آخرین اخبار:
کد خبر:۹۹۳۴۴۲
معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم:

فرصت تحلیل حاج‌قاسم به مثابه یک مکتب؛ تقویت علوم انسانی متناسب با اقتضائات فرهنگی و بومی ایران است

معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری گفت: فرصت تحلیل حاج قاسم به مثابه یک مکتب و وقایعی که با این بزرگمرد گره خورده است، تقویت علوم انسانی متناسب با اقتضائات فرهنگی، تمدنی و بومی ایران است.

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، عبدالحسین کلانتری در جشنواره ذوالفقار که در دانشگاه فنی و حرفه‌ای کرمان برگزار شد، ضمن تبریک آغاز دهه فجر و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی و امام انقلاب اظهار داشت: چه زیبا گفت رهبر انقلاب که این انقلاب بی‌نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته نیست؛ انقلابی ضد استبدادی و ضد استعماری. انقلابی که در عصر سلطه تمدن غرب، طلیعه تمدنی دیگر بود. تمدنی خدامحور. انقلابی که مدعی تاریخی جدید بود و فلسفه تاریخ تجددی را به چالش کشید. انقلابی که در اوج کشمکش بلوک شرق و غرب، راه سوم را به بشریت نشان داد. انقلابی که در عین نقد تجدد، سنت را مجددانه احیا کرد و بازگشت به خویشتن را صلا داد. انقلابی که در زمانی که غالب تحلیل‌ها مدعی افول دین و دینداری و سلطه بلامنازع سکولاریزم بودند، مجدداً به دین محوریت داد و انسان را دوباره با آسمان آشنا کرد. انقلابی که روح در کالبد جهان بی روح دمید. انقلابی که انسان‌های طراز متفاوتی را پرورش داد؛ فرزندان خمینی؛ چمرانها، باکری‌ها، خرازیها، همتها، شهریاری‌ها و سلیمانی بزرگ. فردی که خود پرورده مکتب خمینی بود و حال، رهبرش او را مکتبدار می‌خواند؛ مکتب سلیمانی.

وی ادامه داد: انقلابی مردمی که با هیچیک از مدل‌های تبیینی و نظریات انقلاب‌های کبیر، نظیر انقلاب فرانسه و شوروی و امثالهم سازگاری نداشت. به همین علت انقلابی اعجاب برانگیز بود. نظریه کرین برینتون درباره انقلابات که پرارجاع ترین نظریه در این موضوع می‌باشد، نتوانست از پس تبیین صحیح انقلاب و تحولات پس از آن براید. کما اینکه نظریات مارکسیستی، نظریات کارکردگراها و آرای کسانی نظیر هانتینگتون، تدگار، اسکاچپول و امثالهم هم نتوانستند به خوبی این پدیده بزرگ را تبیین کنند.

به گفته وی این اعجاب و ماهیت معمایی انقلاب ایران و تطورات پس از آن فرصت طلایی و بی نظیری را پیش روی ما باز می‌کرد که بتوانیم نه تنها در تنازعات عینی، که در تنازعات علمی و معرفتی و بالاخص در عرصه علوم انسانی سهم خود را از خوان معرفت و علم برداریم و جهانیان را با این رویکرد و نگاه متفاوت آشنا کنیم و پرده از ماهیت معنایی و اعجابگون ایران برداریم.

کلانتری افزود: یعنی متناسب با این رویداد بزرگ روایت علمی متناسب را ارائه دهیم و نگذاریم تا این واقعیت بزرگ نادرست روایت و تبیین شود و صورت‌بندی ناصحیحی از آن شرایط و آرایش نیروهای اجتماعی و دیگر موضوعات صورت گیرد. چرا که روایت ناصحیح واقعیت انقلاب تنها یک واقعیت تاریخی را معوج جلوه نمی‌دهد، بلکه آینده را نیز به بیراهه می‌برد. چرا که روایت واقعیت ساز، تاریخ ساز و آینده ساز است. به همین علت است که جنگ روایتها اهمیت می‌یابد و در دوره جدید در صدر نزاع‌ها می‌نشیند.

