گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو_مرضیه انبری؛ زن به سمت مسجد حرکت میکرد. چراغهای سبز مسجد در ابتدای خیابان مشخص بودند. وقتی وارد حیاط شد چند مرد کنار حوض در حال وضو گرفتن بودند. دخترش از او جدا شد و بلند گفت: «مامان، میرم وضو بگیرم ...» با نگاهش چادر سفید گل گلی را دنبال کرد تا اینکه در راه پله سرویس بهداشتی زنانه دیگر آن را ندید. وارد آستانهی ورودی سالن شد و همانجا منتظر دخترش ماند. پیرزنی روی پلهها نشسته بود تا نفسی تازه کند. پیرزن بطری آبی به همراه داشت و همانجا کنار جاکفشی وضو گرفت. یکدیگر را شناختند و سلام و احوال پرسی کردند. پیرزن گفت: «چه خبر از این طرفا؟» زن گفت: «دخترم دیروز نه ساله شد، دوست داشت بیاد مسجد»؛ پبرزن همانطور که وضو میگرفت گفت: «پای اینکه از پلههای وضوخونه پایین برم نداشتم؛ از طرفی هم دوست داشتم شب میلاد مسجد باشم. کاش توهم با دخترت میرفتی ممکنه لباسشو خیس کنه». دختر بچه از راه رسید با چادر خیس. مادرش کمی اوقات تلخی کرد و گفت: «برو بالا برای خودم و خودت جا بگیر و برای حاج خانم صندلی». زن دست پیرزن را گرفت و باهم از پله بالا رفتند، دنبال دخترش گشت و او را دید که پا بلندی میکند تا طبقه پایین را نگاه کند.
عبادتگاههای تقریبا تک جنسیتی
در مذهب تشیع، بجز مسجد اماکن دیگری نیز به منظور انجام مناسک عبادی یا اقامهی نماز مورد استفاده قرار میگیرند. مسجد بارزترین محل برای انجام فریضههای دینی است؛ اما تفکیک جنسیتی گریز ناپذیر در این اماکن موجب بروز بیعدالتیهایی شده است که نهایتا محیطهای عبادی را تبدیل به فضایی مردانه میکند. این در شرایطی است که زنان اقبال بیشتری به مناسک مذهبی دارند. اما معماران، متولیان، روحانیت و حتی مسئولین ادارهی مساجد و ... نیازهای زنان خصوصا مادران را در مواقع بسیاری نادیده گرفتهاند. بروز و ظهور این مشکل از معماری گرفته تا امکانات قابل مشاهده است.
بالانشینی پر دردسر زنان
ما پیشتر در سلسله گزارشات مادران تنها به انواع مشکلاتی که زنان و خصوصا مادران برای استفاده از فضای شهری با آن مواجه میشوند اشاره کردیم. شاید به نظر برسد که موضوع استفاده از مساجد شمولیت زیادی ندارد؛ اما همین امر نیز ناشی از اشکالات ساختاری و مدیریتی مساجد طی سالهای متمادی است. به همین سبب در این گزارش تصمیم گرفتیم گفت و گویی پیرامون اشکالات معماری و فرهنگی مساجد که زمینه طرد زنان را فراهم میکند داشته باشیم. از این رو گفت و گویی با دکتر صالحه خدادادی، دکتری مطالعات زنان، در این رابطه داشتیم. صحبت با مشکلات عینی مساجد شروع شد و در انتها به مسائل دور از چشم نیز پرداخته شد. دکتر خدادادی صحبتهای خود را با بالانشینی پر دردسر زنان شروع کرد و گفت: «موقعی که بچه بودم، حواسم به این نبود که اگر بخواهم تعداد زیادی پله را بالا بروم، برایم سخت نیست. اما بعد که شاهد تجربه زیسته اطرافیان شدم؛ دیدم که چه قدر در معماری مساجد این نکته لحاظ نشده است. به نحوی که اکثر خانمها مخصوصا بعد از پا به سن گذاشتن، بیماریهای استخوانی و موارد مشابه را پیدا میکنند.»
