به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو؛ از زمان تاسیس رژیم جعلی صهیونیستی در سال 1948، این رژیم، به همراه متحدان و جریان های سیاسی و رسانه ای همراه با آن، اقدامات فراوانی را انجام داده اند تا به هر نحو ممکن، اشغالگری خود در اراضی فلسطینی را توجیح و برای آن انواع دلیل های تاریخی و مذهبی و سیاسی را نیز تا به امروز ذکر کرده و می کنند.
در واقع، صهیونیست ها با استناد به برخی مسائل و توجیحات، عملا دست به تولید مجموعه ای از روایت سازی و گفتمان سازی ها در زمینه توجیه اشغالگری خود در اراضی فلسطینی زده اند و از طریق آن ها سعی داشته اند تا موقعیت خود را به عنوان یک کنشگری عادی در عرصه معادلات منطقه ای و بین المللی، عادی سازی کنند. با این همه، با گذشت زمان، این روایت ها نیز همچون توان و قدرت سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی، از رمق افتاده اند و جدای از اینکه دیگر از قدرت اقناع کنندگی در عرصه بین المللی برخوردار نیستند، در عرصه داخلی و در عمق اراضی اشغالی نیز دیگر خریدار ندارند و حتی بعضا برخی مقام های ارشد صهیونیستی نیز بر اشغالگر بودنِ رژیمی که خود سال ها آن را در حوزه های مختلف نمایندگی کرده و یا می کنند، به صورت ضمنی و یا صریح، صحه می گذارند.
مساله ای که عملا نوعی بحرانِ محتوایی را برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است. در این چهارچوب، به طور خاص از دو منظر اصلی و بنیادین، روایت سازی ها و گفتمان سازی های صهیونیست ها در توجیه اشغالگریشان در اراضی فلسطینی زیر سوال رفته که در شرایط کنونی، توجه به این مولفه ها بیشتر از هر زمان دیگری از اهمیت برخوردار شده است.
1: عیان شدن بنیان های سستِ منطق اشغالگرانه رژیم صهیونیستی بر اساس حقوق بینالملل
حقوق بین الملل همواره به طرق مختلف، ضمن تعریف صریحِ "اشغالگری" و چهارچوب های مختلف آن، این پدیده را محکوم و حق دفاع از خود و مبارزه با اشغالگری را نیز برای کشور و یا کنشگرانی که سرزمینشان تحت اشغال است، به رسمیت شناخته است. در این رابطه، در ماه های اخیر و همزمان با اوج گرفتنِ عملیات های شهادت طلبانه مبارزان فلسطینی در کرانه باختری، صداهای بسیاری از عمق اراضی اشغالی شنیده می شود که تاکید دارند، ریشه تمامی این اقدامات، اشغالگری صهیونیست ها در منطقه مذکور است.
در این راستا به عنوان مثال "شارون لوزان" استاد دانشگاه عبری بیت المقدس می گوید: "تا زمانی که حتی یک نظامی اسرائیلی در منطقه کرانه باختری است، منطقه ای که اسرائیلی ها حتی با منطق خود و توافقاتی که به آن ها متعهد شده اند، آن را 55 سال است که در اشغال دارند، این سرزمین را باید اشغال شده دانست و نظامیان اسرائیلی را هم باید به مثابه نیروهای اشغالگر ارزیابی کرد. در این چهارچوب، اشتباه خواهد بود اگر مبارزان فلسطین را تروریست بدانیم بلکه برعکس آن ها را باید به مثابه مبارزان راه آزادی ارزیابی کرد".
جالب اینکه یک نماینده شناخته شده پارلمان رژیم صهیونیستی(کِنست) با نامِ "اوفر کاسیف" هم در موضعگیری، مبارزان فلسطینی را که علیه اشغ
الگری اسرائیلی می جنگند، نیروهای چریکی ارزیابی می کند که کنشگری شبیه به آن دسته از نیروهایی دارند که زمانی در جریان جنگ جهانی دوم، علیه نازی ها و رویه های اشغال گرایانه آن ها در قالب جنگ جهانی دوم می جنگیدند.
در این راستا، "یارون لندن" نویسنده و تحلیلگر شناخته شده در تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز تاکید دارد که جریان مقاومت فلسطین و اقدامات آن، بایستی در چهارچوب کلی مبارزه جهت کسب آزادی و نَه تروریسم فهم شود. مبارزه ای که حتی حقوقِ بین الملل نیز به صورت تمام و کمال حامی آن است.
*پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی با استناد به منابع و شواهد مختلف تاکید دارد که گفتمانِ اشغالگری رژیم صهیونیستی در قبال اراضی فلسطینی، روز به روز در داخل خودِ اراضی اشغالی نیز در حال تضعیف شدن است و صهیونیست های بیشتر و بیشتری به جمع منتقدانِ این وضعیت می پیوندند.
