گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، امیرحسین کمانکش؛ از همان ابتدای روند صعودی نرخ تورم و ناتوانی دولت در تأمین ارز کشور بعد از ادعای تعامل با دنیا، زمزمهٔ استیضاح رئیسجمهور شروع شد. در سال ۹۸ و پس از اتفاقات آبان ماه و اعتراضات به افزایش قیمت بنزین و وارد کردن کشور به شرایط نزدیک به جنگ داخلی توسط دولت، دوباره سخن از استیضاح به میان آمد که میسر نگشت. در این مدت هم برای چندمین بار و در پی فاجعهای که دولت در وضعیت معیشت مردم به وجود آورده و به تبع آن باعث کاهش اقتدار نظام در زمینههای مختلف شده و حتی توان تأمین ملزومات اولیه اداره کشور را هم ندارد، مسئلهٔ استیضاح به طور جدیتری در مجلس مطرح شده است. مهمی که البته همان طور که پیشبینی میشد، عزمی جدی برایش به وجود نیامد!
از تحلیلهای رایجی که مخالفان استیضاح خیلی عامیانه مطرح میکنند (اگر استیضاح اتفاق بیفتد ایران به جنگ داخلی کشیده میشود، دولت به دست معاون اول ناتوان روحانی میافتد، فرصت محاکمه دولت از بین میرود، چیزی به پایان دولت نمانده و آوردهای ندارد، از منظر بینالمللی جلوه خوبی ندارد(!) و... ) که هیچیک هم قابل پذیرش چه برای افکار عمومی و چه برای نخبگان نیست، که بگذریم و با دید انقلابیتر بنگریم، با یک ضعف بزرگ مواجه میشویم. ضعفی که علت اصلی عدم ثمربخش بودن استیضاح روحانی است. ضعف در لایهٔ ایده و حرف و ارائهٔ یک جایگزین قابل اعتماد در مقابل گفتمان روحانی برای ادارهٔ کشور.
جریانی که امروز عَلم استیضاح را به دست گرفته است و ایضاً جریانی که با عذر بدتر از گناه و تحلیلهای فوق امنیتی و توجیهات آبدوغخیاری به دنبال ممانعت از استیضاح میباشند، هر دو در حال فرار از واقعیتی هستند که وظیفهٔ سنگینی را به دوش آنها میگذارد. این واقعیت همان خلأ یک ایده پیشبرنده و حرف عملی برای اداره کشور از طرف جبههٔ انقلابی است و از آنجایی که کاری است محتاج تفکر، اصلاحطلبان و اصولگرایان که اساساً به دنبال منافع خود هستند، آن را نادیده میگیرند و عزمی هم بین قشر انقلابی برای تحقق آن دیده نمیشود.
به جای حرفهای تکراری که به فردای استیضاح فکر نکردید و اغتشاش میشود یا اینکه اصلاً رأی خود مردم بوده پس چشمشان کور، که از گوشه و کنار حرفهای مدعیان انقلابیگری شنیده میشود، خوب است نگاهی هم به دستهای خالی خودمان بیندازیم. ببینیم که حرفی برای ادارهٔ کشور بعد از روحانی داریم؟ راهی برای برونرفت کشور از بحرانهای عمیق امروز میشناسیم؟ و دهها سؤال دیگر که از دادن جوابی نصفه و نیمه به آنها ناتوانیم.
امروز شرایطی را تجربه میکنیم که اصولگرایان هیچ برنامهای برای یک روز بعد هم ندارند و چشم امیدشان به ۱۳ آبانی است که رئیس جمهور دشمن مشخص میشود. وقتی هم حسن روحانی و هم قاطبهٔ آقایان مجلس شرایطی یکسان دارند، چه تفاوتی دارد چه کسی رئیس جمهور باشد؟ حتی اگر روحانی استیضاح بشود، قرار است با چه ایده و گفتمانی امید و اعتماد مردم جلب شود؟ آیا قرار است انقلابیها مثل سال ۹۶ دل ببندند به دستهای خالی یک نفر و با حساب اینکه دیگری انتخاب نشود از او حمایت کنند؟ یا به دنبال یک اصولگرای تکنوکرات بروند تا با تفکر هاشمی کشور را بیشتر در باتلاق فرو ببرد؟ که اگر اینگونه عمل شود قطعاً نباید انتظار حمایت از جانب مردم را داشت!
نکتهای که حائز اهمیت است این است که قرار نیست کشور با «لودر» به پیش برود و کار کردن صرف، چه جهادی باشد یا نه، تغییری در شرایط ایجاد کند. تا زمانی که نتوانیم در تمام ابعاد حرفی محکم و قابل اعتماد برای اداره کشور ارائه دهیم و به تناسب آن فردی توانمند را معرفی کنیم، استیضاح که هیچ، حتی انتخابات ۱۴۰۰ هم مانند هل دادن ماشینی با لاستیک پنچر به سمت پرتگاه است؛ چرا که منتقدان دولت حتی نتوانستند عدم کارآمدی برجام که خسارت محض است را برای مردم جا بیندازند، چه رسد به این که بخواهند بر تفکر آنها پیروز شوند و نتیجه آن هم میشود رفتن حسن و آمدن علی و باقر و دیگران!
وقت آن رسیده است که نخبگان انقلابی به جای استحاله شدن در کارزار سهمخواهی سیاسی اصولگرایان و جستوجو کردن سخنان رهبر معظم انقلاب برای توجیه اعمال آقایان، به تبیین و پیادهسازی رهنمودهای اساسی ایشان در جهت استقرار دولت جوان حزباللهی بپردازند و دست از وقتکشی بیمورد بر سر مسئلهٔ بیثمری چون استیضاح بردارند.
امیرحسین کمانکش - کارشناسی هوافضا دانشگاه صنعتی امیرکبیر
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.