شاعر پیشکسوت به دانشجو گفت: مراسمات عزاداری محرم فعلی با حضور جوانترها بیشتر متمرکز بر ایجاد شور حسینی شده اند اما بالاخره در دستگاه حضرت هرکسی در حد فهم و بضاعت خود علاقه اش را نشان می دهد که نباید خرده ای هم گرفت.
عباسعلی براتی پور، شاعر آئینی و پیشکسوت کشورمان در گفتگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو با اشاره به ایام محرم و خوانش اشعار عاشورایی در هیئات و مراسمهای مذهبی عنوان کرد: من همیشه ارادت خاصی به امام حسین (ع) و ماه محرم دارم و سعی میکنم حتی در ایام که سنی و سالی از بنده گذشته، اما همچنان پای مراسمات حسینی (ع) باشم. وی افزود: ذاکرین و مداحان ما خصوصا قدیمیها در مراسمات عزاداری، سبک و سیاق خاصی داشتند و سعی میکردند اشعاری فاخر را در سوگ و رثای سیدالشهدا (ع) بخوانند. خصوصا یکی مثل حاج منصور ارضی و عموی ایشان که جز ذاکرین اهل بیت (ع) بودند را بیش از ۳۰ سال است که میشناسم و به کارشان ارادت دارم.
• در زمان طاغوت نوحه خوانهای ما در اشعارشان دنبال پیام بودند
این شاعر ائینی همچنین گفت: البته الان جوانترها بیشتر انگار دنبال شور و هیجان در مراسمات عزاداری هستند. ذاکرین و مداحان این دوره خودشان ابیاتی را میسازند و برای عزاداران حضرت میخوانند؛ هرچند به واقع شعر فاخر و بیانگر اهداف واقعی امام نیست و کمتر میبینم که اشعار فاخر عاشورایی خوانده شود. براتی پور با بیان اینکه من از قدیم الایام در هیئات شرکت میکرده ام، عنوان کرد: خصوصا در زمان طاغوت و پهلوی نوحه خوانهای ما در اشعارشان پیام داشتند و به واقع اهداف مقدس امام حسین (ع) را بیان میکردند. الان جنبه ایجاد شور و هیجان در جوانان بیشتر است که البته اینها نیز ایراد ندارد و نباید خردهای گرفت.
• حیف از این اشعار باارزش عاشورایی که در هیئات استفاده نشود
وی تاکید کرد: بالاخره در دستگاه امام حسین (ع) هرکسی در حد فهم و بضاعت خود علاقه اش را نشان میدهد که نباید خرده و نقدی داشت. براتی پور در عین حال توصیه داشت:، اما معتقدم که چه بسا میتوان سراغ بیشتری از اشعار فاخر مذهبی و عاشورایی گرفت خصوصا اینکه همین الان هم بسیار از این دست اشعار دینی و محرمی داریم که باید استفاده عملی کرد. همچنانکه خود من نیز ارادت خودم به امام را در مجموعه شعر عاشورایی «ارغوانی ها» نشان داده ام.
در ادامه شعری از عباسعلی براتی پور در رثای سید و سالار شهیدان از نظرتان میگذرد:
سوزی نهان ز. داغ غمت دارمای حسین باشد گواه، دیدهی خونبارمای حسین افتادهام ز. پا و دل از دست دادهام دستم بگیر گرچه گنهکارمای حسین راهی نما به سوی خودای قبلهگاه عشق از زندگی ز. شوق تو بیزارمای حسین در بند غم اسیرم و راهی نمیبرم چشم انتظار لحظهی دیدارمای حسین چشم امید سوی تو دارم به اشک و آه تا جلوهای کنی به شب تارمای حسین مگذار تا بر آب کشم نقش وصل تو بگذار سر به پای تو بگذارمای حسین در آرزوی روی تو از بس گریستم از گیه مانده، دیدهی افگارمای حسین جانی که در تن است مرا ز. اعتبار دوست حاشا که جز به راه تو بسپارمای حسین باشد نظر به لطف تو فردای محشرم کس نیست جز تو یار و مددکارمای حسین