات موجود در فضای علمی و دانشگاهها پرداخت و گفت: مسأله دیگر چاپ مقالات در مجلههای ISI است. من مخالف چاپ مقاله نیستم، ولی نه اینکه مقاله را بخرند و این وضعیت فعلی که همگان از آن اطلاع دارند پیش بیاید. درجه علمی اشخاص را نباید با تعداد مقالهها سنجید. تا کی باید سطحینگر و مقالهمدار باشیم. اگر مقاله برای رفع نیازهای داخلی نوشته شود که مقاله در مجلات ISI چاپ نمیشود و اگر نوآوری داشته باشد که به تأمل و فکر نیازمند است، زیرا بلافاصله در علم نمیتوان مرزشکنی کرد؛ بنابراین نوآوری هم نمیتوان کرد.
وی تصریح کرد: من گزارشی به شورای عالی انقلاب فرهنگی دادم که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲ تعداد مقالات ما از ۸ هزار به ۳۸ هزار عدد رسیده است. مقالات پنج برابر شده، اما آیا واردات ما یک پنجم کمتر شده و یا صادرات ما یک پنجم زیادتر شده است؟ و جوابی که میشنویم این است که رنکینگمان پایین نیاید. مقوله مقالههای ISI را عوامل بیگانه در اینجا ایجاد کردند تا علم و نوآوری نداشته باشیم تا چه زمانی روسای دانشگاهها و شورای عالی انقلاب فرهنگی نسبت به این موضوع بیتوجه هستند.
گلشنی اظهار کرد: مسأله دیگر درباره کیفیت پردیسها و دانشجوهای شبانه و بورسیه است. دانشگاههای درجه اول باید حفظ حرمت بشوند. دانشگاههای سطح دوم و سوم میتوانند چنین مراکزی تأسیس کنند نه اینکه استاد دانشگاه صنعتی شریف برود کیش درس بدهد. لزومی ندارد دانشگاههای درجه اول کشور را با نیروهای ضعیف پر کنیم و افراد ارزنده کارهای درجه دوم یا سوم انجام دهند.
*عدم رعایت شایستهسالاری در سطح جامعه و دانشگاهها
این محقق و نویسنده کشورمان با بیان اینکه برای گسترش مرزهای دانش نباید دنبال نتایج زودرس بود، گفت: نباید در عرض چند ماه و حتی یک سال مقاله علمیارائه داد. در کجای دنیا ارتقای استاد منوط به انجام کار اداری در دانشگاه میشود. اگر با شرایطی که در دانشگاههای ما حاکم است ۱۰۰ هزار مقاله در سال داشته باشیم، به هیچ کجا نمیرسیم.
گلشنی بر عدم رعایت شایستهسالاری در سطح جامعه و دانشگاهها صحه گذاشت و گفت: این مشکل در انتخاب وزیر و رئیس دانشگاهها و روسا وجود دارد. اگر رئیس دانشکده به دلیل پارتیبازی انتخاب میشود، رئیس دانشگاه نباید بپذیرد. دانشگاه صنعتی شریف دانشگاه بسیار خوبی بود. من زمانی که در سال ۴۹ به اینجا وارد شدم بسیار خوشحال بودم و تا زمان انقلاب موردی از پارتیبازی و رفاقت بازی ندیدم.
وی بر مساله بی اخلاقی بی حد و مرز در دانشگاه تأکید کرد و گفت: ما فرار مغزها نداریم، بلکه فراردهی مغزها را داریم. نمیتوان با بی اخلاقی دانشگاه داشت. همان قدر که ساختن درِ بزرگ برای دانشگاه مهم است، کارآمدی فارغ التحصیل برای جامعه هم دارای اهمیت است. یکی از دلایل بی اخلاقی، حاکم شدن تخصص گرایی است، اما شرط کافی نیست. پیغمبراسلام (ص) میفرماید: «اخلاق دارای اهمیت زیادی است.» وظیفه هیأت علمی دانشگاهها و بقیه اقشار تحصیلکرده و حوزویان ارشاد در جامعه است. ارشاد سازنده و نه از روز زور و اجبار.
