گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- مهدی عندلیب؛ مشکلات و بحرانهایی که این روزها در مناطق مختلف این کشور برای مردم به وجود آمده است، همان گوله برفی است که یک روز آنقدر کوچک بود که با یک نسیم ساده هم متوقف میشد و امروز آنقدر غلط خورده است که تبدیل به یک کوه برف شده است. سیستان و بلوچستان، خراسان، کرمان و انبوهی دیگر از شهرهای کوچک و بزگ این مرز و بوم امروز دچار بحرانهایی هستند که با یک مدیریت ساده و اقدامات دم دستی به راحتی قابل حل بودند. اما اکنون که با بحرانهای جدی در استانهای کوچک و بزرگمان مواجه هستیم، باید انتظار چه واکنشی را از سوی دولت جدید داشته باشیم؟
انتصاب مدیران بومی برای حل مشکلات بومی هر منطقه، هم باعث سرعت عمل بالا در اتخاذ تصمیمات برای بهبود وضعیت هر منطقه و هم در سیستم نیمه متمرکز جمهوری اسلامی ایران، باعث آن میشود که توده مردم در پیشبرد اهداف منطقه مورد سکونت خودشان فعال شوند. اما آیا این نسخه برای شهرهایی مثل سیستان و بلوچستانی که مسئله ای نه فقط ملی بلکه در سطح منطقه دارد و خوزستانی که علاوه بر بحران های محیط زیستی دچار آسیب از جانب سوء مدیریت در اجرا و نظارت، سیستم خصوصی سازی شده است؛ کارآمدی دارد؟ برخی از فعالین استانها بر این باور هستند که تا کنون انتصابات در برخی استانهای بحران زده به گونه ای بوده که نه تنها باری از مشکلات برداشته نشده بلکه با عدم آگاهی و نداشتن تخصص لازم، به مشکلات افزوده شده است.
به عنوان نمونه دو استان سیستان و بلوچستان و خوزستان را با هم بررسی خوهیم کرد.
سیستان و بلوچستان: هر استانی را به به یک شاخصه خاص مثل آب و هوا یا سوغات یا ... آن میشناسند، اما این روزها استان مظلوم سیستان و بلوچستان را به عنوان رتبه اول بیماری سل در ایران و دارنده بالاترین آمار بیماران تنفسی کشور میشناسند. شهری که مهاجر خیزترین شهر ایران است و امید به زندگی در آن در پایین ترین حالت خود قرار دارد. این اوصاف تنها یک معنی دارد و آن این است که وضعیت این استان اصلا خوب نیست!
مجتبی جهانتیغ فعال اجتماعی در استان سیستان و بلوچستان می گوید که این حجم از مشکل آلودگی هوا به هیچ عنوان ربطی به زیست بوم این استان ندارد و مشکل از خشکی دریاچه هامون است. بزرگ ترین علت خشکی این دریاچه مربوط به سد سازی کشور افغانستان برروی رودخانه هیرمند است که نه تنها بدون اطلاع کشور ایران صورت گرفت؛ بلکه حقآبه ایران را هم تا کنون نداده اند. نه شخص رئیس جمهور و نه وزیر امورخارجه تا کنون حتی یک تماس هم برای حل مشکل این دریاچه با کشور افغانستان نداشته اند و این بزرگ ترین ظلم است. بسیاری از مردم منطقه سیستان و بلوچستان اقتصادشان از این رودخانه تامین میشد که به کلی آنها دچار بحران جدی شده اند. آقایان باید شهامت این را داشته باشند که توضیح دهند چند درصد از هزینه ای که برای احیاء دریاچه ارومیه انجام داده اند را برای احیاء دریاچه هامون خرج کرده اند؟
محمد جواد عمرانی، فعال دانشجویی استان سیستان و بلوچستان نیز می گوید که سیستان و بلوچستان سالهاست از نظر بودجه ای مشکلی ندارد و حجم سرازیر شدن بودجههای کلان به استان بسیار بیشتر از استانهای دیگر است؛ اما آن چیزی که سیستان و بلوچستان را دچار عقب ماندگی از نظر توسعه نسبت به دیگر استانها کرده، عبارت است از حاشیه امنی که برای مسئولین وجود دارد. طرحهای نیمه تمام در شمال و جنوب استان، فساد برخی فرمانداران در مناطق مرزی، فساد مدیران و برخی معاونین دستگاههای اجرایی این استان نمایانگر حاشیه امنی بوده است که باید توسط استاندار جدید سیستان و بلوچستان پاکسازی اساسی شود.
در ادامه عمرانی به مسئله استاندار جدید این استان پرداخت و گفت که آقای رییسی لطف کردند موضوع استاندار ویژه برای برخی استانها از جمله سیستان و بلوچستان را مطرح کردند، که معتقدیم اگر فردی ضدفساد، جوان، جهادی و پیگیر و عادل نسبت به همه استان منصوب شود، این استان را به توسعه پایدار خواهد رساند.
وی با بیان این موضوع که با توجه به شرایط ویژه استان، مهم ترین موضوع حال حاضر بدون شک تولید شغل از طریق منابع موجود در استان است که باید مورد بررسی جدی قرار گیرد، گفت: انتظار داریم با توجه به محدوده اختیارات ویژه استاندار سیستان و بلوچستان در دولت جدید؛ وی با به کار انداختن طرح هایی نیمه تمام از جمله انتقال آب، کریدور چابهار میلک سرخس و.... می تواند در کنار تولید شغل، استان را فعال تر کند.
