صاحب کرسی الگوی نظری تحول انقلابی در ایران گفت: همواره باید شرایط و عوامل پیدایش وضعیت انقلابی در متن جامعه رصد شود و نخبگان حکومتی با عملکرد و برنامه و سیاستهای خود، اجازه ندهند که این شرایط ایجاد و فراهم شود.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، محمد شفیعیفر عضو گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران و صاحب کرسی الگوی نظری تحول انقلابی در ایران در کمیته دستگاهی نظریه پردازی بسیج اساتید با ارائه نظریه خود با عنوان "الگوی نظری تحول انقلابی در ایران" در هئیت داوران و ناقدان کمیته دستگاهی کرسی ترویجی نظریه پردازی بسیج استادان دانشگاهها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشور در سالن کنفرانس شهید درودیان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: هیچ ملتی برای مسائل کم و کوچک متوسل به انقلاب و پرداخت هزینه سنگین تغییر انقلابی نمیشود و مشکلاتِ منجر به انقلاب باید زیاد، کلاف سردرگُم، طولانی مدت و لاینحل گردند.
وی ادامه داد: درباره تبیین تحولات انقلابی در ایران دیدگاهها و نظریههای مختلفی مطرح شده است، این نظریهها با تکیه بر مفروضات و یا به خدمت گرفتن شواهدی از رخدادهای انقلابی در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران صورتبندی شده است که تصویر حاصله از انقلاب و علل و عوامل و الگوی رخداد آن با واقعیات جامعه ایران منطبق نیست.
شفیعیفر افزود: بنابراین پرسش اساسی این است که؛ تحول انقلابی در جامعه ایرانی از چه الگویی تبعیت میکند؟ چه متغیرهایی در وقوع تحول انقلابی در ایران موثرند؟ و رفتار انقلابی در جامعه ایرانی تابع چه ساختارها و عواملی است؟
این استاد دانشگاه ادامه داد: نظریه الگوی تحول انقلابی در ایران پاسخی به این پرسشها از منظر رهیافتی تاریخی ـ فرهنگی به موضوع با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی متون و اسناد تاریخی است با اتکای به این مفروضات است؛ اول متغیرهای زمینهای است که ناشی از بافت مذهبی ـ تاریخی جامعه ایرانی است و به صورت ثابت، دراز مدت و پایدار ایفای نقش میکند. این دسته از متغیرها به طور مشخص در مذهب تشیع و روحیه ایرانی نمود مییابد که ۱۴ قرن با هم همزیستی داشتهاند؛ این دو ظرفیت و استعداد بالقوه انقلابی جامعه ایرانی هستند.
وی تاکید کرد: دوم متغیرهای نهایی هستند که در شرایط عینی جامعه، و نیز مبانی فکری انقلاب نمود مییابد و در قالب عوامل غیرثابت، شروط لازم و کافی تحول انقلابی را فراهم میکند؛ این دو تعیین کنندة نهایی سرنوشت انقلاباند؛ هم در آغاز فرایند انقلاب و هم در فرجام نهایی و رسیدن به غایات آن.
این استاد دانشگاه درباره ایده نظری موضوع اظهار داشت: «انقلاب همانند هر پدیده عالم هستی از نظام علّی و معلولی تبعیت میکند و به لحاظ فلسفی برای وقوع هر معلول باید علت تامه آن از قبل موجود باشد؛ علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی. انقلاب هم از این نظام علّی معلولی تبعیت میکند؛ به این معنا که هم باید ماده انقلاب در جامعه موجود باشد و اکثریت افراد جامعه شدیداً از وضع خود ناراضی باشند، هم رخداد انقلابی، باید صورت و تعین خاصی به خود بگیرد تا انقلاب محسوب شود و از اصلاح، جنبش، شورش، کودتا، ... متمایز گردد، هم باید محرک و منشأ حرکت و عاملیت اراده انسانی وجود داشته باشد و هم ایدئولوژی انقلاب غایت و آینده روشنی را ترسیم کرده باشد».
شفیعیفر درباره تبیین ایده نظری و متغیرهای مداخله گر هم افزود: ماده انقلاب، مسائل و مشکلات و نارضایتیهایی است که با گوشت و پوست و استخوان مردم لمس میشود؛ به گونهای که مردم شرایط موجود را غیرقابل تحمل میدانند و آرزوی وضع بهتری را میکنند که از این مشکلات عاری باشد. البته این مشکلات، یکی- دو تا نیست و هیچ ملتی برای مسائل کم و کوچک متوسل به انقلاب و پرداخت هزینه سنگین تغییر انقلابی نمیشود. مشکلاتِ منجر به انقلاب باید زیاد، کلاف سردرگُم، طولانی مدت و لاینحل گردند تا به مصداق مثل معروف «کارد به استخوان» برسد.
صاحب کرسی الگوی نظری تحول انقلابی در ایران تصریح کرد: این متغیر، شرط لازم وقوع انقلاب است و بدون وجود معضلات عظیم و لاینحل، انقلاب ضرورت نمییابد. به همین دلیل، علت مادی، یکی از متغیرهای نهایی و تعیین کننده نقطه آغاز انقلاب است. از این نظر، همواره باید شرایط و عوامل پیدایش وضعیت انقلابی در متن جامعه رصد شود و نخبگان حکومتی که متولی اداره کشور هستند، با عملکرد و برنامه و سیاستهای خود، اجازه ندهند که این شرایط ایجاد و فراهم شود.
وی گفت: وقتی این شرایط، ایجاد شد، انقلاب غیرقابل اجتناب میشود، اما باید استعداد و روحیه انقلابی هم در متن جامعه و بافتار و بستر جامعه وجود داشته باشد تا تخم انقلاب رشد کند و جوانه بزند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: در هر زمینی نمیتوان هر بذری را کاشت؛ بذر انقلاب فقط در جوامعی بالنده میشود که آمادگی و استعداد بالقوه هم در آنجا موجود باشد، وگرنه فقط نارضایتی، ایجاد شده و تداوم مییابد و حالت فرسایشی و نهادینه پیدا میکند و مشکلات جزئی از واقعیت جامعه شده و به نوعی طبیعی تلقی میشود و مورد پذیرش و تحمل جامعه قرار میگیرد؛ چه جوامع زیادی که مشکلات را تحمل میکنندو دم برنمیآورند!
وی گفت:، اما اگر روحیه و ظرفیت انقلابی در جامعه وجود داشته و به اندازه کافی عمیق، شدید و گسترده باشد، به این معناست که متغیرهای زمینهای انقلاب در بستر جامعه فراهم است. این روحیه و پتانسیل انقلابی در جامعه ایرانی از دو طریق تأمین شده و همواره آماده فعال شدن است؛ فرهنگ ایرانی و مذهب تشیع؛ که ۱۴ قرن با هم همزیستی و همراهی داشته و در یک برهمکنشی متقابل، هر دو الهام بخش مبارزه با ظلم و ستم و سلطه هستند و توسل به ایثار و فداکاری در راه آرمان¬های اجتماعی را تجویز و حتی تشویق میکنند.
صاحب کرسی الگوی نظری تحول انقلابی در ایران گفت: بنابراین، فقط در شرایطی که ماده انقلاب و عوامل نارضایتی در جامعه بوجود آید، این استعدا بالقوه، فعال میشود. اینجاست که پای متغیر چهارم تحت عنوان مبانی فکری انقلاب به میان میآید و رهبر یا رهبران انقلابی با توسل به متون، مفاهیم، شخصیتها و آموزههای مذهب شیعه و روحیه ایرانی، شرایط موجود (علل مادی) را تفسیر میکنند و ضمن نکوهش وضع موجود و ترسیم وضع مطلوب، مکتب فکری انقلاب را ارائه میدهند. مکتب فکری انقلاب، هم مدینه فاضله و حکومت مطلوب را نشان میدهد و هم ایدئولوژی انقلاب برای چگونگی عبور از وضع موجود به وضع مطلوب را مشخص میکند و هم سازماندهی و فرماندهی مبارزه و انقلاب علیه وضع موجود را.
شیفی فر ادامه داد: این حوزه، تحت الشعاع رهبران انقلابی است که هم در قالب ایدئولوگ و نظریهپرداز انقلاب، نظریه سیاسی و نظام حکومت بعد از انقلاب را مشخص میکنند تا انقلابیون و جامعه با امید به آینده روشن، به انقلاب ترغیب شوند و بسیج اجتماعی ایجاد گردد، و هم با فرماندهی فرایند انقلاب، عملاً به سازماندهی و بسیجگری در جامعه دست میزنند و بخش اعظم مردم را به عرصه مبارزه و انقلاب میکشانند و هم بعد از پیروزی انقلاب، حکومت بعد از انقلاب را براساس نظریه سیاسی ارائه شده، برپا میکنند.
وی گفت: بنابراین، مکانیسم ارتباط و تأثیر و تأثرات مابین این متغیرها به این صورت است که نقطة عزیمت انقلاب، ایجاد مشکلات انبوه و متراکم و لاینحل در دوره زمانی نستباً طولانی مدت است که مردم امیدی به حل آنها ندارند و حکومت هم ارادهای برای حل و رفع آنها نشان نمیدهد و جامعه را به این نتیجه میرساند که خود برای حل مشکل، وارد صحنه شوند. از این نظر، اکثریت عظیم مردم، رکن اصلی انقلاب هستند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: ایجاد مشکلات لاینحل و گسترده، فقط شرط لازم انقلاب است و باید بستر و زمینه آمادهای برای کاشتن و رشد بذر انقلاب در جامعه وجود داشته باشد و نیز رهبران قابل و لایقی که بتوانند شرایط موجود را با استفاده از زمینه و بستر آماده جامعه، تفسیر و نکوهش کنند و با ترسیم حکومت کمال مطلوب، نوید وضعیت و جامعه بهتری را به مردم بدهند تا مردم ناراضی، برای ورود به صحنه انقلاب و مبارزه، حاضر به فداکاری و هزینه کردن شوند.
وی گفت: اینجا مذهب تشیع و روحیه ایرانی، هم منبع الهامبخشی و مشروعیت بخشی به طغیان علیه نظام حاکم و هم دادن جسارت و بیباکی برای حضور در صحنه مبارزه و ایثار جان و مال هستند و کافی است که رهبران انقلابی از بستر و زمینه آماده جامعه، این مفاهیم را استخراج و خاطره جمعی ملت را تحریک و آنها را آماده حضور در صحنه کنند تا بسیج اجتماعی برای انقلاب ایجاد شود.
شفیعیفر خاطرنشان کرد: بعد از حضور گسترده و بسیج مردم، سرنوشت نهایی انقلاب به هنر و قابلیتهای رهبر یا رهبران انقلابی بستگی دارد که هم توان فرماندهی، سازماندهی و هدایت فرایند انقلاب را داشته باشند، و هم از قبل، نظریه پردازی کرده و جامعه بعد از انقلاب را ترسیم کرده باشند و بعد از پیروزی انقلاب بتوانند همان طرح ایدهآل را پیاده کنند. از این نظر، مبانی فکری انقلاب نیز متغیر تعیین کننده است؛ منتهی در سرنوشت نهایی انقلاب، همانطور که علت مادی انقلاب هم تعیین کننده بود؛ ولی در نقطه عزیمت انقلاب.
وی درباره نتیجه و بهره سیاستی این موضوع هم گفت: از چهار متغیر گفته شده، دو متغیر زمینهای، خارج از اراده فوری نخبگان حکومتی و حتی انقلابی است، ولی دو متغیر نهایی، قابل کنترل است؛ حکومتها میتواند از فراهم شدن شرایط نارضایتی مردم جلوگیری کنند و یا با حل برخی مشکلات از حجم نارضایتیها بکاهند. نخبگان انقلابی، میتوانند با تفسیر و نکوهش وضع موجود و ترسیم وضع مطلوب، مردم را به حکومت کمال مطلوب خود دعوت و زمینه بسیج انقلابی را فراهم کنند. البته حکومت کمال مطلوب باید با بافتار فرهنگی و تاریخی جامعه هماهنگی نسبی داشته باشد تا اعتماد مردم را جلب کند.
گفتنی است نورالله قیصری، استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران (دبیرجلسه)، مصطفی ملکوتیان، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران (ناقد)، دکتر عباس کشاورز شکری، دانشیار علوم سیاسی و مطالعات انقلاب اسلامی دانشگاه شاهد (ناقد) و محمد مهدی اسماعیلی، استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران (ناقد) مسوولیت برگزاری و نقد کرسی علمی ـ ترویجی الگوی نظری تحول انقلابی در ایران را بر عهده داشتند.
کمیته دستگاهی نظریه پردازی در سازمان بسیج اساتید دانشگاهها، مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشور در هماهنگی با دبیرخانه هیأت حمایت از کرسیهای نظریه پردازی، نقد و مناظره شورای عالی انقلاب فرهنگی در روزهای آینده به برگزاری دیگر کرسیهای تخصصی در دانشگاههای کشور اقدام خواهد کرد.