کد خبر:۶۶۵۶۴۷
حجت‌الاسلام محمدیان:

جریان دانشجویی اگر ابزار سیاسی نشود، چشم بیدار و نگران جامعه است

رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها گفت: جریان دانشجویی به‌رغم همه تکثر‌ها مادامی که ابزاری برای گروه‌های سیاسی نشود، می‌تواند چشم بیدار و نگران جامعه باشد.
امیررضا غلامی

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حجت‌الاسلام محمدیان، رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها در گفتگویی با اشاره به ورود انقلاب اسلامی به دهه پنجم گفت: دهه چهارم پیشرفت و عدالت جهت‌گیری اصلی بود.
 
مشروح این مصاحبه به شرح زیر است: 
 
 به نظر شما جهت‌گیری انقلاب اسلامی در دهه پنجم چگونه باید باشد؟

ضمن تبریک ایام دهه فجر و سالروز پیروزی ملت ایران، به‌نظر می‌رسد برای پاسخ به این دست سوالات نیاز است ابتدا اهداف و انگیزه‌های انقلاب بازخوانی شود. در اواخر دهه ۷۰ میلادی در حالی که دو گفتمان لیبرال‌دموکراسی و سوسیالیسم عرصه سیاست و قدرت در دنیا را قبضه کرده بودند، امام‌خمینی (ره) توانستند اسلام ناب را از حجره‌های حوزه علمیه به وسط اجتماع بکشاند و طرحی نو درانداخته و سخنی جدید بگوید، حذف نظام طاغوت در بعد سلبی و تشکیل حکومتی که به لحاظ ایدئولوژیک نه لیبرال بود و نه سوسیالیست، اما همه ارزش‌های آزادی‌خواهانه و عدالت‌طلبانه را در خود داشت به لحاظ ایجابی، تشعشعاتی از آن حرف نو بود. حرف نوی انقلاب اسلامی ایران از طرفی نه به لیبرالیسم و سوسیالیسم بود و از طرف دیگر احیای معنویت و نگاه توحیدی؛ نگاهی که قرار است سعادت دنیا و عقبی بشر را به همراه داشته و مقدمه‌ای باشد برای ظهور و حکومت مهدوی که در آن حکومت همه این شاخصه‌ها در بالاترین سطح خود خواهد بود. انقلاب اسلامی از این جهت برای قدرت‌های دنیا قابل پذیرش نبود که حرف نو داشت، چشم‌اندازی ترسیم می‌کرد که حقیقتا برای نظام‌های فرسایش‌یافته شرق و غرب هراس‌انگیز بود. انقلاب اسلامی هم سخن از مردم‌سالاری دینی داشت و هم حرف از تحقق کارآمدی می‌زد و این نکته کانونی مواجهه رقبای گفتمانی با انقلاب بود.

با وجود نزدیک به ۴۰ سال از انقلاب اسلامی ارزیابی شما از میزان تحقق شعار‌های اولیه چیست؟

همان‌طور که عرض شد دو مساله کانونی برای انقلاب اسلامی متصور بود، اول تحقق مردم‌سالاری دینی و دوم تحقق کارآمدی. در باب مساله اول حقیقتا کارنامه نظام جمهوری اسلامی درخشان است، نمره مردم‌سالاری دینی انصافا بالاست. هسته مرکزی مردم‌سالاری دینی دو محور دارد؛ اول رشد معنویت در جامعه و دیگری تثبیت اراده مردم در شئون مختلف تصمیم‌گیری. در باب معنویت پیشرفت‌های چشمگیری صورت گرفته است، البته باید مطالعات دقیق‌تری صورت بگیرد، اما برای ما که معلم دانشگاه هستیم این پیشرفت در دانشگاه‌ها واقعا محسوس است، در تقیدات دینی و رعایت شعائر مانند نماز جماعت و... یا مراسم مذهبی، چون نماز‌های جماعت و اعتکاف که شاهد حضور پرشور دانشجویان هستیم یا راهپیمایی عظیم اربعین حضرت سیدالشهدا (ع)، این بروز ملموس است. می‌توان این فضا را به‌نوعی به کلیت جامعه هم تعمیم داد؛ البته کسی منکر برخی نارسایی‌ها نیست.

