چند سالی است که موضوع سلامت معنوی توسط طیفی خاص از پزشکان پیگیری می شود. مروری بر سیر وقایع در این سالیان، حقایق جالب و هشداردهنده ای را ...
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، حسین مروتی در یاداشتی نوشت؛ چند سالی است که موضوع سلامت معنوی توسط طیفی خاص از پزشکان پیگیری می شود. مروری بر سیر وقایع در این سالیان، حقایق جالب و هشداردهنده ای را آشکار می کند.
در سال 1389 دکتر حسین ملک افضلی –یکی از دو معمار اصلی پروژه تنظیم خانواده- متوجه وجود بعد معنوی سلامت شده و در همايش ملي سلامت خانواده می گوید: سلامت خانواده ابعاد جسمي، رواني، اجتماعي و معنوي دارد. (1)
به پیشنهاد دکتر مرندی –رئیس فرهنگستان علوم پزشکی- اساسنامه ی این فرهنگستان در تاریخ 06/10/1390، توسط شوراي عالي انقلاب فرهنگي مورد بازنگری قرار می گیرد و این نهاد، متولی امری با عنوان «سلامت معنوی» می شود. طبق اساسنامه جدید، فرهنگستان علوم پزشکی موظف می شود که براي تقويت سلامت معنوي راهكار ارائه دهد، به رصد وضع سلامت معنوی در جامعه بپردازد و در این موضوع نظريهپردازي کند. بر این اساس گروه علمی سلامت معنوی در فرهنگستان تاسیس شده، شروع به فعالیت می کند.
در حالی که موضوع سلامت معنوی موضوعی کاملا دینی است، دکتر مرندی در تیر ماه 1392 و در اظهارنظری عجیب می گوید: هرچه بتوانیم بر روی سلامت کار کنیم، خود پزشکان می توانند جامعه را هم از بعد سلامت و بعد معنوی آن، هدایت گر باشند! (2)
در همین برهه در وزارت بهداشت نیز اداره سلامت معنوی تشکیل می شود؛ البته ذیل «دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس». دفتری که هیچ ارتباطی با موضوع سلامت معنوی ندارد و از بدو تشکیل، متاثر از نفوذ عوامل سازمان ملل بوده است. ریاست این اداره بر عهده دكتر سهيلا خزاعي است که عضو گروه سلامت معنوی فرهنگستان است، متخصص بیماریهای عفونی اطفال و فاقد تحصیلات دینی. (3)
گروه سلامت معنوی فرهنگستان پس از قریب به دو سال فعالیت تصمیم می گیرد تا نخستین همایش سلامت معنوی را برگزار کند. مسئولین فرهنگستان علوم پزشکی، پیش از برگزاری این همایش در تاریخ 04/09/1392، دیداری با رهبر معظم انقلاب تدارک می بینند. مقام معظم رهبری در این دیدار ضمن ابراز امیدواری از این که موضوع سلامت معنوی به نتایج مطلوب و سرانجام خوبی برسد، متذکر می شوند که: برای ما خیلی روشن نیست که کار پیگیری سلامت معنوی دنبال چیست. ایشان سپس دو تلقی از موضوع سلامت معنوی را مطرح می کنند. نخست این که از طریق آنچه موسوم به معنویت است، امید و روحیه ایجاد شود و نهایتا هدف که سلامت جسم است، محقق شود. دیگر آن که مقصود نهایی از سلامت معنوی؛ سلامت روحی، معنوی، فکری و قلب انسان باشد. مقام معظم رهبری تلقی دوم را کارویژه ی علمای دین و روحانیون عنوان می کنند که باید برای پیشبرد آن حتماً به حوزههای علمیه مراجعه کرد. همچنین تصریح می کنند که اگر رویکرد نخست نیز مدنظر باشد و هدف، تنها رسیدن به سلامت جسم از مجرای معنویت باشد، باز باید به سراغ دین رفت. مقام معظم رهبری در نخستین توصیه ی خود، می خواهند که گروه سلامت معنوی مشخص کند چه رویکردی را به چه هدفی دنبال خواهد کرد؟ (این توصیه در متن خبر این دیدار که توسط فرهنگستان منتشر شده، حذف شده است!) دومین توصیه ی ایشان به مسئولین فرهنگستان علوم پزشکی نیز این است که به کارهای غربی ها در زمینه های معنوی اعتماد و اعتنا نکنند؛ چرا که غربی ها از انسان و روحیات و معنویاتش چیزی نمیدانند و هرجا که پای دین به میان بیاید، با تعصب با آن مقابله میکنند. (4)
