چند روز پیش عکسی را در تلگرام برایم فرستادند که زیر آن نوشته بود: «شاه برای عوام فریبی، حتی نماز جماعت میخواند و این تصویر نماز جماعت است به امامت او!
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- مهدی اسدی؛
چند روز پیش عکسی را در تلگرام برایم فرستادند که زیر آن نوشته بود: «شاه
برای عوام فریبی، حتی نماز جماعت میخواند و پیش نماز هم میشد و این تصویر
نماز جماعت است به امامت محمدرضا پهلوی»
خوب نگاه کردم،
محمدرضا که خود را تنها شاه شیعهی جهان میدانست با بستن دهان منتقدان و
دادگاههای فرمایشی آنها را از هستی ساقط میکرد؛ خشکه مقدسها را با
جملهی شما دارید علیه تنها شاه شیعهی جهان صحبت میکنید و مرگ بر ضد
سلطان ظل الله، و برخی روشنفکران را با غرق کردن در الکل و دود و انقلابیون
را با دادگاه سرجایشان مینشاند.
آری
او کرسیهای آزاداندیشی را در دادگاه برگزار میکرد محمدرضا نه یک فرد که
یک گفتمان بود. گفتمانی که خود را نه در برابر خدا و نه در برابر مردم
پاسخگو نمیدانست؛ محمدرضا با اصلاحات ارضی پدر روستانشینان را درآورد و به
ریش حاشیه نشینها خندید. شاید میگفت: مالیات بالاشهریها را خرج دود و
دم پایین شهریها نمیکنم البته محمدرضا در زلزلهی طبس به صورت نمایشی بین
مردم آمد.
یادم به جملهی شهید مطهری افتاد: «شمر
دیروز مُرد؛ شمر زمانه ات را بشناس» لابد زمانهی ما هم محمدرضا دارد.
مسئولی که برایش بسط عدالت اجتماعی مهم نباشد، مسئولی که همنشین اعیان و
اشراف باشد، مسئولی که آقازادهی فاسد داشته باشد، مسئولی که در انتخابات
ریخت و پاش تبلیغاتی بکند.، مسئولی که ژنش خوب باشد، مسئولی که بیت المال
را مال البیت کند، مسئولی که کت و شلوارش گَردِ زیستن در میان فرودستان را
نداشته باشد، مسئولی که فرزندانش در آن سوی آب باشند و دلش در هوای خوش
خدمتی به آن طرف آبیها باشد یا مسئولی که به واسطه حکم گرفتن از رهبر به
یک یا چند واسطه خود را نمایندهی امام زمان (عج) بداند؛ به نام دین و
ولایت مداری همان مسیری را برود که تنها شاه شیعهی جهان رفت. شاید هنوز
محمدرضایی باشد که مدعی العموم را برای برآوردن حوائج شخصی به جان مردم
بیندازد و آنها را پای میز دادگاه بکشاند. شاید هنوز هم نماز جماعت به
امامت محمدرضا پهلوی برگزار شود. با نامی دیگر در مکانی دیگر و باظاهری
دیگر؛ اما به سبک محمدرضا...