محمد کارت، فیمساز جوانیست که سالها در در سینمای مستند کار کرده. این عقبه به او کمک کرده تا نسبت پررنگ و جدیتری با واقعیت داشته باشد. شنای پروانه بیش از هر چیز مدیون تجربه زیسته محمد کارت، و شناخت او از آدمهای جنوب شهری و حاشیهنشین است. به عبارت دیگر شناخت واقعیت.
«دیدن این فیلم جرم است» یک نقد درونگفتمانیِ قابل تامل است. در فریم به فریم این فیلم، ادای دِین به «آژانس شیشهای» و الگوگیری از ماندگارترین فیلم ابراهیم حاتمیکیا مشهود است. کارگردان جوان، اما در ابعاد فرمی از این فیلم درخشان، بسیار عقب است. با حداکثر شعار و حداقل خلاقیت در بیان شعار.
آقازاده، شروعی جذاب برای احیای مبارزه با فساد در قامت تصویر، با آغاز و پایانی خوب که در میانه سریال ضربه فنی فیلمنامه ضعیف شد اما در قسمتهای انتهایی به پا خاست!
حرکت «آقازاده» بر مدار ارزش های فراموش شده، آن هم در بستری که همواره محتوای صرفا بفروش را مورد توجه قرار داده، به مذاق برخی خوش نیامده و به جای تشویق و ترغیب، به «آقازاده» اتهام می زنند تلویزیونی است.
تهیه کننده «دیدن این فیلم جرم است» گفت: باید دید بالاخره اجازه اکران فیلم را به من میدهند یا خیر؟ گویا وزارت ارشاد حاضر است مجوز اکران فیلم را بدهد اما با این حساسیتها تا اکران نشود نباید هیچ چیز را قطعی بدانم.
آقایی گفت : در این فیلم رفاقتم با حیدر ( پرویز پرستویی ) را دوست داشتم. یادم می آید در سکانس پایانی جمله ای میان ما رد و بدل شد که من اصلا نمی توانستم به صورت پرستویی نگاه کنم.
کارگردان «اتوپیا» گفت: با فیلمنامهای از « امیر آقایی » بازیگر درجه یک سینمایی ایران روبهرو شدم، ایده فیلمنامه بسیار بکر و تازه بود و بنده را مجاب برای ساخت این سناریو کرد.