قریب به یک ماه بعد از این دیدار، جلسه ای پیرامون سلامت معنوی در فرهنگستان تشکیل می شود که در آن نمایندگان سازمان جهانی بهداشت (WHO)، دفتر مقابله با جرم و مواد مخدر سازمان ملل (UNODC) و نماینده ی صندوق جمعیت سازمان ملل (UNFPA) حضور دارند. به واقع مشخص نیست نهادهای بین المللی که تحت مدیریت و سلطه وزارت دفاع آمریکا هستند (5)، قرار بوده چه کمکی به موضوع سلامت معنوی بکنند؟ در این جلسه هیچ عالم دینی حضور ندارد. از جمله افراد دیگری که در این جلسه حضور دارد، دکتر احمد محیط است. (6) دکتر محیط «مدیر کل پیشین دایره ی حفظ و ارتقاء بهداشت سازمان جهانی بهداشت در منطقه مدیترانه شرقی» و عضو گروه «مذهب، معنویت و روانپزشکی» (SRSP) در انجمن جهانی روانپزشکی است. وی همچنین نویسنده بخشی به نام «اسلام لیبرال» در کتاب «معنویت و ذهن سالم» است که انتشارات دانشگاه آکسفورد در سال 2005 منتشر کرده است.
در زمستان 1393 مهمترین پژوهش حوزه سلامت معنوی، ضمن مقاله ای با عنوان «طراحي پرسشنامه جامع سنجش سلامت معنوي در جامعه ايراني» منتشر می شود. در میان تهیه کنندگان این پرسشنامه، نام هیچ فرد دین شناسی به چشم نمی خورد. دکتر فریدون عزیزی –رئیس گروه سلامت معنوی- که فوق تخصص غدد دارد، یکی از تهیه کنندگان این پرسشنامه بوده است. (7)
در مرداد 1394، مدیرکل وقت دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت، طی نامه ای خواهان ورود موضوع سلامت معنوی به کتب درسی و کوریکولوم آموزشی رشته پزشکی می شود. دکتر مطلق در این نامه به هدف طراحی و اجرای «نظام مراقبت سلامت معنوی کشور» اشاره می کند. (8)
رئیس گروه سلامت معنوی فرهنگستان در آبان ماه 1394 ضمن مصاحبه ای می گوید: سلامت معنوی به عنوان بعد چهارم سلامت مورد قبول سازمان جهانی بهداشت است و باید در نظام ارائه خدمات سلامت ما نیز گنجانده شود (9). (دشمن طی سالیان اخیر سعی کرده که از طریق نهادهای به اصطلاح بین المللی و در حقیقت آمریکایی، طرح های خود را در نظام مراقبت های اولیه سلامت (PHC) کشور ادغام کند. اگر این امر با موفقیت صورت گیرد، تمام شبکه بهداشت و سلامت کشور از استادان دانشگاه های علوم پزشکی گرفته تا بهورزهای مشغول خدمت در خانه های بهداشت روستاهای دورافتاده، همگی خودکار به خدمت طرح در می آیند. شیوه ای ارزان و پرثمر که در «پروژه تحدید نسل ایرانیان» به خوبی امتحانش را پس داده)
در اسفند ماه 1394، روزنامه وطن امروز یادداشتی را با عنوان «سودای طبابت روح» منتشر می کند. در این یادداشت صریح، آمده است: "این خطر کاملا وجود دارد که طرح مبحث سلامت معنوی به مرور بدل شود به دنباله ی پروژه ی رضاخانی در تحدید حوزه های مسئولیت نهاد روحانیت، آن هم به قصد کاستن از قدرت اجتماعي و نفوذ این نهاد در بین مردم" در این یادداشت توصیه شده بود که: "حوزه های علمیه و آنان که درس دین خوانده اند، با صراحت به مسئولان فرهنگستان علوم پزشکی یادآور شوند که سلامت معنوی با هر تعریفی ارتباطی به این فرهنگستان ندارد" (10)
پس از انتشار این یادداشت، گروه سلامت معنوی در فرهنگستان جلسه ای برگزار می کند تا برای نحوه مواجهه با یادداشت مزبور، تصمیم گیری شود. تصمیم بر آن می شود که هیچ واکنشی در قبال یادداشت مذکور صورت نگیرد و با سکوت از کنار آن عبور شود.