وی با اشاره به ساختن مساجد دو طبقه، که معمولا زنان به طبقه بالا هدایت میشوند؛ افزودند: «بعضی وقتها دیدم که خانمهای مسن، پلهها را بصورت نشسته بالا میروند. چرا به جای این که مساجد عمودی وسیع شوند، توسعهی مساجد به صورت افقی نباشد؟ در واقع به جای این که خانمها از پلهها بالا بروند و در طبقات بالاتر قرار بگیرند و اذیت شوند، در همان طبقه همکف و هم جوار آقایان قرار بگیرند. طبق نظر اکثریت فقها، خانمها باید موقع نماز پشت سر آقایان قرار بگیرند، اما آیا این پشت سر قرار گرفتن که خودش به تنهایی جای بحث و گفتگو دارد، به معنای این است که امراض جسمانی زنان را بیشتر شود یا به لحاظ فشارهای روحی در حالیکه فرزندی به بغل دارند و وسایل مربوط به نماز و فرزندشان همراهشان است اذیت شوند تا جایی که بگویند: عطایش را به لقایش بخشیدم و در خانه نماز میخوانم؟»
ساخت مساجد با پیشفرض عدم حضور کودکان
در مورد تفاوتهای مربوط به معماری البته به نکات دیگری نظیر دسترسی به سرویسهای بهداشتی نیز طی گفتگو اشاره شد. تفاوتهایی از جنس اینکه مردان در محیط بهداشتی تری در فضای باز و هم سطح سالن مسجد وضو میگیرند در حالی که زنان بازهم در موارد بسیاری باید پلههای زیادی را به پایین بروند و در محیط بستهی زیر زمینی وضو بگیرند و بهرهای از فضای حیاط ندارند. اما نکته حائز اهمیت در این باره این است که زنی که به مسجد مراجعه میکند اگر مادر باشد طبق انتظار جامعه مسئولیت فرزندان همیشه و همه جا با مادران است، پس مراجعه به اماکن مذهبی نیز از این قاعده مستثنی نیست. یعنی زنان به اتفاق کودکان به مسجد میآیند؛ اما مثلا در سرویسهای بهداشتی جایی برای استفاده مستقل کودک بدون اینکه از مادرش کمک بگیرد یا جایی برای تعویض پوشک نوزاد وجود ندارد . از سویی انگیزهای برای رفع این مسائل وجود ندارد، چون مسائلی هستند که مخفی ماندهاند و فقط مادران از آن مطلع هستند. دکتر خدادادی با اشاره به این نوع معضلات از لزوم اصلاح معماری فرهنگی سخن گفت و مطرح کرد: «ما در فرهنگ تربیتی مان یاد ندادهایم که حداقل در فضای خارج از منزل، آقایان در نگهداری فرزندان مشارکت بیشتری داشته باشند؛ بچهها را بغل کنند یا این پدر باشد که بچه را به سرویس بهداشتی میبرد. چرا در فضای مسجد، بچههای کوچک بیشتر با پدرها نباشند؟ این پیشنهادی است که ربطی به معماری ندارد و به فرهنگ ما مربوط است که متاسفانه ایراداتش به مراتب بیش از معماری است.»
وی تشریح کرد: «مسئلهی بعدی در رابطه با مادرانی است که با فرزند کوچک خود به مسجد میآیند. پیشنهاد این است که در کلیه مراکزی که مادران با بچههای کوچک خود میروند، بتوانند فرزندان خود را در مهد کودک قرار بدهند. اولین مخالفتی که تولیت مساجد ممکن است بگیرد، این است که هزینهی خیلی زیادی دارد. در حالی که مساجد بودجه قابل توجهی دریافت میکنند و کمکهای مردمی هم وجود دارد، ولی هنگام تخصیص منابع، به گونهای از منابع مالی استفاده میکنند که مقتضیات زنانه را فراموش میشود. اگر بچهها با پدرانشان به مسجد بروند، مردان و از جمله امام جماعت و سایر افرادی که در مسجد سمت دارند، زودتر متوجه رفع این مشکل میشوند. ما عینی گرا هستیم و وقتی مشکل پشت پرده است و مردان فقط صدای آن را میشنوند، این امر باعث آزار و اذیت شنونده هم میشود؛ در نتیجه برخی از شنوندگان ترجیح میدهند که خانمها کلا به مسجد نیایند؛ پس فضای مسجد به سمت مردانه شدن بیشتری میرود. این است که میگویم ما نیاز به بازنگری در معماری فرهنگی داریم.»
