قصه پر غصه این روزهای بازار بورس، موجب شد تا شیرینی تعریف و تمجیدها از تالار شیشهای هنوز به زیر زبان تازه واردها ننشسته، کامشان تلخ شود.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، مجتبی قربانی- این روزها بازار سرمایه کشور، روزهای پر التهابی را سپری میکند، التهابی که بیش از آنکه ریشه در نوسان بازار داشته باشد، ریشه در عملکرد متولیان و دست اندرکاران بازار دارد؛ متولیانی که تا دیروز یکصدا از مطلوب بودن شرایط این بازار خبر میدادند و حالا، مهر سکوت بر لب زدهاند!
تبلیغات رنگارنگ و پر زرقبرق متولیان برای حضور حداکثری مردم پشت دیوار شیشهای بورس، بارقه امیدی در دل سهامداران تازه ورود انداخت تا با فروش اندک سرمایه پس انداز خود، پا به گردابی بگذارند که این روزها حتی خروج از آن نیز کم خطرتر از دستوپا زدن در وسط گود نیست.
قصه پر غصه این روزهای بازار بورس، موجب شد تا شیرینی تعریف و تمجیدها از تالار شیشهای هنوز به زیر زبان تازه واردها ننشسته، کامشان تلخ شود و تمام آنچه که برای این بازار پر هیاهو در سر رشته بودند، حالا پنبه شود.
*بورس ثبات نسبی ندارد چه برسد ثبات مطلق!
سید جمالالدین موسوی؛ کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با خبرنگار ما در رابطه با وضعیت این روزهای بازار بورس میگوید: وضعیت فعلی بازار بورس بیشتر متاثر از جو روانی حاکم بر جامعه است.
وی میافزاید: همانطور که اعلام شده «دولت دست در جیب سهامداران گذاشته است و کسری بودجهاش را جبران کرده است؛» لکن وضعیت ثبات نسبی هم در بازار دیده نمیشود و ثبات مطلق که اصلا پیدایش نیست.
وضعیت فعلی تنها جو روانی متشنج بازار را میبینیم و به هیچ عنوان، هیچ چیزی قابل تحلیل و ارزیابی نیست؛ چون بر اساس هر منحنی که در بازار بورس در نظر بگیریم، فعلا قابلیت پیشبینی و قابلیت تحلیل ابدا وجود ندارد، چرا که جو حاکم کاملا یک جو روانی است.
*خود بورس هم دیگر قابل اعتماد نیست!
این مشاور و کارشناس ارشد بازار سرمایه، اضافه میکند: یک نکته بسیار مهمی که لازم است سهامداران بدانند این است که حتی خود بورس هم، خیلی قابل اعتماد نیست، یعنی در حالیکه خود بورس اعلام کرده است برای خرید و فروش سهام حداقل باید ۵۰۰ سهم از یک شرکت خریداری کنید و کمتر از آن امکانپذیر نیست؛ حالا پس از آنکه شما خرید کردهاید و حالا میخواهید بفروشید، بررسیها نشان میدهد که یک سری کدهای خاص و نشانههای خاصی وجود دارد که افراد و اشخاص حقیقی امکان معامله واقعی ندارند.
کافی است سهامی در حال کاهش باشد، به هیچعنوان شما نمیتوانید این سهام را بخرید؛ اما کافی است یک سهامی یک نوسان قیمتی داشته باشد و بخواهد افزایش داشته باشد و شما قصد فروش آن را داشته باشید که بلافاصله آن کارگزاری برای شما اقدام به فروش میکند.
این امر نشان دهنده یک رانت و یک زد و بند است که نشان میدهد بعضی کارگزاریها، سهام را برای شما سهامداران میفروشند و خریدارش هم یا خودشان هستند و یا به افرادی که خودشان میشناسند میفروشند، چراکه این سهام در حال افزایش است.
این مدرس دانشگاه، ادامه میدهد: کارگزار از این جریانات مطلع است اما سهامدار شاید اطلاعی از این جریان نداشته باشد؛ چرا که از اطلاعات و شاخصهای بازار بورس بی اطلاع است و آگاهی نسبت به آن ندارد، اما چون کارگزار از این جریانات و اطلاعات مطلع است، سهامی که در حال افزایش است و شما ان سهام را برای فروش بگذارید، بلافاصله برای شما میفروشد؛ اما همین سهام، رو به پایین میآید، آن گاه شما در صف میلیونی فروشندگان قرار میگیرد و چندین روز طول میکشد تا سهام شما فروخته شود.
این جریانات عجیب و غریبی است که در بورس کشور در حال اتفاق است و هیچ جای دنیا نمیتوان نمونهاش را مشاهده کرد، لذا باید سازمان بورس نسبت به این جریانات پاسخگو باشد.