*غرب به اهمیت بین رشتهای پی برده است
وی با اشاره به فقدان بینش کلنگر گفت: ما در جامعه بسیار باریکبینی داریم. بعضی از فارغ التحصیلان ما در سالهای اخیر در کنفرانسهای غربی شرکت کردند و بزرگان علم را دیدند که چقدر متواضع هستند. هایزنبرگ از بزرگترین فیزیکدانان هستهای قرن بیستم بود او میگوید: «جهان را با عینک تخصص خودتان نبینید جهان وسیعتر از تخصص شماست.» عدهای رشته تخصصی خواندهاند و راجع به همه چیز احکام صادر میکنند.
گلشنی ادامه داد: اگر این نوع رفتارها و داوریها تغییر نکند نه علم و نه جامعه پیشرفته نخواهیم داشت. اکنون دانشمندان، متخصصانی شدهاند که به دنبال تخصص خودشان هستند و دیدگاه کلنگر نسبت به طبیعت ندارند و حتی گاهی به قدری تنگ نظری تخصصی پیدا کردهاند که حتی به حوزههای دیگر رشته خود توجهی ندارند و شأنی برای آن قائل نیستند. این وضعیت دانشگاههای ما منجر به فقدان دید کلنگر در دانشمندان و جوامع علمی شده و عالم از مسائل محیط غافل است و مسئولیت انسان نسبت به سایر خلقت مغفول واقع شده است. هر چند شکی نیست که جامعه جز تخصصگرایی راهی ندارد.
این نویسنده و استاد دانشگاه به اهمیت ارتباط میان علوم مهندسی و علوم انسانی و یا فلسفه علم اشاره کرد و گفت: نباید دانشکده فنی مهندسی با دید بغض آلود به گروه فلسفه علم یا حوزههای علوم انسانی نگاه کند. غرب به اهمیت بین رشتهای پی برده است و بخشهای خاصی بین علوم انسانی و علوم اجتماعی تأسیس کرده است. اکنون در دانشگاه شیکاگو مدرک پزشکی را اخذ میکنند و به سراغ دکترای جامعه شناسی میروند.
*دغدغه دانشگاه امروز پول است/فقدان جاذبه در دانشگاههای ما حاکم است
وی افزود: دانشگاههای MIT، استنفورد و آکسفورد رشتههایی را بین علوم انسانی و علوم طبیعی و مهندسی دایر کردند و درجه میدهند و استدلال آنها این است که مهندس یا فارغ التحصیل علوم تجربی در یک جامعه زندگی میکند و باید ارزشهای فرهنگی محیط خود را بفهمد. در نتیجه دانشگاه MIT لیسانس مشترک بین مهندسی و علوم انسانی میدهد.
گلشنی اظهار داشت: فقدان جاذبه در دانشگاههای ما حاکم است. بسیاری از دانشجویان فارغ التحصیل از دانشگاه ناراضی هستند. دغدغه دانشگاه امروز پول است و اگر دانشجویی بخواهد رساله غنیتر داشته باشد باید مبلغی پول به دانشگاه دهد، اما چرا این گونه است؟ درست است که دولت پول لازم به دانشگاهها نمیدهد، اما چرا از ارگانهای دیگری مانند اوقاف کمک نمیگیرند. دانشگاه MIT و دانشگاه هاروارد عمده درآمد خود را از طریق اوقاف کسب میکنند. پروفسور مجید سمیعی در دانشگاه صنعتی شریف سخنرانی کردند و در یک جلسه ۱۲۰ میلیارد تومان پول جمع شد. باید برای فرهنگ وقف کار کرد.
وی در پایان سخنانش گفت: وقتی میگوییم مهاجرت زیاد است، جواب میدهند که این افراد میروند و بعد از تحصیل بازمیگردند. من همواره گفتهام که لیستی از خروجیها و لیستی از ورودیها تهیه شود. نتیجه رفتن آنها این است که در خدمت دیگرانی قرار میگیرند که دنیا را به نابودی میکشانند.