دکتر مرندی در دی ماه 1395 می گوید: آحاد مردم، نهادها، ارگانها و مجلس و... در تامین و ارتقای سلامت معنوی مردم نقش دارند؛ همه عوامل فرهنگی و زیست محیطی و... با سلامت معنوی مرتبط هستند، ولی پزشکان ارتباط بیشتری با این بحث دارند! (11)
دکتر هاشمی –وزیر بهداشت- در مرداد ماه سال جاری، در متن حکم انتصاب معاون جدید بهداشت وزارت بهداشت؛ تامین، حفظ و ارتقاء سلامت معنوی آحاد جامعه را جزء وظایف اصلی وزارت بهداشت عنوان می کند! (12)
دکتر مرندی در بهمن ماه سال جاری و در پنجمین همایش ملی سلامت معنوی در قم می گوید: ما پزشكان مسئول سلامت مردم هستيم و بايد به همه ابعاد سلامت، به طور صادقانه و براي رضايت خدا رسيدگي كنيم؛ از جمله سلامت معنوي كه موجبات افزايش شادي، طول عمر و اميد به زندگي مي شود... سلامت معنوي بعد چهارم و مهم سلامت است و علم آن نيز نزد روحانيون است. (13)
این صحبت در حالی مطرح می شود که اکنون در میان 31 نفر عضو گروه سلامت معنوی در فرهنگستان علوم پزشکی، تنها 3 عالم دینی حضور دارند و تقریبا تمام اعضای دیگر این گروه در رشته های مرتبط با سلامت جسم و بعضا سلامت روان تحصیل کرده اند. (داروساز، جراح، دندانپزشک، بیوشیمیست و ...) یکی از 3 عالم دینی گروه سلامت معنوی، حجت الاسلام و المسلمین حميدرضا مظاهري سيف – رئیس موسسه بهداشت معنوی- است که اخیرا (02/12/1396) از عضویت در گروه سلامت معنوی استعفا داده اند. متن کامل نامه استعفای ایشان که حاوی نکات بسیار مهمی است در ذیل آورده شده.
جناب دکتر مرندی رئیس فرهنگستان علوم پزشکی ایران سلام علیکم؛ بدین وسیله استعفای خود را از گروه سلامت معنوی فرهنگستان علوم پزشکی اعلام می کنم و تقاضا دارم نام حقیر را از سایت و سایر اسناد مربوط به گروه سلامت معنوی حذف بفرمایید. زیرا سخنان شما در اختتامیه پنجمین همایش سلامت معنوی که حوزه های علمیه را غیرپاسخگو و ناکارآمد در مباحث معنویت جلوه دادید، برایم غیر قابل تصور و تصدیق بود. در حوزه های علمیه چهار جریان معنویت پژوهی پرشور و پویا پیش می روند. یکم، رویکرد فلسفی به معنویت در «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی»؛ دوم، رویکرد عرفانی به معنویت پژوهی در «پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی»؛ سوم، رویکرد روانشناسی اسلامی به مسائل معنویت در «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه»؛ چهارم رویکرد مستقل به مطالعات معنوی به عنوان یک دانش در طبقه بندی علوم اسلامی که همکارانم در «پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی» دنبال می کنند. در کنار این جریان های نظری، حوزه های علمیه در عرصه عمل نیز به حل مسائل سلامت معنوی روی آورده و توفیقاتی یافته اند. موسسات «سلامت نوید نیایش»، «بهداشت معنوی»، «آوای ملکوت» و گروه های تبلیغی فعالی نظیر گروه «اکسیر» که سلامت معنوی را در بیماران مبتلا به استفاده از مواد مخدر دنبال می کند و گروه «سفیران محبت» در بیمارستان های قم و «نسیم مهر» در مراکز خدمات درمانی اصفهان و گروه های دیگر در تهران