ستوننویس یک رسانه معتبر آمریکایی در یادداشتی با انتقاد از خروج این کشور از برجام نوشت: «ترامپ به ایران گفت که حرف آمریکا بیارزش است».
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو، از نظر ستوننویس روزنامه نیویورک تایمز خروج دولت دونالد ترامپ از توافق هستهای ایران و گروه ۱+۵ یعنی اینکه او به ایران گفته باشد: حرف آمریکا بیارزش است.
خلاصه یادداشت «راجر کوهن» را در متون زیر بخوانید:
«رئیسجمهور ترامپ با استناد به درخواستهای غیرمرتبط (با برجام) در حال خارج کردن آمریکا از توافق هستهای ایران است؛ درخواستهایی که نمیشود روی آنها کار کرد و او این کار را بدون یک سیاست جایگزین قابل پایدار و ریسک شعلهور کردن تنش در خاورمیانه (غرب آسیا) انجام داد.
فقط ترامپ میتواند اعتقاد داشته باشد که چنین کاری (خروج از برجام)، منطقی است، اما او واقعا با یک کینه و انتقام، اینطور باور دارد. او از روز اول، دوست داشت که از این توافق متنفر باشد. او میداند که باراک اوباما مجوز آن را داد. اینکه آیا او اصلا میداند محتوای توافق چیست یا نه، یک موضوع دیگری است.
توافق هستهای سال ۲۰۱۵ درصدد پایان دادن به خصومت و دشمنی آمریکا -ایران که از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) شروع شد، نبود بلکه در برابر درگیری خطرناک بین دو کشور از راه مذاکره و گفتوگو تنشزدایی ایجاد کرد.
این توافق درباره دخالت ایران در کشورهای عربی همسایه یا برنامه موشک بالستیک آن نبود بلکه موضوع آن سانتریفیوژها بود.
طبق گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران به توافق پایبند بود. اهداف و جاهطلبیهای هستهای ایران تحت نظر بوده است و این دلیلی است که مقامهای نظامی و اطلاعاتی اسرائیل شامل سران سابق موساد و شین بِت به همراه ایهود باراک نخستوزیر سابق هم از آن حمایت کردند.
برجام آنطور که ترامپ روز سه شنبه ادعا کرد یک توافق "وحشتناک و یک جانبه" نبود. این یک سازش و مصالحه دردناک بین طرفها بود و در آن طرفها به کمتر از آن چیزی که میخواستند رسیدند. معنای دیپلماسی این است: حصول به راهحلهایی بین دشمنان که بدون عیب و نقص نیستند؛ راهحلهایی که از جایگزینهای آن که بدترینش جنگ است، بهتر میباشد.
آمریکا ارزش امضایش روی یک توافق بینالمللی را به تمسخر و استهزا گرفته است. جهان این موضوع را در نظر خواهد داشت.
حالا راهکار جایگزین رئیسجمهور چیست؟ ترامپ که با مواضع جان بولتون مشاور امنیت ملی تندروی خودش برانگیخته شده، معتقد است که میتواند ایران را به زانو درآورد و شاید حتی از طریق بازگرداندن تحریمها و اعمال تحریمهای تازه، تغییر رژیم را (در ایران) تسریع بخشد. او حداقل یک توافق گسترده و بلندمدتری از آنچه که حالا آن را پاره کرده، خواهان است. همه اینها، امیدهای واهی هستند.
ایران، کره شمالی نیست. خودستایی و گزافهگویی ترامپ را در مقابل یک ملت پر افتخار و عزتمند به جایی نخواهد برد؛ ملتی که به کار کردن تحت لوای هزینه مقابله با آمریکا عادت دارد.
یکپارچگی و وحدت دیپلماتیک که سبب سوق دادن ایران به پذیرش توافق در سال ۲۰۱۵ کرد، اکنون ناپدید شده است.
متحدان اروپایی عصبانی هستند، روسیه و چین قطعا به دنبال پیش بردن دستورکارهای خود هستند. اقتصاد ایران تحت فشار قرار دارد و آسیب دیده است و در داخل این کشور، تنشهای سیاسی قوی وجود دارد، اما جمهوری اسلامیِ ۳۹ ساله، منعطف و عصبانی است، اما نخواهد شکست.
واقعیت آن است که ترامپ تصمیمش را بر اساس محاسبه جدی درباره توافق اتخاذ نکرده است بلکه از حساسیت و آسیبپذیری او در قبال بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل، خشم (عربستان) سعودی از ایران، فشار یهودیان محافظهکار آمریکایی که حامی ترامپ بودند و همچنین این اصل آهنین او مبنی بر اینکه هر کاری اوباما کرده، باید بد باشد، نشات میگیرد.
شاید قدرتهای اروپایی بتوانند برجام را نجات دهند، اما من تردید دارم. ترامپ کاری را انجام داده که دوست دارد و آن اینکه، عصبانیتش را ابراز کند، چیزهایی را بشکند و امیدوار به حصول به بهترین نتیجهها باشد. تصمیم او درباره ایران، یک قمار و شرط بندی بی ملاحظه است».