به گزارش خبرگزاری دانشجو، شکست های تلخ تیم المپیک برابر ازبکستان خصوصا نتیجه تحقیرآمیز بازی دوم نشانه هایی است که از وضعیت بحرانی یکی از ناامیدترین تیم های تاریخ فوتبال ایران در مسیر المپیک خبر می دهد.
ازبکستان 4 ایران 1؛ این یکی از عجیب ترین و تلخ ترین نتایج تیم های ما برابر ازبک ها در مسابقات رسمی یا دوستانه است که هفته گذشته برای نخستین بار ثبت شد. فاصله فوتبال ایران با ازبکستان همواره به شکلی بوده که در اکثر تقابل ها حتی در رده های پایه مقابل حریف پیروز بودیم و یا حتی شکست هایی که حاصل اتفاق هم بوده با نتایج و فاصله کمتری شکل گرفته اما این بار نتیجه چهار بر یک چیزی نیست که با اینگونه توجیهات کمرنگ شود.
اگر از طریق لینک اینترنتی موفق به تماشای بازی های اول و دوم شده باشید بیش از این نتیجه نگران وضعیت تیم فوتبال امید خواهید بود. تیمی که توان ایجاد موقعیت روی دروازه حریف را ندارد، اندک موقعیت هایش روی حرکات فردی ، اتفاقات و اشتباهات بازیکنان حریف به دست می آید اما در فاز دفاعی بی نظم ، پراشتباه و ناهماهنگ نشان می دهد به طوری که ازبک ها در این دو بازی 5 گل زدند و حداقل 5 گل دیگر هم خوشبختانه نزدند تا شکست های تیم المپیک تلخ تر و پررنگ تر از این نشود.
همه چیز از یک تصمیم نادرست آغاز شد. کرانچار ، سرمربی سابق تیم المپیک که در بازی های تدارکاتی همچنین مسابقات مقدماتی عملکردی بهتر از این داشت ، حداقل ساز و کار دفاعی خوبی در تیمش ایجاد کرده بود و در دور مقدمات با دو برد و یک مساوی و البته دریافت تنها یک گل در 270 دقیقه به هر شکل راهی مرحله نهایی شده بود از کار برکنار شد. طبیعتا هدف از کنار رفتن کرانچار بهبود وضعیت تیم المپیک و پیشرفت در مسیر ساختن تیمی قدرتمندتر و مدعی تر بود اما آنچه که امروز و در 4 بازی اخیر تیم فرهاد مجیدی می بینیم چیزی شبیه به یک فاجعه باورنکردنی است!
تیمی که باید در هر اردو و هر ماه پیشرفت قابل توجهی نسبت به گذشته می کرد حالا در فاصله کمتر از 4 ماه تا آغاز بازی ها به نقطه صفر رسیده و هیچ شباهتی به یک تیم مدعی و امیدوار ندارد. این حاصل یک انتخاب نادرست در راس کادر فنی تیمی است که به یک مربی کارکشته نیاز داشت اما فرهاد مجیدی جوان آن هم با کادر فنی که تا قبل از اردوی تاشکند هیچ دستیار تاثیرگذاری در آن دیده نمی شد حالا به عنوان سرمربی این تیم سخت ترین شرایط و موقعیت ممکن را تجربه می کند.
گذشته از آنکه مجیدی یکی از سرمایه های فوتبال ایران محسوب می شود و باید از این سرمایه ها مراقبت کرد تا به سرنوشت مربیانی مثل خاکپور و منصوریان در تیم امید دچار نشوند سوال اصلی اینجاست که با این تیم و شرایط بحرانی موجود چه امیدی به تیم امید باقی مانده است؟
تیم المپیک در ماه های پایانی سال قبل و حتی در فروردین امسال که در بازی های مقدماتی به میدان رفت بازیکنانی در اختیار داشت که در باشگاههای خودشان نیمکت نشین بودند اما حالا با حضور بازیکنانی که اکثر آنها در لیگ برتر مهره های تاثیرگذاری برای باشگاههای خودشان محسوب می شوند و حتی تعدادی از آنها در باشگاههای اروپایی حضور دارند شرایط این تیم به مراتب تلخ تر و بدتر شده ، هیچ برنامه و نظمی در تیم دیده نمی شود و حتی از شادابی و نشاط آن تیم چند ماه پیش هم خبری نیست. تیم امید دچار نوعی سردرگمی است و حتی با وجود بازیکنان بزرگ و نامی و ستاره های پرفروغ دنبای فوتبال هم امیدی به آن نمی رود. در این موقعیت سخت به نظر می رسد یک تصمیم قاطع و درست هم به سود تیم المپیک خواهد بود و هم از اعتبار نام بزرگی مثل فرهاد مجیدی دفاع می کند تا مجیدی و مجیدی های دیگر قربانی انتخاب های غلط و استراتژی های نادرست نشوند.
روز گذشته فرهاد مجیدی بلافاصله بعد از بازگشت تیم امید از ازبکستان مصاحبه ای انجام داد که نشانه های منفی زیادی در آن دیده می شد. نشانه هایی که فدراسیون باید در مورد آنها توضیح دهد.
سرمربی جوان تیم امید به صراحت از دخالت ها صحبت کرده و این همان مطالبی است که از زمان مطرح شدن نام وی به عنوان گزینه سرمربیگری تیم امید به آن هشدار داده بودیم. روزی که کمیته فنی عملکرد فنی کرانچار بی حاشیه را زیر سوال برد و به حق این عملکرد را نقد کرد انتظار همگان از فدراسیون این بود که با تصمیمی عاقلانه هدایت تیم بی ستاره و کم نشان امیدهای این برهه تاریخ را به کسی بسپارد که کارکشته و کاربلد این روزگار باشد اما درحالی که در صحبت های اعضای فنی فدراسیون نشانه های دیگری از انتخاب بود نام فرهاد مجیدی به عنوان سرمربی تیم امید اعلام شد تا علاوه بر فوتبالی ها برخی از اعضای فدراسیون هم دچار شوک شوند و در عمل انجام شده قرار گیرند. اینکه چه کسی و یا کسانی عامل انتخاب مجیدی شد و شدند شاید سوژه بعدی گزارش ما باشد و در این مقال نگنجد اما مسئله این است که از همان روزها جرقه های اختلاف زده شد و این موردی بود که رئیس فدراسیون در راس نسبت به آن بی توجه نشان داد و حالا بعد از دو بازی دوستانه که با باخت ایران همراه شده سرباز کرده و اینبار فرهاد مجیدی خودش به زبان آمده است.
او نقد دارد که در کارش دخالت می شود و ما هم می دانیم که دخالت در کار سرمربی یک تیم با نکوهش همراه است اما مسئله این است که آیا خواسته های مجیدی در راستای کمک به تیم امید است یا خیر؟
مجیدی از حضور دستیار خارجی صحبت کرده که مبلغ قرارداد او بالاتر از کل کادرفنی فعلی می شده است. چرا سرمربی تیم امید فقط به دخالت ها اشاره دارد اما نمی گوید که مربیان مدنظر او منهای اینکه رزومه شان چندان مشخص و محرز نبوده از نظر قیمتی چه باری به دوش فدراسیون می گذاشته و اگر بنا بوده که فدراسیون چنین هزینه ای کند چرا سراغ سرمربی درجه یک خارجی نرفت؟
در صحبت های مجیدی جوان یک نکته مهم دیگری نهفته است و اینکه از انتخاب بازیکنانی گفته که در این مدت مورد تایید او نبوده اند! عجبا که چطور می شود یک سرمربی درحالی بخواهد کار کند که انتخاب بازیکنان به سلیقه خودش نیست؟! آیا عاقلانه است در این شرایط یک مربی به کارش ادامه دهد؟ در فدراسیون آیا کسی هست در این باره توضیح دهد؟ آیا مجیدی از موجودی در رده امیدها صحبت می کند که تا به حال کسی آنها را کشف نکرده است؟چطور ممکن است در فاصله 4 ماه تا شروع حساس ترین رقابت های امید تازه به فکر تغییر بازیکن باشیم؟ آیا زمان این نیست حمید استیلی به عنوان مدیر تیم امید در این باره توضیح دهد؟ در انتخاب بازیکنان چه کسانی دخیل هستند و نقش مجیدی چیست؟ آیا همین بی اعتمادی سرمربی به بازیکنانش باعث نشده که در بحث روابط عمومی با بازیکنانش دچار مشکل شود به حدی که برخی از بازیکنان دوست ندارند دیگر در تیم امید باشند؟!
کاش فدراسیون نشین ها فکری به حال این شرایط کنند. از کمیته ملی المپیک که دیگر خبری نیست آنها با خیال راحت همه چیز را به فدراسیون واگذار کردند که در چنین شرایطی با تیغ انتقادات روبرو نشوند تا تیر خلاص فقط به فدراسیون بخورد. یادمان همیشه هست در شکست، تیم امید همیشه یتیم بوده و اگر بردی باشد همه مسئولان ورزشی کشور در راس تمجیدها قرار دارند.