وی با بیان اینکه جنگ روایت‌ها، در بطن خود جنگی سیاسی و تاریخ ساز است و جنگ روایتها تنها منازعه‌ای علمی نیست، بلکه منازعه‌ای تاریخ ساز و آینده ساز است، خاطرنشان کرد: از ابتدای انقلاب و در مقاطع حساسی پس از انقلاب مکرراً سعی شده تا با اتکا به نظریات غربی، تحولات و پویایی‌های جامعه ایران ذیل فلسفه تاریخ تجددی ادراک و روایت شود، اما جامعه متفاوت و انقلابی ایران این قبا را برازنده خود ندید. بعضاً برای جا انداختن و توجیه این روایت ناسازگار با کنه جامعه ایرانی، از ابزارهای سنجشی ناقصی نیز استفاده شد و میلیاردها تومان از جیب بیت المال نیز هزینه شد و طرح‌های بسیار کلانی نیز به اجرا درآمد، اما باز هم این روایتها با واقعیت ملموس جامعه ایران که در وقایع مهمی نظیر راهپیمایی‌ها، تشییع پیکیر شهدای غواص، اعتکاف، اربعین و تشییع پیکر حاج قاسم سازگاری نداشت.

معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم افزود: این وقایع، بالاخص تشییع باشکوه و حیرت انگیز حاج قاسم ابطال کننده آن روایت‌های علمی غربی بودند و به همین علت هم عموماً از سوی این راویان نادیده گرفته می‌شدند و یا اینکه به سخیف‌ترین وجه تبیین و تعلیل و روایت می‌شدند؛ تبیین‌های کیک و ساندیسی که حضور مردم را به گرفتن کیک و ساندیس تقلیل می‌دهند!

وی عنوان کرد: این تبیین‌ها از همان آغازین روزهای انقلاب مدعی بودند که کار انقلاب تمام است و به صورت مشخص، دوم خرداد ۷۶ را دوره ترمی دور و بازگشت به ریل فلسفه تاریخ تجددی می‌دانستند! درصورتی که وقایع بعدی نشان داد که اینگونه نیست. ذره‌ای آشنایی با آنچه که در متن این رویدادها و متن جامعه ایران می‌گذرد کافیست که مشخص کند که چقدر این تحلیل‌ها با متن جامعه ایران فاصله دارد. به همین علت راویان این روایت‌های غلط عموماً پس از چنین رویدادهای عظیمی که تجلی بخش ماهیت جامعه ایرانی است دهان به فحاشی نسبت به مردم که واقعیت سازان اصلی هستند باز می‌کنند.

به گفته کلانتری، جامعه ایران اگرچه با مشکلات عدیده ای در حوزه‌های مختلف دست و پنجه نرم می‌کند و گله و انتقاد دارد، اما حتی این انتقاد و گله را نیز در افق آرمانهای انقلاب اسلامی صورت بندی می‌کند؛ آرمانهایی نظیر عدالت، آزادی، استقلال. لذا در چنین شرایطی است که جهاد تبیین و روایتگری اهمیت شایانی می‌یابد و باید اذعان کرد که علوم انسانی در این حوزه عقب افتادگی چشمگیری دارد. ساختارهای متصلب آکادمیک ما آنگاه که با تعصبات صنفی همراه شد این معضله را تشدید کرد. بی توجهی به علوم انسانی و اهمیت آن نیز عامل دیگری بود.

وی در خاتمه اظهار داشت: فرصت تحلیل حاج قاسم به مثابه یک مکتب و وقایعی که با این بزرگمرد گره خورده است، تقویت علوم انسانی متناسب با اقتضائات فرهنگی و تمدنی و بومی ایران است. باید از این فرصت بهره برد و ضمن به تصویر کشیدن لکنت تاریخی علوم انسانی غربی، در مسیر صورت‌بندی علوم انسانی بومی تدارک دید. آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنان که مانندند باید کاری زینبی بکنند که آن تبیین است و روایتگری.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار