به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، صحبت از ارتباط صنعت و دانشگاه بسیار است و در این مسیر که پیوندها آنطور که باید نیست دانشگاه، صنعت را و صنعت دانشگاه را مقصر میداند. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان دانشگاهی آنها آمادگی کامل برای رفع نیازهای صنعت دارند و تنها منتظر درخواستی از جانب صنعت هستند، اما از طرف دیگر صنعت معتقد است دانشگاهها باید خود تواناییهایشان را بروز دهند تا آنها متناسب با توانایی هر دانشگاه برای رفع نیازها به سمتشان روند. در این خصوص با برات قبادیان سرپرست دانشگاه صنایع و معادن ایران (تحت نظارت وزارت صمت) به گفتگو پرداختیم.
تا چه اندازه در صنعت ما از اقتصاد دانشبنیان بهره و از شرکتهای دانشبنیان برای رفع نیازها کمک گرفته میشود؟
اقتصاد باید دانشمحور یا دانشپایه شود. اقتصاد کشورهای متعددی همچون ژاپن، آلمان، کره دیگر منبعمحور نیست یا وابستگی حداقلی دارند و با استفاده از علم و دانش به تولید میپردازند که ممکن است مواد خام محصولات تولیدیشان هم برای خودشان نباشد. درحقیقت کشوری نفت تولید میکند و کشور دیگری با فناوری خود آن را به محصولات و مواد اولیه تبدیل میکند که اهمیت زیادی دارد.
سال ۲۰۰۰ میلادی در گردهمایی حدود ۱۹۳ رهبر کشورهای دنیا مطرح شد که بشر با دست خودش طبیعت را نابود و آب و هوا را آلوده کرده است؛ بنابراین باید برای هزار سال آینده (یعنی تا سال ۳۰۰۰ میلادی) بازتعریفی از اقتصاد و فعالیتهای اقتصادی داشته باشیم که بیش از این محیط زیست را آلوده نکنیم و آیندگان هم بتوانند زندگی داشته باشند. در آنجا تعریف جدیدی از اقتصاد تحت عنوان اقتصاد گردشی یا چرخشی ارائه شدکه وابسته به علم و دانش است و طی آن حتی زبالهها و پسماندها هم به کالاهای باارزشی تبدیل میشوند مثل انرژی یا برق.
تا پیش از دانشمحور شدن اقتصاد، شرکتها به صورت کاملا سنتی به تولید محصول میپرداختند، اما چندی است که به همت معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری شرکتهای دانشبنیان بسیار به جا، روی کار آمدند. حتما باید از این شرکتها حمایت و پشتیبانی کنیم و سیاستگذاریها را به سمت تقویت شرکتهای دانشبنیان و بنیه علمی آنها سوق دهیم.
با این وجود چرا هنوز شرکتهای دانشبنیان ارتباط چندانی با صنعت ندارند، چون بعضا گلایهمند هستند که برای تولید محصولات مورد نیاز جامعه موانعی بر سر راهشان است.
شرکتهای دانشبنیان با توجه به آنکه گردش مالی و حجم صادراتشان نسبت به کل کشور پایین است، هنوز آنطور که باید نتوانستند جایگاه خودشان را در اقتصاد کشور پیدا کنند. این مسئله ریشه در آن دارد که راه درست است، اما هم قدری دیر به فکر این راه افتادیم و هم پشتیبانیهای لازم از شرکتهای دانشبنیان نمیشود.
درحقیقت قوانین سهل و آسان در ارتباط با اقتصاد دانشبنیان و اقتصاد چرخشی نداریم و این شرکتها برای اخذ یک وام راه پرپیچ و خمی را باید بگذرانند. در این خصوص مجلس شورای اسلامی میتواند قوانین تسهیلکنندهای را تدوین کند و دولت حمایتهای بهتری را داشته باشد.
اینکه دانشبنیانی را تنها به شرکتهای کوچک نسبت دهیم اشتباه است. یکی از ایرادهای وزارت صنعت همین است که شرکتهای دانشبنیان را شرکتهای تاسیس شده با یک استاد و دو دانشجو بدون داشتن تجربه و سرمایه میداند و در این عرصه مثلا فولاد مبارکه یا ذوب آهن اصفهان را دانشبنیان به حساب نمیآورند.
شرکتهای دانشبنیان تنها مختص معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری نیست و در کل کشور باید برای آنها قوانین تهیه شود.
به نظر من فضای دانشبنیان به یک بازنگری جدی نیاز دارد. دانشبنیان برای اقتصاد یک پل صراط است و اگر اقتصاد میخواهد زنده بماند باید از راه علم و دانش و فناوری جلو برود. اگر امروز هوای شهر آلوده است ما و دولتمردان مقصر هستیم که بدون فکر به خودروهای مناسب و فضای تهران، شهر را گسترش دادیم. آلودگی هوای امروز نتیجه کارهای ما بدون علم، دانش و آیندهنگری است.
چراعلیرغم تاکیدات بسیار اما هنوز ارتباط بین صنعت و دانشگاه به خوبی شکل نگرفته است؟ مانع این ارتباط را چه میبینید؟
ارتباط دانشگاهها و پژوهشگاهها با جامعه نزدیک نیست و این مسئله تقصیر خودمان است، چون در سیاستگذاریها تشویق را برای استادی گذاشتیم که مقاله ISI ارائه دهد نه استادی که بعنوان مثال بتواند مشکل آلودگی هوا را بطور علمی حل کند. دانشگاههای ما نسل یک و دو هستند و کارمندپروری کردهاند یعنی با یک آموزش به دیپلمهها و ارائه یک مدرک کارشناسی یا بالاتر آنها را به سمت استخدام شدن سوق دادند.
حتی مهندسین ما کارمند هستند، چون پشت میز مینشینند یا نهایتا یک مرکز فنی را مدیریت میکنند. ما در دانشگاههای خود کارآفرین تربیت نمیکنیم و هرکه از دانشگاه آموزشمحور ما فارغالتحصیل میشود منتظر است دولت او را استخدام کرده و پشت میز بنشاند.
دانشگاههای نسل اول، آموزش محور و دانشگاههای نسل دوم مقالهمحور هستند که تاکنون کار به جایی نبردهاند. با آموزش محوری کارشناسی گرفتهاند و با انجام یک پژوهش به ارشد و دکتری رسیدند که نهایتا چندین مقاله هم دارند، اما این مقالهها تا چه اندازه مشکلات جامعه مثل همین دود و آلودگی هوا را حل کردند؟
با توجه به روی کارآمدن دولت جدید و انتخاب دانشمندی برای کرسی وزارت علوم میدانم که میتوان سیاستگذاریهای جدیدی برای این تدبیر کرد. ماهم در وزارت صنعت کارهایی برای ارتباط با دانشگاهها انجام دادیم که آنها بتوانند مشکلات ما را حل کنند. درحال حاضر دانشگاههای ایران در نسل دومی و تولید مقاله وضعیت خوبی دارند و توانستهایم جایگاه ۱۵ دنیا را داشته باشیم، اما به لحاظ حل مسئله با مشکل مواجهیم. متاسفانه دانشگاهها در همان حد چاپ مقاله و توسعه دانش باقی ماندند و استاد دانشگاه بدون هیچ ارتباطی با جامعه همچون سابق به تربیت یک کارمند میپردازد.
درحال حاضر کیفیت آموزش در دانشگاههای ما به گونهای شده است که فارغالتحصیلان ما نه جذب بازارکار میشوند و نه توانایی راهاندازی کسبوکاری برای خود دارند بنابراین در سیاستهای دانشگاهی، علمی، پژوهشی و فناوری خود به یک بازنگری نیاز داریم که کار پیچیدهای نیست.
چرا صنعت برای رفع نیازهای خود به سمت دانشگاهها نمیرود؟ مشکل کجاست؟
یک تولیدکننده زمانی که محصولاتش خریدار داشته باشد موفق خواهد بود. در شرایط تحریم و بالا بودن نرخ ارز و درحالی که رویکرد ما به حل مسئله علم و دانشی است بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم که دانشگاهها در حل مشکلات ما را یاری کنند.
خارج از علم نمیتوانیم برای مشکلاتمان راهحلی بیابیم پس امروز بیش از هر زمان دیگری این نیاز احساس میشود که دانشگاهها باید از سیاستهای عرضهمحوری مطالعه نشده به سمت سیاستهای تقاضامحوری حرکت کند یعنی متناسب با جامعه و نیازهای آن برای تربیت نیرو اقدام کند.
بعنوان مثال خوزستان سالهاست که با مشکل ریزگردها مواجه است و این استان دانشگاه کمی ندارد لذا باید متخصصان آنجا همراه و همگام شوند و برای این مسئله تدبیری کنند. دانشگاههای هرمنطقه باید برای رفع مشکلات همانجا دست به کار شوند نه اینکه فقط به چاپ مقاله بپردازند، چون این مقالهها دردی از مردم دوا نمیکند.
در دنیا سه نوع دانشگاه وجود دارد. نوع اول دانشگاههایی هستند که با انجام کارهای علمی و نظریهپردازی قصد قوی کردن علوم پایه را دارند، کار نوع دیگری از دانشگاهها پاسخ به تقاضاهاست و در نوع سوم دانشگاههای مهارتی مشارکتی جای دارند.
با این شرایط چرا تاکنون برای تغییر وضعیت دانشگاهها برنامهریزی نشده است؟ آیا نباید نظارتی روی آموزشهای دانشگاهیان صورت گیرد؟
در برنامههای توسعه و قانون بودجه خود تاکید کردهایم که ۳۰ درصد از نیروهای تربیت شده دانشگاههای ما باید فنی و مهارتی باشند، اما برنامه ششم توسعه به پایان رسیده و حال برنامه هفتم درحال آغاز است، اما دانشگاههای ما تنها ۱۱ درصد نیروهایی که تربیت کردهاند، فنی مهارتی هستند.
اگر کشوری مثل آلمان با مشکلاتی مثل مشکلات ایران روبهرو نیست بدین خاطر است که ۸۰ درصد دانشجویانش فنی و مهارتی تربیت شدهاند. آلمانیها نه تنها مشکلی فناورانه ندارند بلکه محصولات فناورانه خود را هم به کشورهای دیگر صادر میکنند؛ لذا هرچقدر هم که برای ارائه مقاله و به دست آوردن جایگاه اول تولید مقاله در دنیا تلاش کنیم باز هم مشکلات جامعه رفع نمیشود.
دانشگاه نسل سوم بعنوان یک دانشگاه کارآفرین خود باید برای رفع مشکلات احساس تکلیف و پیشگام شود حتما نباید فردی از بیرون دانشگاه بیاید و مشکل را مطرح و هزینهای کند تا استاد دانشگاه تهران (بعنوان مثال) برای رفع معضل آلودگی هوا فکری کند. هر دانشگاه برحسب مسئولیتش باید برای خود ماموریتی تعریف کند.
راهکار چیست؟
یک دانشگاه کارآفرین در آلمان را بعنوان یک الگو مورد مطالعه و بررسی قرار دادیم. این دانشگاه بعنوان دانشگاهی مهارتی و مشارکتی با اقتصاد، مردم و جامعه نیروهای را متناسب با نیازها تربیت میکند. درواقع دانشجویان با مشارکت بخش صنعت، معدن و تجارت وارد این دانشگاه میشوند و بعد از یک ترم تحصیلی در هرکدام از بخشهای صنعت که مورد نیاز است مشغول کار میشود. بدین صورت آن دانشجو هنگامی که فارغالتحصیل میشود دارای ۴ سال سابقه کاری بوده و از همان روز اول حقوق گرفته است.