در حوزه تثبیت رای و اراده مردم هم برگزاری تقریبا سالی یک انتخابات در کشور، نمادی مهم از میزان اثربخشی رای مردم است. اراده تغییرخواهی که در بزنگاه‌هایی، چون دوم خرداد ۷۶، سوم تیر ۸۴ یا ۲۴ خرداد ۹۲ مسیر مدیریتی قوه مجریه را تغییر داده، مهم‌ترین نماد‌های مردم‌سالاری بوده است.

در حوزه تحقق کارآمدی هم می‌توان ذیل مولفه‌هایی، برخی ارزیابی‌ها را داشت؛ عدالت، آزادی، استقلال، امنیت و کارآمدی اقتصادی را اگر مهم‌ترین سنجه‌های ارزیابی میزان کارآمدی بدانیم، امروز می‌توانیم به‌صراحت بگوییم در حوزه امنیت و استقلال نمره نظام، نمره بالایی است. در حوزه عدالت و آزادی نمره نسبتا قابل قبولی می‌گیریم، ولی در بحث کارآمدی اقتصادی با وجود کار‌های مثبت فراوانی که به‌رغم همه محدودیت‌ها و فشار‌های بین‌المللی انجام شده باید تامل بیشتری کنیم. در بحث امنیت و استقلال اوضاع جمهوری اسلامی انصافا الگویی برای کشور‌های دنیاست. امروز نفوذ منطقه‌ای ما که مجموعه‌ای از تلاش‌های فکری معرفتی، تشکیلاتی و سیاسی هستند، بی‌نظیر است. در حوزه عدالت و آزادی حتما دغدغه‌ها و نارسایی‌هایی وجود دارد؛ اما به نظر می‌رسد حس آزادی و عدالت در جامعه از واقعیت آن کمتر است، درواقع نمود عدم آزادی و عدم عدالت از بود آن بیشتر است. در اینجا کار نرم رسانه‌ای دشمن قابل تامل است.

اما در حوزه اقتصاد به نظر می‌رسد مساله فرق می‌کند و کمبود‌ها تا حدودی ملموس‌تر است، ریشه نارسایی‌ها را هم می‌توان در عدم واگذاری واقعی اقتصاد به مردم یافت، اتفاقی که متاسفانه سال‌هاست در حوزه اقتصاد افتاده و دولت‌های مختلف با گرایش‌های متفاوت به‌جای اجرای واقعی اصل ۴۴ قانون اساسی، سعی در پیاده‌سازی نسخه‌های دیکته‌شده صندوق بین‌المللی پول داشته‌اند و باوری به مردمی‌کردن اقتصاد نداشته‌اند و این آسیب‌زا بوده است. هم اقتصاد به دست مردم نیفتاده و هم در برخی دوره‌های خاص به‌رغم همه تلاش‌هایی که کلیت نظام برای فقرزدایی انجام داده دولت‌ها به‌گونه‌ای رفتار کرده‌اند که شاخص ضریب جینی نمایانگر وضع نامطلوب فاصله طبقاتی است، اوضاع خوبی نداریم و باید برای این مساله چاره‌اندیشی کرد و لازم است دانشگاه هم ورود جدی داشته باشد.

دانشگاه در حوزه تحقق کارآمدی نظام چه کار‌هایی انجام داده است؟ اساسا به دانشگاه تراز انقلاب که وظایف انقلابی خود را انجام بدهد نزدیک شده‌ایم یا نه؟

در باب نسبت دانشگاه و انقلاب اسلامی از زوایای گوناگونی می‌توان نگاه کرد. نکته اول این است که رشد کمی دانشگاه و دانشجو -که البته بی‌اشکال هم نیست - سند مهم رویکرد عقلانی جریان انقلاب اسلامی است. بنابر برخی آمار‌های رسمی، در سال‌های پایانی حکومت پهلوی حدود ۳۵ درصد جمعیت باسواد بودند، اما امروز در کشور بیش از ۴۰۰۰۰۰۰ دانشجو داریم، تعداد دانشگاه‌ها تقریبا ۱۰ برابر شده و اعضای هیات‌علمی هم تقریبا هفت‌برابر شده است.

