آن گاه که شنیدم به تماشای خرامیدن دخترانی نشستهای که پرچمهای برافراشته تبرج در شهرمان هستند، خدا را شکر کردم که چشمهای کمسوی پیرزنانی که در جوانی، داغدار نوجوانان شهیدشان شدند، نبودند تا ببینند چگونه از خون جوانان وطن، چمنهای کاخ سعدآباد، بعد سالها، دوباره سبز شده.
آن روزها هنوز اپراتورهای تلفن همراه به خدمت آقای روحانی درنیامده بود تا واسطه انتقال «پیامک» او به ملت باشد و رسالت انتقال این «پیام» بر دوش همان «کلید» معروفی بود که بعدها بر سر ماهیت اصلی آن حرف و حدیثهای بسیار رفت! «کلید»ی که تنها یک کارکرد- یا به عبارتی تنها یک ادعا- داشت؛ رفع موانع و تحریمها، در سایه برقراری تعامل سازنده با دنیا.
حجت الاسلام حمید رسایی گفت: آن چیزی که شنیده ایم گفته اند آقای روحانی به خاطر وضعیت بد کشور در هیأت دولت گریه کرده اند و ظاهراً دلیل آن هم این بود که یکی از وزرای دولت احمدی نژاد برای اداره امور کشور از شیوخ اماراتی پول گرفته است .البته بعدها آقای زنگنه مدعی شدند که رسانه ها اشتباه زدند و وزیر آقای احمدی نژاد پول های «خودمان » را از شیوخ اماراتی گرفته اند . با این وجود نمی دانیم دلیل گریه ی آقای روحانی چه بود چرا که این کار گریه نداشت . به هر ترتیب آقای زنگنه باید در مجلس حضور یابد و در مورد این
دولت به جای تقدیر از منتقدان و اهدای لبخند، به دانشجویانی که مقابل سفارت یونان تجمع کردند و طلابی که فریاد استکبارستیزی سردادند، اخم میکند! دیپلماسی لبخند فقط برای خارجیهاست.
اگرچه مشاور رسانهای رئیسجمهور درباره پیامکهای تبریک نوروزی گفته: هیچ یک از اپراتورها وجهی از نهاد ریاست جمهوری بابت هزینه ارسال پیامک دریافت نخواهند کرد و آنها به صورت اسپانسر این کار را انجام دادهاند، اما هنوز چند سوال ساده باقی مانده است.