گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو: یکی از نقاط ضعف دولت سیزدهم که باعث پدید آمدن انتقادات گسترده به آن نیز شد، وضعیت بازار سرمایه بود. با وجود اینکه دست فرمان اقتصادی دولت ظرف سه سال گذشته کنترل و مهار تورم بود و شکی در این موضوع نیست اما بورس به عنوانی محلی برای سرمایه گذاری سالم در این سالها تبدیل به کوره سرمایه سازی شده بود. البته این شرایط در حالی رخ داد که رشد اقتصادی کشور در تمام این سه سال مثبت بود و انتظار میرفت بخشی از این رشد خود را در بازار سرمایه نشان دهد.
در این میان نمیتوان از نقش مخرب تیم مدیریتی سازمان بورس و اوراق بهادار در روی دادن این اتفاق صرف نظر کرد. در سالهای گذشته مجید عشقی و تیم همراه او به جای پذیرش وظایف و مسؤولیتهای خود همواره در پی آن بودند که نابسامانی بورس را گردن دیگر بخشهای اقتصادی کشور بیاندازند.
روزی وضعیت بورس به دنبال خروج خودرو از بورس کالا به گردن وزارت صمت انداخته میشد و روزی دیگر گواهی سپرده خاص با سود ۳۰ درصد، عامل اصلی ریزش معرفی میشد. جالب اینجاست که دلالان و سفته بازان بورسی که به دلیل شرایط بد بازار از دنبال کنندگان بالایی برخوردار بودند هم، همکلام و به نظر هماهنگ با مسؤولان سازمان بورس همین مسائل را به عنوان دلایل ریزش بازار تکرار میکردند.
برای مثال گواهی سپرده خاص اقدامی بود که اوایل بهمن ماه سال گذشته باتوجه به دستورالعمل بانک مرکزی اتفاق افتاد و یکی از اهداف انتشار این اوراق را میتوان این دانست که منابع حاصل از آن در اختیار پروژههای خاص قرار گیرد و نقدینگی کشور در آستانه جهش ارزی مدیریت شود. تصمیمی که در یک کلان تصویر الزامی و نجات بخش اقتصاد کلان کشور بود.
اما از طرف دیگر مخالفان سرسختی داشت که معتقد بودند باوجود انتشار این اوراق به تولیدکنندگان ضربه میخورد و بازار سرمایه دچار آشفتگی میشود. یکی از این مخالفان، مجید عشقی رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار بود. عشقی به حدی انتشار اوراق ۳۰ درصدی را مشکل بزرگی برای بازار بورس میدید که در برنامه تلوزیونی صف اول در فروردین امسال به انتقاد به آن پرداخت: «تصمیمات اتخاذ شده در دستگاههای مختلف اقتصادی بدون در نظر گرفتن اثرات آن بر سایر بخشها است، اثر سود بانکی ۳۰ درصد شدید است که سال گذشته آن را در بورس تجربه کردیم. وقتی سود بانکی روی ۳۰ و ۳۵ درصد باشد، سایر سرمایهگذاریها کمتر خواهند بود.»
رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار پس از برنامه صف اول، بهتازگی و در تاریخ ۲۳ مرداد ماه امسال، در بیست و پنجمین میز صنعت یکی از عوامل آسیبزننده به بازار بورس را انتشار گواهی ۳۰ درصدی عنوان کرد.
این انتقادات درحالی از سمت عشقی مطرح است که انتشار گواهیهایی با نرخهای سود اینچنینی، در اواخر هرسال مرسوم است؛ برای مثال در ماههای آخر سال ۱۴۰۱ نیز اوراق ۲۵ درصدی از طرف دولت منتشر شد تا خلاهای بودجهای را برطرف کند. علت دیگر انتشار این اوراق این بود که عمدتا در ماههای پایانی سال، بازار ارز دچار نوسان میشود و بانک مرکزی با ابلاغ این دستورالعمل قصد داشت نقدینگی در دست مردم که ممکن بود به سمت بازارهای دلار و طلا کشیده شود را به مسیر دیگری هدایت کند. به عبارت دیگر، انتشار گواهی ۳۰ درصدی باعث خروج بیش از اندازه منابع از بورس نمیشود بلکه به گفته کارشناسان اولا سرعت گردش پول را در دو ماه پایانی سال در جامعه کنترل میکند و ثانیا میتواند نوسان بازارهای موازی به ویژه نوسانات بازار ارز و دلار را بگیرد.
با این اوصاف، میتوان گفت علت اصلی ریزش بورس، ارتباط معناداری با انتشار گواهی سپرده خاص با سود ۳۰ درصد ندارد و اصرار بیش از اندازه رئیس سازمان بورس بر این موضوع را میتوان نوعی فرار از به عهده گرفتن مسئولیت ریزش بازار سرمایه درنظر گرفت. باوجود قرمزپوش بودن بورس در چند هفته اخیر، عشقی عملکرد قابل قبولی در جهت بهبود وضعیت آن انجام نداده است و این شاخص در چند روز گذشته به حدی پایین آمد که آخرین باری که شاخص کل بورس این میزان کاهش را تجربه کرد، مرداد ماه سال ۹۹ بود.
اثر وضعی و کوتاه مدت انتشار این گواهی بر بازار سرمایه قابل انکار نیست اما این موضوع به این معنی نیست که ضعفهای اجرایی و سیاستی رئیس سازمان بورس صرفا به عملکرد بقیه سازمانها مرتبط باشد. حالا همه چیز برای دولت چهاردهم آماده است که جای مدیران کارشناس و لایق را با مدیران بهانهگیر که اهالی بازار سرمایه هم دل خوشی از آنها ندارد عوض کند.