و مشهد، نمونه های موفقی از اقدامات حوزویان در عرصه سلامت معنوی به معنای مورد نظر در خدمات سلامت هستند. از سال 93 که به فرهنگستان پیوستم، کوشیدم تا آنچه را در باب معنویت در حوزه های علمیه جریان دارد، به گروه سلامت معنوی فرهنگستان منتقل کنم. گاهی اساتید بزرگوار و نمایندگان جریان های فکری حوزه را با خود همراه کردم و از قم به تهران آوردم و گاهی با زمینه سازی برگزاری همایش سالانه سلامت معنوی در قم، اسباب آشنایی شما و صاحب نظران حوزه را فراهم کردم و در همه حال، اظهار نظرهای غیرکارشناسانه در علوم دینی و بی مهری به دیدگاه های علما و حوزویان را بردبارانه و مشفقانه تحمل کردم و با خودم گفتم شاید برای اینکه پاسخ ها و اندیشه های دینی به طور سازمان دهی شده و متمرکز ارائه نمی شود، ارتباط علمی مؤثر شکل نمی گیرد. تا اینکه سال گذشته، رئیس حوزه های علمیه، جناب آیت الله اعرافی کلید حل مشکل را به دست بنده و شما داد و در جلسه ای که خدمتشان بودیم، انجمن علمی اخلاق حوزه را آوردگاه جریان های معنویت پژوهی در حوزه و پل ارتباط حوزه و فرهنگستان تعریف کردند. گروه معنویت انجمن علمی اخلاق حوزه، حسب الامر آیت الله اعرافی در سال 95 تشکیل شد و پیش از همایش امسال با دعوت از گروه سلامت معنوی فرهنگستان علوم پزشکی، آمادگی خود را برای ارائه مقالات و مشارکت در برگزاری همایش و استمرار نشست های مشترک تا حل مسائل فرهنگستان در باب سلامت معنوی اعلام کرد. با کمال شگفتی شاهد بودیم که مقالات ارائه شده از همایش حذف شد، انجمن اخلاق در همایش نقشی پیدا نکرد و همایش امسال خالی از حضور حوزه در حوزه علمیه قم برگزار شد. و باز هم مثل سالهای قبل دست نیاز خود را گشوده به سوی حوزه و گوش و هوش تان را منتظر و مشتاق شنیدن رهنمودها و رهاوردهای حوزه ای معرفی کردید، که صدایی از آن برنمی خیزد و دستی برای دست گیری تان از آستینش در نمی آید! سخنان شما که می گویید به جای معنویت غربی باید به معنویت اسلامی در موضوع سلامت معنوی روی آوریم، تحسین برانگیز است؛ اما با روگردانی از حوزه های علمیه و با کوتاه کردن دست هایی که برای یاریتان از حوزه برآمده، چطور می خواهید معنویت اسلامی را به مباحث سلامت معنوی وارد کنید؟ ناکارآمد و غیر پاسخگو نشان دادن حوزه های علمیه در مباحث مربوط به سلامت معنوی، زمینه ساز گسترش هرچه بیشتر ایده های معنوی سکولار خواهد بود. شما با تأکید لفظی بر معنویت دینی از یک سو و بستن مسیر جریان اندیشه دینی در عرصه سلامت معنوی از سوی دیگر، عملاً راه را برای گسترش ایده ها و روش های معنوی غیردینی و توسعۀ لائیسم مخفی می گشایید. از خدای متعال می خواهم که ما را تا آخر در راه خدمت به اسلام حفظ کند و عاقبت به خیر فرماید.
گرچه نامه فوق، نگارنده را از ارائه بسیاری از توضیحات بی نیاز کرده، اما باز خوب است که این نکته را یادآور شوم که، گویا همان مسیری که زمانی برای اجرای «پروژه تنظیم خانواده» طی شده بود، اکنون در موضوع سلامت معنوی نیز پیموده می شود؛ سوء استفاده از وجهه علمای دین و بی توجهی به نظرات و تذکرات ایشان!