بعضی از کارهای اسدالله برایم خیلی عجیب به نظر میرسید، مثل مطالعه اش در زمان فراغت! کتاب چهل حدیث امام خمینی (ره) و را هر وقت فرصت میشد باز کرد و مطالعه میکرد!
کد خبر: ۱۰۳۳۲۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۳۰
گفتگو با دوست و همرزم شهید اسدالله ابراهیمی / قسمت سوم و پایانی
اسدالله از لحظه ورود به محور دچار استرس و نگرانی عجیبی شده بود! میترسید گردان احتیاط به منطقه اعزام شوند و او در محور بماند. از من خواست با حاج آقا صحبت کنم و اسدالله را مرخص کند تا...
کد خبر: ۱۰۳۲۸۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۸
گفتگو با دوست و همرزم شهید اسدالله ابراهیمی / قسمت دوم
اسدالله از لحظه ورود به محور دچار استرس و نگرانی عجیبی شده بود! میترسید گردان احتیاط به منطقه اعزام شوند و او در محور بماند. از من خواست با حاج آقا صحبت کنم و اسدالله را مرخص کند تا...
کد خبر: ۱۰۳۲۶۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۷
گفتگو با دوست و همرزم شهید اسدالله ابراهیمی / قسمت اول
بر اثر یک اشتباه دو نفر از نیروهای اطلاعاتی لو میروند و فتنهگران به قصد کُشت آنها را مورد ضرب و شتم قرار میدهند. اسد میبیند اگر کاری نکند آن دو به شهادت میرسند و فوری بلوا به پا میکند.
وقتی از جبهه برگشت دیپلم انسانیاش را در مجتمع رزمندگان گرفت. مدتی با دوستانش به پارک و کتابخانه میرفتند و برای کنکور درس میخواندند. رتبه کنکور اسدالله ۹۱۸ شد و...
کد خبر: ۱۰۳۲۰۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۲۲
گفتگو با همسر شهید اسدالله ابراهیمی/ قسمت دوم و پایانی
چیزی تا طلوع آفتاب نمانده بود، چشمانم سنگینی میکرد و کمکم خوابم برد. نمیدانم چه شد که تعدادی کتاب از قفسه بالای کتابخانه با شدت بر روی میز عسلی افتاد و شیشهاش را خُرد کرد!
هر کاری از دستش بر میآمد برای شناسایی عوامل فتنهگر خیابانها انجام میداد. گاهی نیاز به کمک داشت و از دوستانش درخواست کمک میکرد، اما آنها جواب سربالا میدادند و میگفتند...