چند پیشنهاد برای پذیرش مادران و کودکان در مساجد
برای بهبود فضای مساجد جهت اینکه تمام اعضای یک خانواده بتوانند در آن حضور داشته باشند پیشنهادات مختلفی مطرح است. اما در وهلهی اول اگر به ایامی که مراسمات مذهبی در مساجد برگزار میشوند توجه کنیم، چنانچه بجز مادر، والد دیگر هم نقشی در نگهداری از فرزندان داشته باشد؛ این امر تسهیلگر حل معضلات بسیاری خواهد بود. صالحه خدادادی در این باره گفت: «اگر بخواهم پیشنهاداتم را لیست کنم، سر لیست پیشنهاداتم را معماری فرهنگی قرار میدهم که بر اساس آن پدران یاد بگیرند که با فرزندان کوچک شان ارتباط بیشتری برقرار کنند و در بازههای زمانی مختلف، هنگام عبادت، هنگام گردش و اینها فارغ از جنسیت فرزندشان با او فاصلهی فیزیکی نداشته باشند؛ دستش را بگیرند و به قسمت مردانه ببرند و زنان این اجازه را داشته باشند که حداقل هنگام عبادت، از مشغلههای مادرانگی فاصله بگیرند و بتوانند با طمأنینهی بیشتری نماز بخوانند. مسلما این کار جدا از این که رابطه عاطفی بین آن زن و مرد را به عنوان پدر و مادر آن فرزند قوی میکند و محبت بین آنها را بیشتر میکند، در بهتر شدن رابطهی پدر و فرزندی هم موثر است. این که من تغییر دادن معماری فرهنگی را به عنوان اولین مسئله قرار میدهم، به خاطر فوایدی است که گفتم. وقتی یک مرد فرزندش را به سرویس بهداشتی ببرد و درک کند که چه مشکلاتی هست، این مسئله را سریعتر به تولیت مسجد انتقال میدهد.»
خدادادی در تکمیل این موضوع به خاطرهای از مراجعه خانوادههای مسیحی به عبادتگاه کلیسا اشاره کرد و افزود: «من یادم هست که در سفری که به یکی از کشورهای غربی داشتم؛ میخواستم چگونگی برگزاری مراسم مذهبی آنها را ببینم، کشیش برای این که بچههای کوچک را برای آمدن به کلیسا تشویق کند و آنها را برای دوباره آمدن به کلیسا ترغیب کند، به همهی آنها هدیههایی را داد در حالی که بچهها اکثرا با پدرشان برای گرفتن هدیه میرفتند. یعنی پدرها احساس مسئولیت مضاعفی میکردند که من هم فرزند دارم. در صورتی که در این جا در مدارس جلسات با عنوان اولیا و مربیان داریم، اما فارغ از جنسیت بچه، این مادرها هستند که در جلسات شرکت میکنند و فرهنگ ما هم پیوسته توقع دارد که مادر در کنار فرزند باشد.»
