گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، سال هاست که رسانه ها، کارشناسان اقتصادی و حتی خود مسئولین از عملکرد نظام بانکی کشور گلایه مندند و موضوع کلید زدن اصلاحات نظام بانکی را بیان میکنند. اصلاحاتی که به واسطه آن فساد بانکی و بدهکاریهای بزرگ و عدم توجه به تولید از بانکها رخت بربندد، اما این مسائل درنظام بانکی دنیا چگونه محقق شده و اصولا چرا کارکرد بانکهای ما درست نیست را با سید بهاءالدین حسینی هاشمی؛ مدیر عامل اسبق بانک صادرات مطرح کردیم تا با دیدگاههای این کارشناس بانکی درباره نحوه عملکرد بانکها، نقش دولت و بانک مرکزی در نظام بانکی کشور آشنا شویم. در ادامه خلاصهی این گفتگو آمده است.
انتقادات زیادی به روشهای بانکداری در ایران میشود، یکی از مهمترین آنها فسادی است که متاسفانه در نظام بانکی هر از چندگاهی خبر ساز میشود، از نظر شما چرا بانکهای ما درگیر فساد هستند؟
عمدهترین دلیلی که موجب شده نظام بانکی کشور ما دچار چالشهایی باشد، این است که اصولا سیستم بانکی ما رقابتی نیست و هر کجا که رقابتی وجود نداشته باشد، باید منتظر وقوع فساد و ایجاد کارتلهای فساد باشیم. کلا این موضوع در تمام شئون وعرصههای اقتصادی مصداق دارد، یعنی هر بخشی که تهی از رقابت پذیری شود، عرضه کننده تعیین تکلیف میکند و شرط گذاری به عهده عرضه کننده میافتد در حالی که اگر بازار رقابتی باشد و به اصطلاح افراد زیادی وارد این بازار شوند، دولت نیز دست از سیاست گذاریهای دستوری و نرخ گذاریهای خاص خود بردارد و فقط دربخش نظارت حضور پررنگی داشته باشد فساد برچیده میشود.
بحث تامین منابع مالی تولید از سوی بانکها موضوع مهمی است، اما عمدتا این منابع بیشتر به سمت فعالیتهای غیر از تولید واقعی میرود، چرا نظام بانکی ما در تامین نقدینگی فعالیتهای مولد صحیح عمل نمیکند؟
یک موضوع میتواند انحصاری شدن برخی بازارها باشد، بانکها علاقمند هستند تا به مشتریان خاص مورد نظر خود وام و تسهیلات بدهند، ضمن اینکه اقتصاد و نظام بانکی ما تحت تحریم است. تحریم نوعی طاعون برای سیستم بانکی است، چرا که دسترسی نظام بانکی کشور را به امکانات و منابع مالی بین المللی محدود میکند، بنابراین پول و اعتبار به اندازه همه متقاضیان نیست، در حالی که اگر به اقیانوس مالی دنیا وصل شویم آن زمان، نظام بانکی کشور میتواند همه تقاضاهای مالی را تامین اعتبارکند، به این دلیل که یکی از مهمترین وظایف بانک، تامین اعتبار است نه وام دهی و نه جمع آوری سپرده برای فعالیتهای غیر مولد. ضمن اینکه باید در نظر داشته باشیم سیستم بانکهای ما خصوصی است و بانکهای خصوصی مجوز دارند به اقشار و افرادی که فعالیتهای اقتصادی بزرگ دارند تسهیلات بدهند، یعنی بانکهای خصوصی مایل هستند تا تسهیلات خود را برای سرمایه گذاریهایی با ریسک کمتر و سود بیشتر اختصاص دهند و بخش مهمی از تسهیلات را نیز به واحدهای اقتصادی تحت نظر خود اختصاص میدهند؛ بنابراین بانکهای خصوصی به صورت کاملا انتخابی و دلخواه، تامین مالی میکنند و وامها و اعتبارات را برای بخشهای مستقیم و غیر مستقیم برای فعالیت واحدهای مد نظر خود و آنهایی که بیشتر مورد اطمینان هستند اختصاص میدهند. بانکهای دولتی هم در فرار سپرده از بانک دولتی به بانک خصوصی سهم دارند، یعنی بانکهای دولتی نمیتوانند نرخ تسهیلات بالایی به سپرده گذاران خود مثل بانکهای خصوصی بدهند، یا اینکه نرخهای بانک مرکزی را مثل بانکهای خصوصی رعایت نکنند و بشکنند، بنابراین بانکهای خصوصی با روشهایی که دارند این کار را راحتتر انجام میدهند، به این دلیل است که شاهد فرار منابع از بانکهای دولتی به بانکهای خصوصی هستیم. در واقع میتوان گفت نظام بانکی اصلی ما که بانکهای دولتی هستند و باید به بخش خصوصی کمک کنند، با سیاستهای دولت در مقابل بانکهای خصوصی ضعیف شدند و بانکهای خصوصی که منابع را برای فعالیتهای خود میخواهند عملا کشور را در توزیع اعتبار دچار بحران کرده اند.
