یک نکته خطاب به مسئولین و فرماندهان این جنگ؛ پرستاران در خط مقدم و در مواجه تمام مستقیم با این ویروس هستند و بدون داشتن چشمداشت و هر آنچه که از حقوقشان هست بیتوقع مشغول جنگیدن هستند و تنها چیزی که برایشان مهم است، ایمنی است.
گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو_سیده زهرا حسینی؛ اینروزها ترس از شیوع ویروس سمج کرونا عجیب در دلمان خوش نشسته، ترسی که هر چقدر هم اصول بهداشتی و خود مراقبتی را رعایت کنیم بازهم هر چند وقت دلهرهاش باعث میشود که دمای بدنمان را بسنجیم و دست بگذاریم روی قفسه سینه و نفسهایمان را بشمریم و حتی دستهایمان را چندباره بشوییم.
چند قدم در شهر هم نشان میدهد که هرکسی یک جور از خودش مراقبت میکند، مادری دستکش به دست، دم نانوایی ایستاده و پسری ماسک به صورت پیک فروشگاه مواد غذایی است. هرکسی یک جور برای حفظ سلامتی اش میجنگد البته هستند کسانی که بجز خودشان کاری هم برای دیگری میکنند؛ مثلا رانندهای که دستگیرهی درها را قبل از سوار شدن مسافرش ضدعفونی میکند و یا همسایهای که برای زدن کلید آسانسور، بستهی دستمال کاغذی را به دیوار نصب کرده تا دیگران با استفاده از آن، دکمه طبقات را بزنند یا مادری که شبها وقتی همه بعد از یک روز خسته کننده از ضدعفونی و بوی مواد شوینده، خوابیم، دستگاههای عابر بانک را ضدعفونی میکند.
گفتم که در جنگ هستیم، اما انگار خوب حواسمان هست و مهربانی یادمان نرفته. مهربانی و مسئولیتپذیری و ماندن. ماندن در آنجا که نفس بیماری بند است به تیمار و مراقبت و چشم بیمار روشن است به سفیدی لباس پرستاری که حالا با لبخند میجنگد.
اینروزها هر چقدر هم ترس از ویروس کرونا داشته باشیم، اما تا نام پزشک و پرستار را میشنویم کمی دلمان قرص میشود و نفس راحت میکشیم و شبکههای اجتماعی پرشده از عکسهایی از پرستاران و پزشکانی که دلمان را با لبخندشان قرص میکنند و فیلمهایی که برای چند دقیقه حالمان را خوب میکند. از فیلم گفتگو با پرستاری که زمان مراسم عروسیاش را عقبتر انداخت تا مادر پرستاری که گفته بود: سرباز فراری را خانه راه نمیدهم و یا توییت یکی از پزشکان که گفته بود تعداد پزشکان و پرستاران متقاضی برای حضور در بخش کرونا آنقدر زیاد است که همه شیفتها پر شده و پزشکان و پرستارانی درخواست داده اند، شیفت کاریشان در بیمارستانهای معمولی کم شود تا به بخش مراکز و بیمارستانهای مقابله با کرونا منتقل شوند و نقشی ایفا کنند و این چیزی جز ایثار و فداکاری نیست، زیرا آنان میخواهند پا در میدان رزم بگذارند تا هر چه زودتر همه به نشانهی پیروزی، آواز شادی سر دهیم، همه به همراه هشتگ قهرمانان وطن.
همه اینها یعنی ما هنوز هم یادمان نرفته که مهربانی هست. حواسمان هست که در جنگیم، جنگ با ویروس زشت و نچسبی که جهانی را تعطیل کرده و همه خود را حبس کرده ایم در خانه تا مبادا مبتلا شویم. همه، بجز پرستاران و پزشکان که اعزام شدهاند به خط مقدم مبارزه با این ویروس سمج که دست از سرمان بر نمیدارد.
سربازانی که کمی قبلتر، از سختیها و ناملایماتی که طرح تحول سلامت به جانشان انداخت، گفتیم و با وجود تسویه نشدن حقوق و ١۵ماه از معوقاتشان، اما میدان را خالی نکردند و یا حتی در این روزها حرفی از معوقات خود نزدند و با همه کمتوجهیهای گذشته و سختیهای نبود اقلام بهداشتی و واکسن لازم برای این ویروس، ماندهاند تا پیروز شویم و مردم ما هم قدردانهای خوبی هستند و فراموش نمیکنند روحیهای که در این روزهای تلخ نصیب جان خسته و جسم کم توان بیماران میکنند.
اما فقط یک نکته خطاب به مسئولین و فرماندهان این جنگ؛ پرستاران در خط مقدم و در مواجه تمام مستقیم با این ویروس هستند و بدون داشتن چشمداشت و هر آنچه که از حقوقشان هست بیتوقع مشغول جنگیدن هستند و تنها چیزی که برایشان مهم است، ایمنی است. قطعا هیچ سربازی بدون سلاح و بدون لباس نمیتواند براحتی بجنگد و اینجا سلاح و لباس پرستار ماسک و گان و عینک است و نباید این اقلام از آنها دریغ شود و یا آنها نگرانی از فراهم شدن این اقلام داشته باشند.