در کنار اصلاح فرهنگ مراقبت از کودک پیشنهاداتی برای امکانات مساجد نیز ارائه شد از جمله اینکه در وهلهی اول باید به مادران دارای فرزند نوزاد توجه شود و در گام بعدی ایجاد یک فضای بازی برای کودکان بزرگتر. دکتر خدادادی در این باره نیز توضیح داد: «در قسمتهای قبلی، به مهد کودک برای گروههای سنی مختلف اشاره شد. من میخواهم روی این مسئله که در مسجد فضایی را برای تعویض پوشک و سایر مسائل مربوط به بچه قرار بدهند صحبت کنم، مشابه اتاق مادر و کودک در برخی ایستگاههای مترو. به هر حال بچه در شب قدر یا ایام محرم و صفر، چهار یا پنج ساعت در مسجد است و به احتمال قوی نیاز به تعویض پوشک پیدا میکند. به جای این که مادر بخواهد کلا از آمدن به مسجد پشیمان شود یا برای تعویض کودکش به خانه برود و دوباره به مسجد برگردد، فضایی را در سرویس بهداشتی یا فضای داخلی مسجد با تهویهی مناسب قرار بدهند تا این مادران کمتر دچار مشکل شوند؛ بنابراین قسمت مهد کودک را در پلهی سوم قرار میدهم و فضایی برای شیر دادن و خواباندن بچه بنظرم دارای اولویت بیشتری هستند. یک زن همیشه نمیتواند به حالت نشسته به فرزندش شیر دهد و لازم است که گاهی دراز بکشد. آیا ما جایی را در مساجدمان داریم برای خانمهایی که نیاز به دراز کشیدن کنار فرزندشان دارند؟»
قسمت زنانه و چالش تقسیم مسجد و نمازخانه
در مورد بحث زنان و مسجد نمیتوان به موضوع قاعدگی اشاره نکرد، موضوعی که از یک سو نادیده گرفتن آن باعث میشود اگر مسجدی ساخته میشود هیچ جایی اعم از مهدیه و حسینیه برای زنان حائض که تمایل به استفاده از برنامههای مناسبتی را دارند لحاظ نشود. از سوی دیگر نیز نگاه غلط به این موضوع زنان دیگر را از امکان نماز خواندن در مسجد محروم میکند و قسمت زنانه بجای اینکه بخشی از مسجد باشد صرفا یک نمازخانه میشود. خدادادی در رابطه با این معضل به منظرهی ناخوشایند نشستن زنان در خیابان یا راه پله در ایام لیالی قدر و محرم و ... اشاره کرد و افزود: «خیلی از خانمها خصوصا مادران دارای فرزند کوچک، اگر بخواهند از روضهها استفاده کنند؛ در ماه محرم و صفر یا در شبهای قدر بخواهند از فضای مسجد استفاده کنند؛ مجبورند به علت کمبود فضا و یا معذوریتهای شرعی در پلهها بنشینند. با توجه به این که ماههای قمری هم در طول سال میچرخند، بعضی از این زمانها در بازهی زمانی تابستان بسیار گرم یا زمستان بسیار سرد قرار میگیرد که متاسفانه سیستم گرمایشی و سرمایشی در همه فضای مسجد وجود ندارد.»
وی همچنین یکی از مساجد با سابقهی تهران را مثالی برای نادیده گرفتن زنان دانست و افزود: «به لحاظ ملزومات فقهی، در بعضی قسمتها صیغهی مسجد خوانده شده است. اما مثلا مسجد الجواد (ع) با همهی شهرتش برای کل فضای مسجد صیغه خوانده شده و کاملا یک مسجد مردانه است. مسجد الجواد قدمت زیادی دارد، شهید مطهری قبل از انقلاب در آن سخنرانیهای انقلابی خود را داشتند و در کل به لحاظ شهرت مسجد خاصی است. اما هیچ فضایی برای زنان لحاظ نکردهاند و کل جایی که زنان میتوانند در آن نماز بخوانند، نمازخانه است.»
در واقع هم اکنون در برخی مساجد یا یک قسمت خیلی کوچک و محدود نمازخانه میشود یا اینکه یک باره تمام بخش زنانه حسینیه است. دکتر خدادادی پس از اینکه به عدم تقسیم درست قسمت زنانه مسجد اشاره کرد گریزی نیز به بعد فیزیولوژیکی این قضیه داشت؛ ایشان عنوان کرد: «از آن جا که متولیان مساجد مرد هستند و درکی از خصایص و عادات زنانه ندارند؛ متوجه نیستند که اتفاقا در آن قسمت باید فرش ضخیم تری را قرار دهند، نه یک موکت نازک. چون وقتی خانمی در آن مکان مینشیند، به واسطهی سرمایی که بدنش جذب کرده، وقتی به خانه میرود کمر درد بیشتری خواهد داشت. مردان حسب نیازهای بیولوژیک خودشان و بدون این که از ویژگیهای زنانه درک و تجربهای داشته باشند، فضا را آراسته میکنند و امکانات متفاوتی را قرار میدهند. این باعث میشود که زنان و علی الخصوص کودکان، خاطرهی چندان خوشی از مراکز عبادی نداشته باشند.»
