فراهم نبودن بستر مناسب جهت تامین بودجه و سو مدیریت آموزش و پرورش تعاملات بردن سازمانی با واحدهای صنعتی مشکل اساسی این سازمان است.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، علیزاده*، حرکت درجهت ایجاد یک گفتمان، مستلزم حرکت در چهارچوبی مشخص و هماهنگ است این عبارت که اولین جمله برنامه دوستان عدالتخواه میباشد، نشان دهنده چهار امر مهم و اساسی است.
۱. شناخت کلی از وضع موجود. ۲. لزوم مشخص کردن پارادایم برای رسیدن به وضع مطلوب. ۳. انتخاب افراد بر اساس شایستگیهای لازم برای اجرای برنامه و همچنین التزام افراد به برنامه ها. ۴. بلوغ سیاسی و رقابت برنامهها به جای افراد و لیست ها. باید امیدوار بود و ماند به این جریان.
جای دارد تقدیر تشکر بکنیم از ائتلاف مجلس عدالتخواه منوط به دغدغه مندی و ورودشان به حوزه و بحث عدالت در آموزش. امید است که با ارتباط بیشتر با آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان بتوان مسائل نظام تعلیم و تربیت را تخصصی مورد بررسی و بحث قرار بگیرد و قانون گذاریهای مناسبی صورت بگیرد.
روند کار ما برای اینکه بیشتر با فضای ذهنی و مقصود ائتلاف مجلس عدالتخواه از عدالت در آموزش شناخت پیدا بکنیم، در قدم اول فیلم نشست خبری و صحبتهای آقای دکتر محمدخندان درباره جهتگیری ائتلاف مجلس عدالتخواه در حوزه آموزش و پرورش مورد بررسی قرار دادیم. بعد از آن اقدام به خواندن و بررسی بند ۸ مرام نامه، الویت برنامههای مجلس عدالت خواه و برنامههای عدالت در آموزش کردیم.
مرامنامه و اولویتهای برنامهای بند دوم الویتهای برنامهای عدالتخواهان اشاره به جلوگیری از خصوصی سازی در سلامت، آموزش و نظام بانکی دارد. ظاهر این بند هیچ اشکالی ندارد و تمامی دلیلهایی که برای جلوگیری از خصوصی سازی دارد نیز درست میباشد، اما ترتیب و الویت را مشخص نکرده است و به همین خاطر ابهاماتی نیز به وجود آورده است. آیا عدالتخواهان نیز الویت را بر سلامت و نظام بانکی (که اثرات ان در کوتاه مدت قابل مشاهده است) میگذارند و یا الویت را با آموزش و پرورش (که تاثیر ان حداقل بیست سال زمان نیاز دارد) میگذارند؟ این از جمله ابهامات بند دوم میباشد.
بند ۸ مرامنامه عدالتخواهان اشاره به عدم حضور فرزندان این افراد در مدارس غیر دولتی دارد. کسب تجربه حضور در مدارس عادی از شروط لازم برای ایجاد عدالت آموزشی میباشد، اما صرفا این شرط کافی نمیباشد. به همین دلیل باید برنامه عدالتخواهان برای عدالت آموزشی تبیین و بررسی شود.
عدالت در آموزش اولا چیزی که مشخص هست این جریان قصد دارد نظام تعلیم و تربیت، یعنی آموزش و پرورش را به قانون اساسی برگرداند. بازخوانی قوانین و تطبیق آنها با وضع موجود گواه بر این است؛ که به نوبهی خودش خیلی نوید بخش است.
ثانیا آموزش و پرورش را در مثلث خانواده، دانش آموز و معلم دیده اند. یعنی آموزش و پرورش تعاملی که متاسفانه بعضی از مدیران همچین نگاهی ندارند؛ و آموزش و پرورش را به مثابه اراه خدمات میبینند. ثالثا بعضی از برنامهها مسئله یا مسائل را حل نمیکند بلکه مانند مسکن هستند؛ که در ادامه به دلایل آن شاره میشود.
بررسی بندها نشون میده یک مطالعه و گفت و گویی صورت گرفته. مثلا اظهار نظر شان درمورد سند تحول، گزارهای بود که هیچ مسئولی به صورت صریح عنوان نکردن، اما ما تو فضای دانشجویی بعد از پیچ و تاب خوردن با سند به آن رسیدیم.
۱) در بند اول یعنی تامیـــن آمـــوزش رایـــگان اشاره درست به جلوگیری نگاه اقتصادی به آموزش و انحراف شده است. اما اساسیترین سوال این است که منظور از کیفیت چیست؟ سنجش کیفیت چیست؟ قبولی در کنکور؟ میانگین معدل؟ نفرات قبولی در امتحانات؟ سوالی بعدی این است که چطور به این نتیجه رسیدند که توسعه مدارس غیردولتی علت کاهش مدارس دولتی میشود و به این دلیل باید جلوی آن را گرفت؟ البته شاید بتوان استناد به بند ۸ مرامنامه اینطور در نظر گرفت، چون بیشتر فرزندگان نمایندگان و بطور کلی مسئولین در مدارس غیر دولتی درس میخوانند و بعضا مسئولین رده بالا صاحب مدارس غیردولتی هستند، در این صورت نگاهی به مدارس دولتی نمیکنند و کم توجه هستند؛ و توسعه غیردولتیها باعث کاهش کیفیت دولتیها میشود. اما فرض بر این بگذارید که دیگر مدارس غیردولتی جدیدی اجازه فعالیت نداشته باشد. آیا کیفیت در مدارس دولتی افزایش پیدا میکند؟ مسئولین فرزندانشان را از غیر دولتی خارج و در دولتی ثبت نام میکنند؟ اشکال برنامه دوستان عدالتخواه در اینجاست که دچار مغلطه شده اند.
در نظر گرفته اند، چون توسعه مدارس غیر دولتی، باعث کاهش کیفیت در مدارس دولتی میشود، بنابراین با عدم توسعه مدارس دولتی، میتوان کیفیت مدارس دولتی را افزایش داد. رابطه کیفیت با توسعه را در دو کفه یک ترازو درنظر گرفته اند. در صورتی که مدارس دولتی مواردی چون، نبود فضای کافی که ناشی از جمعیت دانش آموز زیاد و کمبود معلم است، تخصیص نگرفتن سرانه که ناشی از کمبود بودجه است دست، پنجه نرم میکنند.
۲) وجود سیستمها و راهکارهایی برای نظارت کم خطر همواره غدغه شما دوستان بوده. نظیر آن را در قاعده سوت زنی مورد بحث قرار داده اید. در کلیت بهره گیری از نظارت عمومی شکی نیست. چنانچه بسیاری از کشورهای دنیا هم اکنون از آن استفاده میکنند.
اما بحث فرهنگ از خدمات جداست. اشتباه فلسفی مورد وقوع در این ارائه پیشنهاد در نظر نگرفتن پیوست فرهنگی و اجتماعی این ساختار است. برای مثال شما وقتی در ادارهای از مسئولی تخلفی میبینید، شکایت میکنید شکایت بررسی میشود و در نهایت نتیجه اعلام میشود. اما در آموزش و پرورش اولیای دانش آموز ممکن است به تدریس دادن معلم، بد اخلاقی و ... اعتراض کند. معلمی که بابت این دست از گزارشات توبیخ میشود، هویت و سبک ادارهی کلاس خود را بر اساس سلیقه دانش آموز تنظیم خواهد کرد و این جدا از دانش آموز محوری، شان هدایتگری معلم را به خدمات رسانی تقلیل میدهد. در مدارس غیر دولتی مطرح، معلم کارگزار آموزشی و خدمات رسانی است. عملا در مدارس کنکوری، دانش آموز است که تصمیم میگیرد معلم چگونه برخورد کند و "تربیت" در این میان ذبح میشود؛ و آموزش صرف جای آن را میگیرد. بماند که در مدارس دیگر با ضریب اهمیت کمتر نسب به آموزش، هر دوی این ها، یعنی آموزش و پرورش را ار مفهوم ساقط میشوند.
معضل و اشکال بعدی عدم بررسی و مطالعهی دوستان عدالتخواه در مورد بسترهای موجود است. سامانه ثبت تخلفات ادارات کل بازرسی ادارات، و سامانههای قابل شخصی سازی مانند همکلاسی قابلیت مذکور را دارا میباشد. یعنی فرد بدون ذکر هویت میتواند تخلفی ثبت نماید. در نظر گرفتن تشویق برای این کار ایرادات محتوایی بسیاری، چون شرطی سازی امر به معروف و مسئولیت اجتماعی دارد که این نوشته در آن ورود نمیکند.
۳) بند سوم، بحث شیرین و جذاب معیشت معلمان که همیشه مورد بی لطفی قرار گرفته و آلت دست اهداف سیاسی شده است. در برنامه دوستان عدالتخواه آمده است که معلمان نباید دغدغه معیشت داشته باشند تا بتوانند با تمرکز مناسب به امر آموزش بپردازند. نگاه این است که ارتباط تمرکز برای آموزش و معیشت معلمان را رابطه رفت و برگشتی در نظر گرفته اند. حال سوال اینجاست که آیا معلم تنها به معیشت نیاز دارد؟ تامین معیشت به تنهایی جوابگوی امر آموزش و حرفه معلمی است؟ جایگاه تربیت معلم یا همان دانشگاه فرهنگیان کجاست؟ نقش آموزش و آگاهی به روش و فنون تدریس کجاست و چقدر تاثیر دارد؟ بله معلم نباید شغل دوم و سوم داشته باشد، اما معلم که تاثیر گذار بر جامعه است نباید از لحاظ روح و دانش تغذیه شود؟ نکته بعدی که باز هم دوستان توجه نکرده اند این است که چطور ۹۸%بودجهی وزارتخانهای فقط صرف حقوق میشود و همیشه کسری دارد میخواهند مشکل معیشت را حل کنند؟
۴) این بند یکی از مصادیق بارز عدم تسلط نگارندگان به آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در چهل سال اخیر (حداقل). سری اگر به مدارس فنی و کاردانش بزنند متوجه خواهند شد که حتی رشتههای مرتبط به فنون و مهارتهای از امکانات حداقلی برای مهارت آموزی بهرهمند نیستند.
اساسا مشکل آموزش و پرورش امروز، نداشتن طرح برنامه برای ایجاد سازمانهای و نهادهای جدید مفید نیست. بعد از انحلال طرح کار در مدارس بارها تلاش شده است مشابه آن برای دانش آموز احیا شود، اما به دلایل زیادی محقق نشده است که از مهمترین آنها به دو عامل میتوان اشاره کرد اول فراهم نبودن بستر مناسب جهت تامین بودجه و امکانات، دوم سو مدیریت آموزش و پرورش در شهرداری از ظرفیتهای موجود از قبیل: وقف زمینها و املاک استفاده نشده تعاملات بردن سازمانی با واحدهای صنعتی؛ لذا بهتر است به جای بیان گزارهها و ایدههای کلی سیاست برای تحقق در برنامه تبیین شود.
۵) این بند، بند مناسب و خوبی است و در راستای پیشنهاد مطرح شده در بند ۲ مجددا درخواست میشود در بهبود و یا بازتولید طرح رتبه بندی به این اهداف نزدیک خواهیم شد. پیشنهاد میشود ساختار طرح رته بندی معلمان که بخش قتبل توجهی از این اهداف این بند را محقق میسازد وابسته نیست به آن کاملتر و جامعتر است. در دستور کار خود قرار دهید. باشد که مجلس بتواند شان و جایگاه والای معلم و همچنین حق اولیا دانش آموز در برخورداری از مقدمات آموزشی مناسب را به آن بازگرداند.
۶) بند ششم برنامههای عدالتخواهان در زمینه آموزش و پرورش، مرتبط با کنکور میباشد. در این بند به درستی به عوامل به وجور آورنده غول کنکور اشاره شده است. اما راهکارهایی که برای جلوگیری از این امر ارائه شده است نادرست میباشد. عدالتخواهان معتقدند که باید آزمون سراسری به کلی جمع شود و هر دانشگاه به صورت جداگانه کنکور مخصوص به خودش را برگزار بکند؛ جدای از مشکلاتی که در اجرا کردن این راهکار پیش میآید، باید به این نکته نیز توجه کرد؛ که جدا کردن کنکور هر یک از دانشگاهها نمیتواند جلوی به وجود آمدن مافیای کنکور و جو روانی حاصل از آن را بگیرد. به نظر میآید که برای جلوگیری از این امر باید آموزش و پرورش و همچنین خانوادهها و افراد را، به سمت استعداد محور بودن سوق داد نه به سمت مدرک گرایی؛ که البته در برنامه عدالتخواهان به این نکته کمابیش اشاره شده است، اما توجه کافی به آن نشده است.
۷) بند هفتم برنامههای عدالتخواه مرتبط با شفاف سازی هزینههای آموزش و پرورش میباشد. اصل شفافیت و نظارت عمومی هیچ ایرادی ندارد و قطعا وزارت آموزش و پرورش نیز نباید از این امر مصون باشد؛ اما یکسری اطلاعات نادرست درمیان برنامه عدالتخواهان به چشم میخورد؛ انها معتقدند که بودجههای کلانی صرف وزارت آموزش و پرورش میشود، اما بهره وری لازم از این هزینهها برده نمیشود. در این سالیان، الی الخصوص امسال، اگر از هرکسی درباره بودجه آموزش و پرورش سوال کنی متوجه وخامت اوضاع میشوی. در دولتی که نگاهش به آموزش و پرورش به عنوان یک دستگاه هزینه ساز و بدون کاربرد است نمیتوان انتظار بودجه کلان داشت و به همین دلیل گزارههایی همچون بودجه کلان و بهره وری پایین اشتباه است. از طرفی ایا مشکل شفافیت آموزش و پرورش در حقوق معلمانش هست و ایا مدرسه به معلمان حقوق میدهد یا آموزش و پرورش؟ اگر مدرسه نمیدهد پس چگونه بحث بودجه مدارس را با بحث حقوق معلمان یکسان کرده اید و البته باید گفت: اطلاعاتی از قبیل: حقوق معلمان از قبل مشخص است.
به نظر میرسد که بحث شفافیت بودجه آموزش و پرورش در برنامه عدالتخواهان به دلیل وجود گزارههای غلط دچار ایراداتی شده است.
سوالاتی در ذهنمان بود که جواب آنها را بعد از بررسی بندها نیافتیم. تقاضا داریم که دوستان ائتلاف مجلس عدالتخواه به آن جواب بدهند:
۱. برای اجرایی شدن سند تحول بنادین آموزش و پرورش چه برنامهای دارید؟
۲. برای توسعه کمی و کیفی دانشگاه فرهنگیان چه برنامهای دارید و نگاه تان به دانشجو-معلم و دانشگاه فرهنگیان چیست؟
۳. اقتصاد آموزش و پرورش یکی از اهم مسائل آموزش و پرورش است؛ و به تبع آن بودجه سالیانه آن نیز در بر میگیرد. مستحضرید که هر ساله شاهد کسری قابل توجه بودجه در این دستگاه هستیم. شما دلیل اصلی این کسری را در چه میدانید؟ و اگر خود را دغدغهمند تعلیم و تربیت نسل آینده و عدالت در آموزش میدانید برای این مهم چه برنامهای دارید؟
علیزاده-مسئول گفتمان سازی و مطالبه گری فرهنگیان امام علی (ع) رشت انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.