افراد و مقام های ذکر شده تنها تعداد معدودی از چهره های شناخته شده در اراضی اشغالی هستند که بارها و در قالب موقعیت های مختلف و به صورت ضمنی و آشکار بر اساس اصول حقوق بین الملل، اشغالگری اراضی فلسطینی در کرانه باختری توسط صهیونیست ها را محکوم کرده اند.
البته که نهادهایی نظیر سازمان ملل متحد هم با تاکید بر حقوق ملت فلسطین در دارا بودنِ یک دولت و در عین حال انتقاد از رویه های اشغالگرایانه صهیونیست ها در قالب های نظیر خراب کردن خانه های فلسطینی ها و یا شهرک سازی در اراضی فلسطینی، بارها و بارها این اقدامات را غیرقانونی، نژادپرستانه و ضدحقوق بشری ارزیابی کرده اند و در اسناد و بیانیه های مختلفی نیز به این موضوع اشاره داشته اند.
2: شهرک سازی های غیرقانونی صهیونیست ها و تداوم گفتمان اشغالگری در اراضی فلسطینی
یکی دیگر از جلوه های عینیِ اقدامات و رویه های صهیونیست ها در اراضی فلسطینی که عملا دههها است نمودی از اشغالگری آن ها را به نمایش می گذارد، شهرک سازی های غیرقانونی رژیم صهیونیستی و مستقر ساختن ساکنانی در آن ها است که خود به یکی از بازوان اصلی تداوم اشغالگری رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین تبدیل شده اند.
در این چهارچوب، بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که رژیم صهیونیستی با ساخت طیفی گستردهای از شهرک های غیرقانونی در کرانه باختری حتی به رغمِ مخالفت های گسترده آمریکا با این رویه ها، عملا حتی کوچکترین فضایی را نیز جهت جلب حمایت متحدانشان از خود برای توجیه اشغالگری هایشان برجا نگذاشتهاند.
در این چهارچوب، "آمیرام گلدبلوم" استاد دانشگاه عبری بیت المقدس تاکید دارد که "شهرک نشینان افراطی رژیم صهیونیستی جدای از اینکه در چهارچوب پروژه تداوم و تحکیم اشغالگری اسرائیل در اراضی فلسطینی کنشگری می کنند، عملا با حمایت های گسترده پلیس و دستگاه های امنیتی رژیم صهیونیستی از خود در اِعمال خشونت و ارتکاب رویه های غیرقانونی علیه ملت فلسطین، به ابزار پنهان این رژیم در تداوم بخشی به رویه های غیرقانونی اش علیه ملت فلسطین تبدیل شده اند".
*شبکه کان رژیم صهیونیستی در گزارشی، از تشکیل یگان های شبه نظامی صهیونیست(متشکل از شهرکنشینان صهیونیست) در اراضی اشغالی جهت سرکوب فلسطینی ها و انجام همکاری های گسترده با پلیس و ارتش رژیم صهیونیستی خبر داده است.
"گلدبلوم" تاکید دارد: "تروریسم و اشغالگری واقعی زمانی در اراضی فلسطین آغاز شد که اسرائیل اقدام به شهرک سازی در سرزمین های فلسطینی و اخراج فلسطینی ها از خانه و کاشانه شان کرد. در واقع اسرائیل با این اقدام خود نوعی ماشین اشغالگری را در اراضی فلسطین ایجاد کرد که تا به امروز نیز با استفاده از آن اهداف خود را به ضرر فلسطینی ها به پیش می برد و به هیچ نهاد و سازمان بین المللی نیز پاسخگو نیست".
تاکنون گزارش های مختلف و متنوعی در مورد اِعمال خشونت و انجام اقدامات غیرقانونی از سوی شهرکنشینان صهیونیست در ارتکاب جنایت و آسیب رساندن به منافع ملت فلسطین منتشر شده(در مواردی نظیر محله "شیخ جراح" بیت المقدس و یا اشغالگری صهیونیست ها در دیگر مناطق کرانه باختری) که البته سیستم حکمرانی رژیم صهیونیستی نیز به نحوی عامدانه در این رابطه سکوت کرده است و عملا جلوه ای عینی از سیاست های تبعیض آمیز و اشغالگرایانه خود را به نمایش گذاشته است. موضوعی که جدای از جلب انتقادات گسترده به سمت رژیم صهیونیستی عملا منطقِ اشغالگرایانه آن در عرصه بین المللی را نیز بیش از پیش آشکار و البته بی اعتبار کرده است.