یک موضوع در نظام بانکی ما حل نشده است؛ وجود ابر بدهکاران بانکی، اصولا سیستم بانکهای دنیا در مواجهه با چنین مواردی چه میکنند و چرا نظام بانکی ما ابر بدهکار تولید میکند؟
اصولا بدهکاریهای بزرگ به بانک بد نیست، چرا که در دنیا بدهکاریهای بزرگ وجود دارند که به معنایی که ما فکر میکنیم بد نیستند، بد آن است که در آن بدهکاری، فساد یا تقلبی نهفته باشد در غیر این صورت هیچ اشکالی بر بدهکاریهای بزرگی که تسویه میشود وجود ندارد. بر فرض مثال شرکتی مثل ایران خودرو یا شرکتهای پتروشیمی، چون مشتریان بزرگ و ابر قدرت هستند، مشتریان و واحدهای بزرگی هستند که میزان تسهیلاتی که از بانک میگیرند و بدهی که به بانکها دارند قطعا با شرکتی که پنجاه کارمند دارد و از بانک تسهیلات میگیرد متفاوت است. تسهیلاتی که به بنگاههای اقتصادی کوچک داده میشود کفاف بنگاههای اقتصادی بزرگ را نمیدهد، لذا شرط مهم برای بد نبودن ابر بدهکاران بانکی، رعایت اصول و استانداردهای بانکی و نظارت کافی بر این پروسه است تا به فساد مالی و بانکی تبدیل نشود، در غیر این صورت داشتن مشتریان بزرگ با بدهیهای بزرگ برای نظام بانکی اشکالی ایجاد نمیکند، اشکال زمانی به وجود میآید که هدف از اخذ تسهیلات بانکی، سوء استفاده و عدم مصرف وام اخذ شده در محل خود باشد.
به نظر شما آیا بانک مرکزی نظارت و کنترل موثری بر رفتار وعملکرد بانکهای کشور دارد؟
نمیتوان گفت نظارت بانک مرکزی بر بانکهای کشور در حد موثر و لازم است، اما با ارفاق میتوان گفت قابل قبول است. به هر حال دولت نظام بانکی را به دلیل محدودیتهای خود در مدیریت اقتصاد کشور وادار به فعالیتهایی مثل اعطای وام با سود کم به تولید، استمهال کردن وامها و اعتبارات، جلوگیری از توقف واحدهای تولیدی و... میکند که دست بانک مرکزی برای اعمال سیاست گذاریهای خود را میبندند، ضمن اینکه یک سری از مشتریان سوء استفاده گر هم به دنبال استفاده از این امتیازها هستند لذا بانک مرکزی به سادگی نمیتواند کنترل و نظارت خوبی بر عملکرد بانکها داشته باشد، بنابراین انحرافاتی که در نظام بانکی دیده میشود را میتوان به شرایط اقتصادی و سطح نظارت بانک مرکزی توامان ارتباط داد.