آیا ایران دانشگاهی با این شیوه دارد؟ طبیعتا وقتی نخبه ۱۸ سالهای را از نخستین روز تحصیل حقوق میدهید و بعد از اخذ مدرک کارشناسی با ۴ سال سابقه کاری او را فارغالتحصیل میکنید، تمامی شرایط زندگی آینده او را تامین کردهاید. چنین دانشگاه مسئولیتپذیری تقاضامحور میشود. آیا دانشگاههای ما اینگونه هستند؟
دانشگاه صنایع معادن ایران سالهاست که در ماجرای دعوای بین وزارت علوم و وزارت صمت افتاده است لذا تعهد میکنم که اگر وزارتخانههای علوم و صمت همراه با سازمان امور اداری و استخدامی به این دعوای چندساله خاتمه دهند و تکلیف این دانشگاه را روشن کنند، در ۶ ماه، برنامهریزی نوشته شده برای راهاندازی چنین دانشگاهی را اجرا خواهیم کرد.
دانشگاهها اعتقاد دارند برای پیوند با صنعت و رفع نیازهای آنان با پژوهشهای دانشگاهیان، صنعت باید پیشقدم شده و نیازهای خود را به دانشگاهیان مطرح کند که متاسفانه تاکنون اینطور نشده. این اعتقاد درست است؟
متاسفانه دانشگاههای ما مسئولیتپذیر نیستند و علیرغم ارتباطات گسترده، داشتن مقالات متعدد، تولید محصولات و غیره، اما چون سیاستشان عرضهمحوری است برایشان فرقی ندارد که محصولات بازار دارند یا خیر یا فارغالتحصیلان موفق به کاریابی میشوند یا خیر؟
سامانههایی که با تلاش صنعت و وزارت علوم تاکنون برای بهرهگیری از پژوهشهای دانشگاهیان راهاندازی شده به اندازه کافی شناخته شده و مثمرثمر نبوده، راهکار و برنامه آینده برای بهرهگیری از ظرفیت و دانشگاهیان در صنعت چیست؟
در ۴ سال اخیر طرح (تاپ) توانمندسازی تولید و اشتغال را طراحی و پایلوت آن را در ۱۱ استان اجرا کردیم که یکی از افتخارات جمهوری اسلامی ایران است. علیرغم آنکه بیمهریهایی به این طرح شده است (سازمان برنامه بودجه، بودجه مناسب را اختصاص نداد، مجلس و دولت حمایت لازم را نداشتند)، اما به اعتقاد من این طرح راه خود را باز کرده است.
این طرح شامل پلتفرم و سامانهای است که تاکنون ۱۵ هزار شرکت صنعتی، معدنی و تجاری در آن ثبتنام و مشکلاتشان را مطرح کردند. درواقع در این پلتفرم نیازهای صنعت و جامعه ذکر میشود و دانشگاهها با مراجعه به آنها بجای انتخاب موضوعات مختلف و بیکاربرد برای پایاننامهها و مقالات، از این موضوعات استفاده میکنند.
بخش دیگری هم برای سربازی نخبگان اختصاص دادیم بدین صورت که از سمت وزارت صنعت به ستاد کلی نیروهای مسلح درخواست سرباز دادیم و ۱۰۰ نخبه سرباز را به ما معرفی کردند که بتوانند به جای سربازی پروژهای را برای رفع نیازهای صنعت انجام دهند.
این مسئله ارتباط دانشگاهها و پژوهشگاهها را بسیار نزدیکتر کرد. قرار بود پژوهشگاهها حلقه واسطی بین دانشگاه و صنعت باشند، اما خودشان همچون دانشگاهها رفتار کردند. پژوهشگران همچون اساتید با دادن یک مقاله ISI ترفیع میگیرند.
من عضو هیئت امنای سه دانشگاه هستم و تصویب کردیم که اگر استادی دانشجویانش را به بهرهگیری از سامانه تاپ تشویق کرد و موضوع پایاننامه و مقالات از آن موضوعات انتخاب شد آن استاد امتیاز میگیرد، اگر استادی مسئلهای را حل کند امتیازی نمیگیرد و اگر مقاله ISI دهد به اندازه یک ماه حقوقش تشویقی دریافت میکند. اینگونه سعی کردیم سیاست تقاضامحوری داشته باشیم.