*سوء استفاده برخی کارگزاریها از اعتماد مردم
این مشاور و کارشناس ارشد بازار سرمایه، میافزاید: غالب کارشناسان و تحلیلگران بازار سرمایه گفتهاند که اصول بازار سرمایه در تمام دنیا نظیر نزدک، فارکس و داوجونز، سهام داری کردن یک سهامدار است؛ یعنی سهامدار باید سهامداری کند تا نوسان قیمتی به آن حد اعتدال خودش برسد و برگردد.
بورس دقیقا ۷۰ روز منفی خورد، متولیان امر هر زمان اراده کنند یک روز را مثبت میکنند سهامدار را تحریک میکنند که بیا حالا بخر، مردم میآیند دوباره سهام میخرند و سپس مجددا از اعتماد مردم سوء استفاده میکنند و میبینیم که از ۵ روز یک هفته تنها یک روز بورس مثبت میشود و ما بقی روزها کلا منفی میخورد و آن هم نه منفی ۲ و ۳ درصد بلکه ۵ درصد از هر سهم.
این مدرس دانشگاه، اذعان میکند: نمونه بارز این جریان شرکت خپارس است، این شرکت افشای اطلاعات الف خورده است و این بدان معنا است که سهام این شرکت افزایش پیدا کرده است.
یعنی یک افزایش سرمایهای این شرکت داشته است که به سهامداران خودش اعلام نکرده است و این سرمایه افزایش داشته است و بالا رفته است؛ در واقع ارزش ذاتی این شرکت بالا است.
وقتی شرکتی، افشای اطلاعات الف بخورد، سهم بدون محدودیت دامنه نوسانات قیمت، وارد تالار میشود و این یعنی ممکن است تا ۳۰ درصد با افزایش مواجه شود و بعضا دیده شده که سهامی تا ۱۰۰ درصد هم افزایش پیدا کرده است؛ چرا که ارزش ذاتی این سهم بالا است.
سهم شرکت خپارس با منفی ۱۱ درصد باز شد، این جز رانت هیچ چیز دیگری را نشان نمیدهد؛ این یعنی میخواهند سهامدار را بیچاره کنند. سهامدار به دولت و سازمان بورس اعتماد کرده است، سهامداری کرده است؛ اما متاسفانه از اعتمادش هم دولت و هم سازمان بورس دارند سوء استفاده میکنند.
موسوی در پاسخ به چگونگی حل مشکلات حال حاضر بازار بورس کشور میگوید: باید اعتماد را به بورس برگردانند، روش این است که باید برای مردم اعتماد سازی کنند.
*خروج نوسانگیرها از تالار شیشهای
اعتمادها باید به تالار شیشهای برگردد، شاخصها روند نزولی چندین ماهه را تجربه کردهاند؛ ۷۲ درصد منفی خورده است و بورسی که شاخصش دو میلیون و ۲۰۰ هزار واحد بود، امروز به یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد رسیده است؛ یعنی عمده کسانی که سهامدار نبودند و عمده کسانی که حقالعملکار بودند، واسطه بودند، دلال بودند، از بازار سرمایه خارج شدند.
این یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد و این افرادی که در حال حاضر در بورس کشور هستند، اینها افرادی هستند که سرمایهگذار واقعی و سهامدار واقعی هستند.
راه حل این مشکلات دقیقا دست دولت است، راه حلش دست بازار سرمایه است، راه حل دست وزیر اقتصاد است.
*چرا نمادهای بورسی در ریزش ۲۰ درصدی متوقف نشدند؟
طبق قانون بورس اوراق بهادار کشور، هر سهمی اگر نوسان قیمتی بیش از ۲۰ درصد داشته باشد باید آن سهم بسته شود، در کدال گذاشته شود و بیاید به سهامدارانش ارائه اطلاعات کند؛ اما میبینیم که سهم، ۷۲ درصد منفی خورده است اما یک روز بسته نشده است. یک روز اجازه بسته شدن این سهم را ندادهاند.
این مشاور و کارشناس ارشد بازار سرمایه، عنوان میکند: هیچ جای دنیا چنین اتفاقی نمیافتد. این انتقاد ۱۰۰ درصدی هم به دولت، هم به وزیر و هم به سازمان بورس وارد است.
این روند، یک روند غیرقانونی است، باید نسبت به این روند، پاسخگو باشند.
این حجم از سرمایه مردم در بورس نابود شد، چرا سهام بسته نشد؛ وقتی سهمی ۲۰ درصد منفی میخورد، شما موظفید که اطلاع رسانی کنید، موظفید سهام را ببندید، چرا نمیبندید؟
این نکات، نکاتی است که در بازار بورس برجسته و حائز اهمیت است اما آنگونه که باید و شاید، کسی نیست که پاسخگو باشد.