غیر از رویکرد کمی در کیفیت هم دانشگاه‌های ما ارتقای بسیاری یافته‌اند. یکی از ثمره‌های درخت مثمرثمر انقلاب پرورش نیرو‌های متخصص و متعهد در بستر دانشگاه انقلابی است که بعید است در سیستم دیگری پرورش یابند؛ نیرو‌هایی که علم و عمل و ایمان را توامان دارند. در کدام سیستمی غیر از دانشگاه انقلابی امثال کاظمی‌آشتیانی‌ها، مجید شهریاری‌ها، علی‌محمدی‌ها، تهرانی‌مقدم‌ها و بسیاری از دانشمندان مخلص و گمنام دیگر پرورش می‌یابند؟ افراد مومنی که هم در قله علم در رشته خود قرار دارند هم در اوج ایمان، نخبگانی که علم را فقط برای علم نمی‌خواهند بلکه برای گره‌گشایی از کار کشور و مردم و انقلاب می‌خواهند، این‌ها در همین بستر رشد کرده‌اند و قطعا از رویش‌های انقلاب هستند. این افراد و این بستر که در انقلاب شکل گرفته است ما را به مرز‌های علم نزدیک کرده و از صفر مطلق قبل از انقلاب وارد جمع ۱۵ کشور برتر تولید علم دنیا شده‌ایم، این فضا در حوزه علوم فنی، پزشکی و علوم انسانی به وضوح قابل مشاهده است. البته این را هم باید اضافه کنیم که متاسفانه در حوزه علوم انسانی جمع‌بندی این است که دانشگاه در تراز انقلاب اسلامی نیست، به‌رغم همه تلاش‌ها علوم انسانی ما نیاز‌های بومی ما را رفع نمی‌کند. در این حوزه عموما مقلد هستیم و نتوانسته‌ایم تحول لازم را ایجاد کنیم، هم در متون و هم در بخش اساتید ضعف‌هایی وجود دارد. در سال‌های اخیر تلاش‌هایی در این مسیر انجام شده، ولی با وضعیت مطلوب فاصله داریم.

وضعیت تشکل‌های دانشجویی و شرایط سیاسی- فرهنگی دانشگاه‌ها را چه‌طور ارزیابی می‌کنید؟

جریان دانشجویی بی‌شک یکی از جریانات موثر در پیدایش انقلاب اسلامی بوده و همان‌قدر هم در مانایی و پویایی انقلاب موثر بوده است. جریان دانشجویی به‌رغم همه تکثر‌ها مادامی که ابزاری برای گروه‌های سیاسی نشود، می‌تواند چشم بیدار و نگران جامعه باشد. دانشجویان فعال و انقلابی به سبب خلوص در کار و آرمان‌گرایی در نظر، در صورت حفظ استقلال می‌توانند دماسنج آرمان‌های انقلاب باشند و هر نوع کژروی و کاهلی در پیش برد آرمان‌های انقلاب را صادقانه فریاد بزند. جنبش دانشجویی با همه فراز‌ها و فرود‌ها تاکنون توانسته قلب تپنده فضای سیاسی-فرهنگی دانشگاه‌ها باشد، استکبارستیزی، آزادی‌خواهی و عدالت‌طلبی سه گفتمانی است که در برهه‌های مختلف توسط این جریان در دانشگاه‌ها احیا شده است. امروز هم جریان دانشجویی ضمن حفظ همه این آرمان‌ها باید بتواند در حوزه مقابله با آسیب‌های اجتماعی مددرسان انقلاب باشد. در این زمینه هم تاکنون کار‌های خوبی انجام گرفته، اما ناکافی است. جریان دانشجویی و فعالان این حوزه باید بتوانند هم استقلال را حفظ کنند، هم بدنه اجتماعی خود را افزایش دهند و هم بنیه اعتقادی و ایمانی را تقویت کنند. از طرفی باید بتوانند بین آرمان‌گرایی خود و مصلحت‌سنجی مسئولان تناسبی تصور کنند. باید نگاه در این مساله واقعی باشد وگرنه به انحراف یا انفعال منتج خواهد شد.
 
منبع: فرهیختگان
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار