کانون ادبی گَون یکی از ۱۰ نشریه ادبی دانشجویی برتر، دارای اعضای موفقی از جمله دانشجوی افغانستانی است.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ معصومه شمسینی؛* کانون ادبی گَوَن در سال ۹۳ در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان شروع به فعالیت کرد. این کانون در حال حاضر چهارمین سال فعالیت این کانون پشت سرگذاشته شده و دستاودهای فراوانی برای دانشجویان این دانشگاه به همراه داشته است. نشریه گَوَن به عنوان یکی از 10 نشریه ادبی دانشجویی برتر در دانشگاههای ایران در جشنواره تیتر ده شناخته شده است.
همچنین این نشریه دارای اعضای موفقی از جمله شعیب حمیدزی، دانشجوی افغانستانی است که برنده بزرگترین جایزه ادبی افغانستان به نام نخل پارسی شد و بیشتر دانشجویان فرهیخته جذب این کانون ادبی شده اند، به همین منظور با محمد محمدی، دبیر این کانون ادبی به گفتگو نشستیم.
دانشجو: در رابطه با کانون ادبی- دانشجویی گون و برنامههای آن توضیح بیشتری دهید. اینکه این کانون چه برنامههای ادبی را دنبال میکند و چرا به این نام نامیده شد؟
این کانون ادبی در هر ترم تحصیلی برنامههای ادبی مختص به خودش را دنبال میکند که این برنامهها شامل گرامیداشت شاعران و اندیشمندانی، چون حافظ، سعدی، فردوسی، خیام و عطار است. جلسات هفتگی نیز به طور مداوم با حضور دانشجویان و گاه با حضور میهمانان ویژه برگزار می شود.
از سال ۹۴ گاهنامه ادبی گون منتشر میشود و به چاپ و نشر شعر و مطالب ادبی دانشجویان میپردازد؛ البته هر شماره اختصاص به یک شاعر بزرگ معاصر دارد و زندگی و آثار آن شاعر معرفی و بررسی میشود. خدا را شاکرم که در دیداری شماره اول این گاهنامه به دست استاد شفیعی کدکنی رسیده است و ایشان از انتشار این گاهنامه و وجود چنین کانونی تشکر و ابراز خرسندی کردند؛ که این خود مایه افتخار و دلخوشی برای اعضای کانون بوده است.
در رابطه با ریشه نام گون باید گفت که گون نام گیاهی است که بیشتر در کویر میروید و برگرفته از شعر معروف استاد شفیعی کدکنی است. «به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید». گون در واقع نمادی از آزادگی و پایداری همچون واژه سرور در ادبیات ما است و در آثار سایر بزرگان ما نیز از گون یاد شده است. نمیدانم که سایر انجمنهای ادبی به این نام بوده اند یا نه. حدس ما این است که این نام برای یک کانون یا انجمن ادبی منحصر به فرد است.
دانشجو: بیشتر چه دانشجوهایی جذب این کانون ادبی میشوند؟
کانون ادبی دانشجویی گون، کاملا مستقل و غیرسیاسی است و دانشجویانی که اهل قلم هستند و یا دغدغه ادبی و فرهنگی دارند، عضو این کانون میشوند. تشکیل این کانونها در مراکز فرهنگی نظیر دانشگاه منجر به ارتقای سطح فرهنگ میشود. عمدتا دانشجویان فرهیخته جذب این کانونها می شوند.
دانشجو: چه تفاوتی بین کانونهای ادبی در دانشگاه و کانونهای غیر دانشجویی وجود دارد؟
در فضای دانشگاه دانشجویان عضو کانون ادبی بیباکتر، نترستر و مطالبهگر هستند؛ اما در انجمنهای غیر دانشجویی جناحهای زیادی هستند و روابط سیاسی محلی و استانی در آن تأثیرگذار است همچنین در جمع دانشجویی روابط غیراخلاقی و غیرشرعی کمتر دیده میشود و حیات این نوع تشکلها در سالمترین و پاکترین فضای دانشجویی است.
در فضای دانشگاه دانشجویان عضو کانون ادبی بیباکتر، نترستر و مطالبهگر هستند، اما در انجمنهای غیر دانشجویی جناحهای زیادی هستند و روابط سیاسی محلی و استانی در آن تأثیرگذار است
تعریف از فرهنگ در دانشگاه از سوی دانشگاهیان بسیار بهتر از جامعه صورت میگیرد و فضای خاص تری در دانشگاه وجود دارد؛ چرا که قشر فرهیخته و کتاب خوان در دانشگاه دور هم جمع میشود؛ اما در مجامع غیر دانشگاهی این طور نیست. یا کمتر است. بین این دانشجویان احترام به فرهنگ وجود دارد و اگر این احترام به فرهنگ نباشد این جمعها در دانشگاه تشکیل نمیشود. این فضاها برای دانشجویان ادیب فرصتی است تا به معلومات خود بیافزایند و با هنر و نظرات علمی سایرین آشنا شوند و شعر بهتری بگویند و مهارتهای ادبی، هنری و کلامی خود را تقویت کنند.
در این کانون بیشتر در زمینه شعر ادبیات کار میکنیم. به این دلیل که دانشگاه ما یک تخصصی در رشته علوم کشاورزی است، تعداد استادان ادبیات در دانشگاه ما انگشت شمار است. ما فقط همین کانون ادبی را داریم و شاعران، داستان نویسان و منتقدان ادبی و سایر اهالی قلم دور هم جمع میشوند.
مثلا دوستانی هستند که شعر میگویند، رمان مینویسند یا نقد می کنند. در مجموع همه علاقمند و طرفدار شعر و ادبیات هستند و قید و بند خاصی برای گونههای مختلف ادبی از شعر، داستان و نقد ادبی در این جمع نداریم و سعی کردیم که این کانون به روی همه دانشجویانی که عاشق ادبیات هستند باز باشد.
دانشجو: ویژگی اشعار دانشجویی چیست و بیشتر به چه مضامینی میپردازد؟ اشعار دانشجویی شاید از نظر فنی و علمی کامل و بی نقص نباشد؛ اما طبع خاص خودش را دارد. مدل اول شعرهای عاشقانه است که از تب و تاب عشق و تجربههای عاطفی در دانشگاه سخن میگوید و همیشه طرفداران و مبتلایان خودش را دارد. نوع دوم شعری که بیشتر در فضاهای دانشجویی ملموس است، اشعار اعتراضی است. اعتراض به نبود آینده شغلی و بی انگیزگی از تحصیل و رد سنت گرایی و نعت ایدئولوژیهای مدرن و پست مدرن و...
در رابطه با طنز دانشجویی هم در ادبیات باید گفت: فرقی بین طنز دانشجویی و غیر دانشجویی از نظر من ندارد و شعر طنز روند خاص خودش را دارد و دانشگاه مستثنی از قواعد ادبی جامعه برای پرداختن به شعر طنز نیست و همان فضای ادبی طنز که در جامعه هست، در دانشگاه هم حاکم است.
: فرقی بین طنز دانشجویی و غیر دانشجویی از نظر من ندارد و شعر طنز روند خاص خودش را دارد و دانشگاه مستثنی از قواعد ادبی جامعه برای پرداختن به شعر طنز نیست
دانشجو: اینکه گفته میشود که سیاست از ادبیات دانشجویی استفاده ابزاری میکند، درست است؟ خیر. با احترام برای افرادی که این مساله را مطرحمیکنند، باید بگویم که ساحت هنر و ادبیات بالاتر از ساحت سیاست است؛ البته این دو جدای هم نیستند و مرزهای مشترک با هم دارند. ادبیات و سیاست با هم آمیخته شدند؛ همانطور که ادبیات با عشق، حماسه، مذهب و فلسفه آمیخته شد.
دانشجو: جامعه ادبی در دانشگاهها چه مسیری را طی میکند و چه تهدیداتی در این مسیر وجود دارد؟ در شرایط کنونی نهادهای مدیریتی و فرهنگی دانشگاههای ما با توده دانشجویان فاصله زیادی دارد؛ چرا که نهادهای فرهنگی و دانشگاهی ما یک تعریف از فرهنگ و یک رویه کاری دارند؛ در حالی که دانشجویان ما تعریف دیگر و روش کاری دیگر دارند و این یک تهدید برای جامعه دانشگاهی است. در دانشگاه نهادهای مختلف فرهنگی و تشکلهای مختلف دانشجویی وجود دارد. عمده کارهایی که انجام میدهند، با توده دانشجوها هماهنگ نیست و فاصله آنها رو به افزایش است.
نهادهای فرهنگی و دانشگاهی ما یک تعریف از فرهنگ و یک رویه کاری دارند در حالی که دانشجویان ما تعریف دیگر و روش کاری دیگر دارند و این یک تهدید برای جامعه دانشگاهی است.
امروزه در کشور ما دانشجوهای هنرمند و فرهیخته رابطه خوبی با نهادهای فرهنگی دانشگاه ندارند و به سمت جمعهای خصوصی و مستقل میروند که این مسائل آسیبهای متنوعی را به دنبال دارد. وجود آییننامهها و مصوبات کفایت نمیکند و مسئولان باید یک سری تصمیمات را مجددا بررسی کنند که چرا دانشجوها جذب کانونهای دانشگاه نمیشوند و مثلا چرا حدود پنج درصدی از دانشجوها عضو کانونهای فرهنگی و هنری در دانشگاهها هستند. اگر مسئولی بگوید که فعالیت فرهنگی هنری در دانشگاهها زیاد است، این دروغ بزرگی است.
دانشجو: کانونهای دانشجویی با چه مشکلاتی روبرو هستند و قوانین و آییننامهها برای این کانونها مشکل زا نیست؟ آیین نامه و قوانین خیلی مشکل زا نیستند چرا که قوانین مطرح میکند که دانشجویان چگونه با یک اساسنامه و آیین نامه کانونی اعم از ورزشی، مذهبی و ادبی را تشکیل دهد و برای آن آیندهای را متصور شوند؛ و اصل قانون در این مورد دست و پاگیر نیست. اما آنچه بیشتر از قانون مشکل زا است برخورد سلیقهای و مصلحتی برخی مسئولان با این کانونهای دانشجویی است و این موارد باعث جدایی و منفعل شدن کانونهای فرهنگی در دانشگاه میشود.
این برخورد سلیقهای مسئولان است که با سختگیریهای بیجا مانع از فعالیتهای فرهنگی دانشجویان میشوند. عدهای از آنها از ترس شنیدن صدای مخالف اجازه فعالیت به دانشجویان نمیدهند و تعریف اشتباهی از فرهنگ دارند. آن طرف قضیه تعریف صحیح از فرهنگ توسط مسئولان فضای فرهنگی دانشگاهها را ارتقاء میدهد.
برخورد سلیقهای مسئولان است که با سختگیریهای بیجا مانع از فعالیتهای فرهنگی دانشجویان میشوند. عدهای از آنها از ترس شنیدن صدای مخالف اجازه فعالیت به دانشجویان نمیدهند
دانشجو: از افتخارات این نشریه ادبی و دانشجویی بگویید. نشریه گَوَن به عنوان یکی از ده نشریه ادبی دانشجویی برتر در دانشگاههای ایران در جشنواره تیتر ده شناخته شد. یکی از دانشجویان افغانستانی کانون ما به نام شعیب حمیدزی که در دانشگاه ما مشغول تحصیل هستند، برنده بزرگترین جایزه ادبی افغانستان به نام 'جایزه نخل پارسی' در سال گذشته شدند؛ که این برای کانون ما افتخاری است.
جلسات هفتگی شب شعرها، نکوداشتهای مفاخر فرهنگ و ادب ایران زمین را برگزار میکنیم. همچنین از طرف این کانون بزرگداشت استاد محمدرضا لطفی آهنگساز و موسیقیدان شهیر گرگانی برگزار شد. استادان بزرگواری از جمله استاد سیروس مهدوی مدیر مسئول نشریه اباختر و استاد احمد داداشی عضو هیات تحریه این نشریه و برخی از استادان ادبیات شمال کشور با کانون ادبی ما در ارتباط هستند و نظر لطف دارند.
دانشجو: قشر ادبی بویژه دانشجویان در حفظ ارزشهای ادبی ما چه نقشی دارند؟ در تاریخ معاصر ما بزرگان فرهنگ از جمله مرحوم ایرج افشار، علامه دهخدا، ناتل خانلری، بدیع الزمان فروزانفر، اخوان ثالث وجود داشتند. هر کدام شبیه به فردوسی بودند. برای ایران ما پدری کردند و از جان مایه گذاشتند. وظیفه هر دانشجو که دلش برای فرهنگ و زبان ایران میتپد، این است که در حفظ آن احساس وظیفه کند. معلمانمان فراوان گفته اند آینده فرهنگ ایران در دست ما دانشجوها و جوانان است.
وظیفه هر دانشجو که دلش برای فرهنگ و زبان ایران میتپد این است که در حفظ آن احساس وظیفه کند. معلمانمان فراوان گفته اند آینده فرهنگ ایران در دست ما دانشجوها و جوانان است.
در این قرن زبان و فرهنگ ما از سوی برخی کشورها مورد هجوم قرار گرفته است. این وظیفه دانشجویان است که هوشیار باشد در غیر این صورت ممکن است آینده خوبی برای ادبیات و فرهنگ ما اتفاق نیفتد. به پاس همه تلاشهایی که بزرگانی، چون افشار، نفیسی و فروزانفر و دیگران کرده اند ما هم باید احساس مسئولیت کنیم و بکوشیم تا کاخهایی که امثال فردوسی برافراختند جاویدان بمانند.
در آخر تشکر از رسانه شما برای پرداختن به اخبار و احوال فرهنگ و فرهنگیان دارم و این دو بیت حمیدی شیرازی از داستان جلال الدین خوارزمشاه تقدیم به شما و خوانندگان فرهیخته رسانه دانشجو میکنم.
به پاس هر وجب خاکی از این ملک چه بسیار است آن سرها که رفته به مستی بر سر هر قطعه زاین خاک خدا داند چه افسرها که رفته