گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- سارا عاقلی؛ ابراهیم اکبری دیزگاه پژوهشگر و نویسنده ادبیات داستانی در گفتگو با خبرگزاری دانشجو پیرامون سیر ادبیات داستانی در ایران نسبت به واقعه عاشورا گفت: نویسندگانی که به این موضوع پرداختند بیشتر واقعه عاشورا را رونویسی و یک قدم بعد از آن یعنی بازنویسی کردند؛ افراد به طور جدی به این ماجرا نپرداختند به گونهای که در رمان به مسئلهی عاشورا بیاندیشند؛ این در حالی است که ظرفیت ادبیات ما بیشتر از آن چیزی است که در حال حاضر از آن برای موضوع محرم و عاشورا استفاده میشود.
نویسنده اثر سیاگالش به تببین قالبهای متعدد ادبی پرداخت و اظهار داشت: البته قالبهای رونویسی، بازنویسی، تدوین جدید از مقاتل و ترجمه لازم است؛ مانند اثر خوب و خواندنی آه از آقای حجازی که بازنویسی مقتل به شمار میرود اما این آثار را نمیتوان در جرگهی رمان قرار داد؛ حتی قالب جستار نیز با رمان فاصله دارد. نتیجهی مواجهه بدون تاملات رماننویسان این است که واقعه عاشورا که در عرض ۶ ساعت به وقوع پیوسته، مورد بازنویسی قرار گیرد و در کنار آن داستانهایی هم از اصحاب گفته شود.
وی با اشاره قالب روخوانی از واقعه عاشورا در میان آثار تصویری ادامه داد: حتی اتفاقی که با سریال مختارنامه در تلویزیون رخ داد، در ادبیات شکل نگرفته؛ مختارنامه سریال بینظیری بود که به نوعی واقعه عاشورا را روخوانی میکرد. زمانی میتوانیم بگوییم با امر رمان به واقعه عاشورا پرداختیم که به سراغ مولفههای اصلی عاشورا برویم؛ مانند موضعِ انسان در غربت؛ تصور کنید یک شهری از یک نفر دعوت کند اما آن فرد به همراه خانواده نرسیده به شهر رها شده و گرگان از هر سمت به او حمله کنند و فرد مدعو را تار و مار کنند؛ اهداف این فرد نیز مشخص است؛ مانند عدالت، نپذیرفتن امر نامشروع و دعوت به نیکی؛ زمان بازنویسی واقعه عاشورا از دریچه یک فرد غریب به این مفاهیم و زوایا میرسیم.
دیزگاه در ادامه به چشمانداز خود در اثر سیاگالش پرداخت و گفت: سیاگالش داستان یک طلبهای است که در دههی اول محرم به یک روستا در شمال ایران سفر کرده و در آنجا دچار سه مشکل عمده شده؛ یکی اینکه با روحانی مستقر در آن منطقه دچار تقابل شده؛ یکی از آن دو به دنبال قدرت و سیاست است ولی طلبهای که برای تبلیغ به آنجا رفته ارادهش معطوف به امورات دینی است و معتقد است باید بر دلها حکومت کرد.
تقابل دیگر طلبهی جوان با مداح آن منطقه است؛ ارادهی شیخ بر اصلاح مردم و سوق دادن آنها به سمت توحید است؛ در حالی که مداح معتقد است حضورش در آن منطقه برای گریاندن مردم است؛ از نظر مداح قصه دین یعنی گریستن مردم بر امام حسین (ع)؛ تقابل سوم آن شیخ نیز با طیفی از مردم منطقه است که با حضور او مخالفند؛ طلبهی جوان یک ماجرایی هم با خودش دارد؛ او معتقد به پاک زیستن است اما در آنجا پیشنهاد و وسوسههای گوناگون به اون داده میشود.
نویسنده اثر سیاگالش ادامه داد: آنچه از واقعه عاشورا مدنظر من بود، این بود که رونویسی و گفتن صرف اینکه امام حسین و یارانشان چگونه جنگیدند و چگونه شهید شدند، عبور کنیم و به مسئله اصلی عاشورا بپردازیم؛ مسئله اصلی این است که امام حسین(ع) به این نتیجه رسیده که در دین یک انحرافی اتفاق افتاده و مردم با فاصله گرفتن از توحید به عصر جاهلی برگشتند؛ این مهمترین مسئلهی کتاب سیاگالش نیز هست که میخواهد بر مبنای قرآن مردم را به سمت خدای واحد ببرد.
اصلیترین جهت حرکت امام حسین (ع) به لحاظ معنایی زدودن انحراف از دین خداست؛ این اصل حرفی است که من هم در سیاهگالش به دنبالش بودم؛ برای این اثر از اقدامات نادرست برخی مداحان مانند قمه زدن به عنوان یک رفتار ساختارشکن و یا تاکید برخی مداحان بر شخصِ امام حسین که در نهایت باعث میشود ایشان را به جای خدا بگذارند و واقعه عاشورا را به شرک آلوده میکنند، استفاده کردم.
وی به رسالت شخصیت اصلی داستان خود اشاره کرد و تصریح کرد: طلبهی داستان سیاگالش با این تصورات رایج و اشتباه مبارزه میکند و میگوید که امام حسین هم برای خدا بود و باید از طریق امام حسین مردم را به سمت خدا دعوت کرد و نه دعوت به گریستنِ صرف. اینها مسائل اصلی من بودند؛ ضمن اینکه پایان داستان، موضعِ انسان غریب است؛ روحانی حاضر در آن منطقه به همراه مداح، مردم را علیه طلبهی مدعو میشورانند؛ طلبهای که به میان مردم رفته و برای آنها کار کرده است.
دیزگاه به رسالت رمان در واقعه عاشورا اشاره کرد و ادامه داد: اگر بخواهیم با رمان به واقعه عاشورا بیاندیشیم، باید به سراغ بنیانیترین مسائل عاشورا مانند توحید، عدالت و دعوت به نیکی رفت؛ مسائل دیگری نیز در خلل این واقعه وجود دارد مانند وفاداری، شجاعت، صدق، اللهباوری؛ برای مثال در شب آخر، یاران امام حسین به نحوی مسغول عبادت میشوند که گویی قرار نیست اتفاقی رخ بدهد و یا ارتباط عاطفی میان پدر و فرزند، برادر و خواهر از جمله مضامینی است که میتوان با قالب رمان به آن پرداخت.
این نویسنده در پایان تصریح کرد: علیرغم زحمات نویسندگان فاصلهی زیادی تا تولید رمان درخور با واقعه عاشورا داریم؛ آثار فعلی ما در حال شدن و حرکت به سمت عاشورا هستند اما حرکتی که در فرهنگ مسیحی در قالب رمان نسبت به حضرت مسیح صورت گرفته، بسیار غنیتر است و از این جهت جلوتر هستند؛ نیکوس کازانتزاکیس یک مارکسیست است و زمانی که "مسیح بازمصلوب" را مینویسد، اگرچه در حال بازنمایی داستان به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح است اما اثرش بسیار غنی است و یا اثر وسوسهی مسیح از همین نویسنده؛ اینها آثاری هستند که درباره عیسی مسیح است؛ در حال حاضر جای چنین آثاری در ادبیات ما خالی است؛ امیدواریم در ادامه آثار درخوری در این حوزه تولید شود.