تقسیم نابرابر زیبایی در مساجد
هنر معماری نزد ایرانیان از دیرباز مورد توجه بوده است و ایرانیان زمانی که اقدام به تاسیس بناهای مذهبی مینمودند از تمام ظرافت و سلیقه ممکن بهره میجستند. مع الاسف با گذشت زمان و افزایش ساخت این اماکن، ظرافت کمتری نیز صرف هر کدام میشد؛ برای مثال در مساجد ما دیگر شاهد ساخت بنایی همچون مسجد شیخ لطف الله نیستیم. در مورد موضوع این گزارش نیز ما با تفاوت فاحشی بین بخش زنانه و مردانه مساجد مواجهیم، به نحوی که بسیاری از مساجد سالهای اخیر که با معماری مدرن و فاصله گرفتن از المانهای سنتی ساخته شدهاند، بخش زنانه یک حالت ضمیمهای دارد و ظواهر آن تناسبی با سایر قسمتهای مسجد ندارد و در مقایسه با معماری سنتی، این موضوع به مثابهی یک پسرفت میباشد؛ و این اتفاق نتایج آشکار و نهانی را به دنبال خواهد داشت. وقتی در معماری یک مسجد تازه تاسیس توجهی به بخش زنانه نمیشود یعنی پیش فرض متوالیان امر این بوده است که زنان به مسجد نمیآیند. از سوی دیگر نیز مسجد فقط عبادتگاه افراد بالغ نیست. دختران نوجوان و حتی دختربچههای مکلف که همواره کنجکاو دیدن آن سوی پرده یعنی بخش مردانه هستند، درحاشیه بودن خود را درک میکنند؛ در نتیجه همانقدر که ظرافتهای معماری در خدمت حالات عبادی است، فقدان آن نیز میتواند منجر به ترک مسجد از سوی دختران جوان باشد. در نتیجه این گروه سنی از زنان فرصت کنشگری و استفاده از فضای عبادی_فرهنگی مسجد را از دست میدهند. صالحه خدادادی در ادامهی گفتگو با خبرگزاری دانشجو با اشاره به المانهای زیبایی مساجد گفت: «مسئلهی بعدی این است که ما غالبا با زن و زیبایی در کنار یکدیگر مواجه بوده ایم. زنان زیبا هستند و زیبایی را هم دوست دارند و شاید این نزدیکترین وجه تشبیه به تشبیه در نظر گرفته شده برای خدا باشد. اما در مسجد و به طور کلی در مراکز عبادی، میبینیم که اصل زیبایی مسجد، معماری، کاشی کاری، گچ بری و تمام طرحهای اسلیمی در بخش مردانه است. یعنی زنان برای این که زیبایی یک مسجد را ببینند، باید پرده را کنار بزنند، حتی شما میبینید که خیلی اوقات فرشهای دستباف را در قسمت مردانه قرار میدهند.»
وی با اشاره به معضلات مربوط به بودجه، افزود: «از طرف دیگر وقتی ساخت مسجد طولانی میشود ممکن است به خاطر مشکلاتی که ممکن است تولیت مسجد با آنها مواجه شوند؛ بودجه را کم کنند و زیبایی در بخش مردانه را به بخش زنانه تعمیم ندهند. اگر بخواهم یک تشبیه ادبی به کار ببرم، مانند این است که ریشهی درخت مسجد در حالیکه پر از شکوفه است، از محراب شروع میشود و شاخههایش رشد میکنند؛ اما شاخههای این درخت به سمت زنانه امتداد پیدا نمیکند و در بخش مردانه محدود میشود. این تفاوت فقط محدود به سالن داخلی نیست، گاهی در برخی مساجد زنان از ورودی فرعی مثلا داخل کوچه وارد میشوند که هیچ المان زیبایی ندارد.»
خدادادی از مشاهدات خویش در شهرهای تاریخی روایت کرد، و در این باره گفت: «میخواهم از مساجد اصفهان، شیراز و یزد یاد کنم که در آنها خیلی نمیتوان متوجه شد که کدام بخش زنانه است یا مردانه؟ در واقع تفکیک جنسیتی وجود داشت، اما نه به لحاظ زیبایی. زنان و مردان علی السویه از حظ بصری برخوردار بودند. اگر شما الان به یک مسجد حتی مشهور در تهران بروید و تمام پردهها را بردارید، قسمتی که زیبایی بیشتر در آن جا متمرکز شده است حتما قسمت مردانه است. این در حالی است که در نقش جهان اصفهان مسجد شیخ لطف الله یک مسجد مختص زنان نمازگزار بوده است. زنان وقتی برنامههای سرگرمی عالی قاپو تمام میشد و صدای اذان از مساجد پخش میشد از یک راهرو زیرزمینی پر از تزئینات که البته الان بسته است و امکان بازدید نیست، میتوانستند وارد مسجد شیخ لطف الله مسحور کننده از تلفیق معنویت و زیبایی شوند.»
ایشان در ادامه با اشاره به مسجد گوهرشاد مشهد گفت: «مسجد گوهرشاد آغا در مشهد هم همین مسئله را دارد. یک زن، به نام گوهر شاد، همسر شاهرخ، پایهگذار این مسجد است؛ اما در نهایت این طور نبوده که بخواهد مردان را مورد تبعیض جنسیتی قرار دهد، بلکه به عکس مسجد به نحوی ساخته شده است که زنان و مردان میتوانند در کنار هم و علی السویه از بخشهای مختلف مسجد استفاده کنند.»
خدادادی در تکمله این بخش افزود: «مسجدالحرام را که مردان و زنان دوشادوش یکدیگر به طواف خانه کعبه میپردازند میتوان نشانهای از این دانست که در اسلام تفکیک جنسیتی به آن صورتی که ما اجرا میکنیم وجود ندارد. باب النسا در مسجدالحرام که فقط ورودی زنان است و کل مسجد هم تمام المانهای زیبایی را بدون تبعیض جنسیتی دارد.»
سهم مادران سرزنش نیست
در فرهنگ دینی، سیاسی و به طور عام ارزشی ما ایرانیان همواره انتظارات بلند بالایی متوجه مادران است ایشان به عنوان عامل اصلی تربیت نسل شناخته میشوند؛ اما چگونه زنان این بار فرهنگی-تربیتی را به دوش بکشند وقتی که حتی درب اماکن عبادی به روی آنان باز نیست! در پایان گفتگو دکتر خدادادی خاطرنشان کرد: «فرهنگ ما باید یک چکش کاری حسابی شود و تا وقتی که فرهنگ ما مشکل داشته باشد، معماری که خودش هم متولد و رشد یافتهی این فرهنگ است، وقتی مسجد میسازد زیبایی بخش مردانه را در قسمت زنانه ادامه نمیدهد؛ هنگام تخصیص سرویس بهداشتی، نیازهای زنانه را لحاظ نمیکند و امام جماعت ما هم که متولد و رشد یافتهی این فرهنگ است، پیوسته میگوید که خانم ها! بچهها را ساکت کنید.»
خدادادی در پایان گفت: «به تبع این رفتار، زن را از این که مادر است پشیمان میکند و برای این که بعضی از عبارات را کمتر بشنود و بعضی نگاههای سرزنش کننده را کمتر ببیند، ترجیح میدهد که خودش را از این فضا دور نگه دارد. این در حالی است که طبقهی روحانیت او را به فرزندآوری تشویق میکند، اما در عمل هیچ تسهیلاتی برای حضور پررنگ زنان در سپهر عمومی که مراکز عبادی هم جزئی از آن است وجود ندارد. گاهی مسئله حفظ کرامت زن و به طریق اولی مادرانگی شعار است.»
صدای اذان بلند شد. صفوف نماز شکل گرفت. طبقه بالای مسجد کوچک بود؛ با این حال بازهم پر نمیشد. اقامهی اذان خوانده شد؛ زنها به نماز ایستادند. بعد از نماز جشن مختصری برگزار شد و زنها مشغول حرف زدن بودند. طبقهی بالا ساده و کوچک بود، دختر بچه از مادرش جدا شد و مدام به طبقهی پایین که گویی اصل مسجد آنجا بود سرک میکشید. مادرش از او خواست که دیگر به خانه بروند، دخترک گفت: «میشه برم کنار حوض؟» در حیاط دور حوض مردان جوان زیادی ایستاده بودند. مادرش دست دختر را گرفت و از مسجد خارج شدند.