گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حسین مرادی؛ وقتی بنای کار را در تحریف قرار دادید، وقتی آیات الهی را وارونه خواندید، وقتی دلخوشیتان به تضمین امضای کری و آمدن بایدن شد، وقتی زبان بر خونخواهی فرو بستید و در عوض فریاد مذاکرهخواهیتان گوش عالم را پر کرد؛ میشود خبری که امروز دلهای مؤمنین را پر از اندوه ساخت، میشود ترور دانشمند دیگری از گنجینه دانشمندان هستهای و چه جمعه غمباری شد، جمعهای که خبر ترور شهید محسن فخری زاده در آن پیچید.
آقای ظریف! آقای همیشه لبخند بر لب! گویا رفاقتهای سی ساله با رفقای اجنبیتان آنقدر پررنگ هست که خون حاج قاسم و شهدای هستهای برای شما کمرنگ جلوه میکند. شما با چه رویی درخواست محکوم کردن این اقدام تروریستی را از اتحادیه اروپا داشتهاید؟ شاید توقعتان این است که آنها انتقام خونهایمان را بگیرند! همان اروپای تحریمکننده، همان اروپای سلاحهای شیمیایی، همان اروپای خونهای آلوده و همان اروپایی که برای شما زیباست؛ اما به خون مردم تشنه...
آقای ظریف! این ترورها حاصل دپیلماسی ظریف شماست. نتیجه روزهایی است که به همراه دکتر صالحی زمینه هرگونه بازرسی را برای بازرسان آژانس فراهم میکردید، نتیجه روزهایی است که با افتخار از نظارتهای فراپروتکلی دم میزدید، نتیجه روزهایی است که با خوشخیالی به مصاحبه بازرسان از دانشمندان هستهای تعهد میدادید؛ اما سرخوشی شما از دیپلماسی ذلتبارتان برای ملت ایران به ریختن خون دانشمندان و فرماندهان منتج شده است.
در شورای عالی امنیت ملی چه میگذرد که هیچ تصمیمی برای عزت و امنیت ملی گرفته نمیشود؟ آقای شمخانی! یادتان هست در روزهای ابتدایی جنگ نامه مینوشتید: «ما در راه خدا جان داریم که بدهیم، امکانات دادن جان نداریم. به خود بیایید. فریادهای پاسداران از فقدان امکانات بر ما زمین و زمان را تنگ کرده است.»
آقای شمخانی! به خودتان بیایید فریادهای ملت ایران از شما خونخواهی میخواهد، به خودتان بیایید که به برکت انقلاب اسلامی ما امکانات برای انتقام داریم اما فقدان مسئولینی که بتوانند با شجاعت و بدون ترس تصمیم بگیرند، زمین و زمان را بر ما تنگ کرده است... گویی برای شما شهید محسن فخری زاده امروز، هیچ تناسبی با جهانآرای دیروز ندارد که در رثایش میگریستید و در مسیرش میجنگیدید!
آقای شمخانی! یادتان هست در روزهایی که برای خدا میجنگیدید و از امام فرمان میگرفتید سخنتان این بود: «باز هم باید بدانید که ما شهیدان زندهای هستیم که به نبرد خویش علیه مردگان زنده ادامه خواهیم داد. اگر وساطت کنید و ما را به حدید خداوند مسلح سازید، ... وگرنه تا آن زمان مبارزه خواهیم کرد که شهید شویم و تکلیف شرعی خویش را به جای آوریم.»
اما این روزها نه تنها برای خواسته ملت عزیز ایران که اقدامی محکم و بازدارنده است تلاشی نمیکنید، بلکه به همراهی آقای روحانی پرداختهاید تا تکمیلکننده پازلی باشید که جز خواری و عقب راندن نظام حاصلی به همراه نداشته است.
شما حتی توانایی لازم برای مدیریت کارآمد نیروهای امنیتی را ندارید تا شاهد چنین حوادثی نباشیم!
آقای روحانی! اولین روزهای پس از شهادت حاج قاسم هنوز از خاطرمان پاک نشده که آتش انتقام سخت ملت را سرد کردید و دم از برخوردهای عقلانی میزدید و بعداً هم با جیغهای بنفش برای بازگشت به برجام و درخواست مذاکره، آب پاکی را روی دست ملت ریختید که تا وقتی ما تصمیم میگیریم تصمیمی جز مذاکره نمیگیریم و وقتی هم مذاکره کنیم چیزی جز خواری حاصلش نیست!
آقایان! به شما هشدار میدهیم که برای یکبار هم که شده، عقلانیتهای پوچ و سراسر ذلت را کنار گذاشته، انقلابی برای مردم تصمیم بگیرید و بیش از این ملت ایران را در موضع ضعف قرار ندهید.
حسین مرادی - مهندسی پلیمر و عضو واحد سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.