فعال دانشجویی استان خوزستان با اشاره به این موضوع که، با بررسی عملکردها مدیران استام به ناکارآمدی نسبت به وضعیت مطلوب و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی مواجه می شویم، گفت: موازی کاری یکی دیگر از مشکلات استان خوزستان است. هرجا احساس می کنیم کار پیش نمی رود، به جای ریشه یابی مشکل، تشکیلات موازی راه می اندازیم. گاهی مسئولی با جابجایی سمتی که دارد، موضعگیریهایش هم تغییر میکند. بخصوص در این ایام که در قسمتهای مختلف حتی در جامعه دانشگاهی و اساتید دانشگاه هم با برخی تغییر مواضع مواجه میشویم.
خوزستان هم اوضاعی بهتر از سیستان و بلوچستان ندارد. این استان که در زمان دفاع مقدس خط مقاومت را رها نکرد، حالا مورد بی مهری مسئولین قرار گرفته است.
خوزستان: همه ما عادت داریم روایتها از خوزستان، جنسی از جنس حماسه و مقاومت باشد؛ اما بحران مدیریت در این استان که طلایی ترین سرمایههای کشور در آن واقع شده، باعث شده که امروز، خبرهای تلخی از گوشه و کنار این استان به گوش ما برسد. مشکلات بی آبی استان خوزستان که منجر به خشک شدن تالاب هورالعظیم و از بین رفتن دامها و بایر شدن زمینهای کشاورزی شده، بیش از همه ناشی از عدم مدیریت در منابع مالی، سدسازیهای بی مورد و انتقال بی رویه آب کارون به سایر شهرهای کشور است. مشکلی که بارها و بارها توسط کارشناسان محیط زیست گوشزد شد؛ اما تا زمانی که فریاد اعتراض این مردم نجیب به آسمان بلند نشد، هیچ گونه اقدامی برای برطرف کردن این مشکل صورت نگرفت.
اما مشکلات این استان تنها به همین مورد ختم نمیشود. قطار خصوصی سازیهای فله ای و بدون هیچ گونه نظارت و ضمانت، مدتی پیش به شرکت کشت و صنعت هفت تپه رسید. داستان بیکفایتی مالک جدید این شرکت، بعد از اعتراضات گسترده کارگران این شرکت که مدتها بود به علت پرداخت نشدن دستمزدهایشان تجمع کرده بودند و البته حمایت جریان دانشجویی و رسانههای مختلف و البته برخی از مسئولین، به آنجا رسید که هیئت داوری حکم خلع ید مالک هفت تپه را صادر کرد. اما در همین چند روز اخیر دوباره اعتراضات کارگری از سر گرفته شد و آنها که در سایه سکوت رسانه ای و بی توجهی مسئولین قرار داشتند با حضور امام جمعه شهر شوش در صف اول این اعتراضات، امید تازه ای به قلبهایشان وارد شد.
حجت الاسلام علیزاده؛ امام جمعه شوش در گفتگو با خبرگزاری دانشجو گفت که حکم خلع ید به خودی خود هیچ ارزشی ندارد. تا زمانی که یک حکم ابلاغ و بعد از آن پیگیری برای اجرا نشود، آن حکم کاملا تشریفاتی خواهد بود. در حقیقت این حکم باعث این شده است که اوضاع به نفع مالکان کارخانه تغییر کند. مالکان و نمایندگانشان هر تصمیمی که به نفع خودشان تمام میشود را اتخاذ میکنند و آن را به اجرا در میآورند و هر تصمیمی را که به ضررشان است یا به نفع کارگران است را معلق میگذارند و علتش را صدور حکم خلع ید معرفی میکنند. در همین مدت کم تا کنون ۱۶۰ کارگر کارخانه به روشهای گوناگون از کار بی کار شدند و باقی کارگران هم ۴ ماه است که از حقوق خود محروم مانده اند و هیچ کس پاسخگو نیست.
رضا نظری؛ فعال دانشجویی استان خوزستان گفت: استان پهناور و زر خیر خوزستان غنی ترین استان کشور از نظر منابع خدادادی است، طبق آمار یک سوم آب شیرین کشور از استان ما می گذرد. بالاترین سهم تولید ناخالص داخلی کشور بعد از تهران و قطب کشاورزی کشور، نفت کشور را خوزستان تامین می کند، با اینحال خوزستان، در سالهای اخیر تبدیل به تابلویی برای نشانه گرفتن دشمنان نظام شده.
وی در ادامه با اشاره به خصوصی سازی های کاذب، اضافه کرد: از هفت تپه گرفته که با اینکه چند ماه از صدور حکم گذشته با اینحال هنوز که هنوز است نه حقوقی به کارگران داده شده نه افراد معترض اخراج شده به کار برگشتند تا بحران آب خوزستان که نمونه ای از مدیریت ضعیف در کشور شده. مهمترین دلیل ناکارآمدی در استان، ناکارآمدی مدیریت است، زیرا مدیران براساس شاخص ها و استانداردها انتخاب نمی شوند و در واقع بحث شایسته سالاری چندان مطرح نیست. من نمی خواهم نقد فرد کنم بلکه نقد شخصیت می کنم. ممکن است فرد درستی را جای نامناسب گذاشته ایم یا هدف گذاری غیرواقعی انجام داده ایم.
مهم ترین نکته ای که در این دو استان توجه را جلب میکند، این است که اغلب برای انتصاب استاندارانشان، به سراغ گزینههای درجه چند میروند که نه با حساسیت وضعیت استان آشنا هستند و نه آن وزنه و به اصطلاح کاریزمای لازم را برای ورود به بسیاری از مسائل استان که بعضا ابعاد ملی هم دارد، دارا هستند. چیزی که مسلم است، باید در این استانها انتصابات در سطح ملی انجام شود و برای حل مشکلات این مردم مظلوم، نباید حتی یک روز را هم از دست داد.