استفاده از لوازم آرایش نسبت به خرید کتاب و رفتن به سینما و تفریحات دیگر، بخش بزرگتری از سبد خانوار ایرانی را پر میکند". "۸۰ درصد واردات لوازم آرایش از طریق قاچاق است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو-«ایران در استفاده از لوازم آرایش در خاورمیانه رتبه دوم را دارد». «ایران جزو ده کشور اول در استفاده از لوازم آرایش است». استفاده از لوازم آرایش نسبت به خرید کتاب و رفتن به سینما و تفریحات دیگر، بخش بزرگتری از سبد خانوار ایرانی را پر میکند. «۸۰ درصد واردات لوازم آرایش از طریق قاچاق است».
این آمارهای تکاندهنده بخشهایی از واقعیتهای جامعه ما درمورد استفاده از لوازم آرایش است؛ آمارهایی که نشان میدهد میزان استفاده مردم ما از لوازم آرایش بسیار زیاد و غیرمتعارف است، اما غیر از اعداد و ارقام هنوز هم بخشهایی پنهانمانده و چه بسا هولناکتر از این موضوع وجود دارد.
استفاده از لوازم آرایش در مراسمهای شادی، گاهی در منزل و فارغ از محدودیتهای دینی و تاثیرات اجتماعی گاهی برای رفتن به یک ملاقات و مهمانی و دورهمیِ خاص عجیب به نظر نمیرسد، اما آرایش دائمی مسئلهی قابل تاملی است
«برخی دختران و زنان ایرانی از سنی به بعد بیاستثنا و همواره برای هر موقعیتی آرایش میکنند». این جمله در ظاهر ساده به نظر میرسد، اما عمیقتر که نگاه کنیم شاید یکی از همان واقعیتها باشد.
نقابی همیشگی
استفاده از لوازم آرایش در مراسمهای شادی، گاهی در منزل و فارغ از محدودیتهای دینی و تاثیرات اجتماعی گاهی برای رفتن به یک ملاقات و مهمانی و دورهمیِ خاص عجیب به نظر نمیرسد، اما آرایش دائمی مسئلهی قابل تاملی است؛ چرا که بدون در نظر گرفتن تعداد این افراد که باید بررسی شود تاثیرات روانی آرایش کردن در این دسته بسیار عمیقتر است. این افراد به داشتن آرایش عادت میکنند و شاید بهتر باشد بگوییم به آن وابسته میشوند. دائم چهره خود را در آیینه وارسی میکنند تا مبادا نقطه ضعفی وجود داشته باشد. آنها چهره طبیعی خود را نمیپذیرند و از آن خجالت میکشند. زمانی که مجبور باشند آرایش نکنند احساس نقص میکنند. در واقع مهمترین تأثیر، وابسته شدن اعتماد به نفس فرد به آرایش چهره است.
نقابی برای پوشاندن نقصها
گاهی هدف از آرایش کردن افزودن زیباییست، اما گاهی هم هدف پوشاندن نقص هاست. در عصر حاضر به دلایلی، چون تغذیههای نامناسب، استرسهای کاری و آلودگی هوا برخی عیبهای ظاهری مثل جوشهای زیاد صورت یا سیاهی بیش از حد دور چشم به وجود میآید. در این حالت فرد با آرایش در تلاش است تا این عیبها را بپوشاند، در صورتی که ریشه ماجرا را باید در جای دیگری جستجو کرد: سلامت پوست و چهره. اگر همین میزان هزینهای که برای پوشاندن موقت این عیبها میشود برای سلامت پوست از طریق روشهای صحیح، کنار گذاشته میشد به صورت دائمی مشکل حل میشد.
ایران در استفاده از لوازم آرایش در خاورمیانه رتبه دوم را دارد». «ایران جزو ده کشور اول در استفاده از لوازم آرایش است». استفاده از لوازم آرایش نسبت به خرید کتاب و رفتن به سینما و تفریحات دیگر، بخش بزرگتری از سبد خانوار ایرانی را پر میکند. «۸۰ درصد واردات لوازم آرایش از طریق قاچاق است».
اما موانع مهمی در این راه حل وجود دارد: آیا تأمینکنندگان هزینه خانوادهها حاضرند این هزینه را برای سلامت زنان کنار بگذارند یا این مسئله را بیارزش میدانند؟ آیا زنان صبر لازم برای رفع مشکل را دارند و آیا جامعه پذیرش چنین مسئلهای را دارد تا افراد را تحت فشار قرار ندهد؟ آیا با وجود هزینههای بیشترِ درمان پزشکی نسبت به خرید لوازم آرایش چنین رغبتی به وجود میآید و آیا مراجعهکنندگان نتیجه مطلوب را از مراجعه به پزشک بدون هزینههای مکرر میگیرند؟ و سوالی مهمتر: آیا هر آن چه که ما نقصهای ظاهری به حساب میآوریم نقصهایی واقعی هستند؟ برخی ویژگیهای ظاهری در اصل نشانه بیماری یا نقص نیستند، اما بسته به ارزش گذاری جامعه تبدیل به عیب میشوند؛ ریز یا درشت بودن لبها، رنگ خاص پوست، پوست صاف و بدون لک، مژههای کوتاه یا بلند، چشمهای ریز یا درشت و ... از این دست موارد هستند که در هر زمان الگویی خاص از آنها به عنوان الگوی زیبایی شناخته میشوند. زنان با آرایش در تلاشند به الگوی مطلوب زیبایی نزدیک شوند و هر یک از خصوصیتهای چهره خود که غیر از آن باشد را ناخودآگاه یک نقص به حساب میآورند.
آنگونه که من میگویم زیبا باش!
جامعه از طرفی به زن میگوید تو با ارزشی اگر زیبا باشی و میزان برتری تو به میزان زیباییات هست و از طرفی دیگر معیارهای زیبایی را هم خودش تعریف میکند و هر چه غیر از آن را رد میکند. جالب اینجاست که ارزشگذاری جامعه بر سر زیبایی زنان مدام تغییر هم میکند! شاید یک زمانی کسی به خاطر داشتن رنگ پوستش خود را سرزنش میکرده و با آرایش تلاش میکرده خود را به الگوی زیبایی روز نزدیک کند، اما حالا رنگ پوست خودش الگوی جدید زیبایی شده است!
فیلمهای صداوسیما و بدتر از آن فیلمهای سینما و نمایش خانگی نمونههای بارزی از این ارزشگذاری را دارند؛ دختران فرهیخته که زیبایی نسبی متناسب با الگوی مرسوم دارند و مورد تأیید و محبت بیشتر اطرافیان قرار میگیرند و دخترانی با ظاهری دورتر از الگوی مرسوم که دائم بابت ظاهرشان تحقیر میشوند. وقتی آرایش چهرهها جزو مهمترین بخشهای یک فیلم محسوب میشوند که گاهی بیش از آن که به اتفاقات فیلم توجه شود به طرز آرایش کردن بازیگران دقت میشود، چنین تأثیری دور از انتظار نیست. شبکههای اجتماعی نیز تأثیرات بسیار زیادی از طریق افراد محبوب و صفحات پربازدید میگذارند. برخی مشاغل زیبایی چهره را برای استخدام شرط میکنند و از اینها نزدیکتر طعنه و کنایههای اطرافیان؛ زنانی که خود زیبایی نسبی دارند یا اینکه از طریق آرایش آن را تامین کردهاند و دیگران را به خاطر نداشتن المانهای کاذب زیبایی مسخره میکنند. همچنین معیارهای زیبایی از طرف پسران و خانواده آنها در خواستگاری نمود واضحی از این مسئله است.
آن گونه که هستی زیبایی!
زن مظهر زیبایی است و بروز زیبایی در او غیر قابل انکار است. کمک به رفع نقصهای واقعی ظاهر زنان قطعاً باید انجام شود، اما مسئله مهم این است که دختران بدانند که آنها همانگونه که آفریده شدند زیبا هستند. آنها باید چهره طبیعی خود را دوست داشته باشند تا حاضر نشوند بر چهره خود نقاب بگذارند؛ و در قدم دوم باید این باور در جامعه به وجود بیاید که زیبایی چهره تنها یکی از نمودهای زیبایی در زن است و تأکید صِرف بر زیبایی چهره آنان را از اصول غافل میکند. راه گشای اصلی ارزشگذاری بر سر اندیشه، آگاهی، احساسات، اخلاق و رفتار زنان است و تربیت دخترانی که اعتماد به نفس خود را وابسته به این ویژگیها میدانند و نه ظاهر.