قنبری: انجمنهای علمی برای مسائل کشور، راهحل دارد/ وفاق در دانشگاه باید حول محور علم باشد +فیلم

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مبینا حسینیفرد؛ انجمنهای علمی از آن دست مجموعههایی است که ظرفیتشان بسیار بیشتر از نتایجشان است. این ناهمخوانی توانایی و آثار، سبب شد تا این پرسش مطرح شود؛ چرا انجمنهای علمی که میتوانند تمام دانشجویان را صرف نظر از هر عقیده و یا گرایش سیاسی در زیر پرچم علم جمع کرده و مسائل کشور را فارغ از اختلاف نظرها حل کنند چنانکه باید مورد توجه قرار نگرفته و از طرف مسئولان با بیمهری مواجه میشوند؟
نهادهای مختلف دولتی و غیر آن چرا برای حل مسائل کشور دست خود را جلوی هرکسی دراز میکنند و خالی برمیگردانند در حالی که راهحل در دستان دانشجویانی است که علم را محور قرار دادهاند. این پرسشها سبب شد تا با جناب آقای حسن قنبری، دبیر انجمن علمی مدیریت کسب و کار به گفتوگو بپردازیم.
* گفتوگو را با این پرسش آغاز کنیم انجمن علمی کسب و کار به چه منظوری ایجاد شده است؟
قنبری گفت: انجمنهای علمی بر اساس شاخصهای درسی دانشگاههای مختلف ایجاد میشوند. دو مدل انجمن علمی داریم، انجمنهای علمی رشتهای و انجمنهای علمی بینرشتهای. اگر بخواهم مثال بزنم انجمن علمی کسب و کار یک انجمن علمی رشتهای است. انجمن علمی رباتیک یک انجمن علمی بین رشتهای است، چون گاهی دو سه تا رشته درگیر این مسئله هستند.
علت شکلگیری انجمن علمی رشته کسب و کار به جهت فضای درسی و اهمیتی است که شاخص کسب و کار در کشور ما دارد و ما تلاش میکنیم در همان حوزه ترویج مباحث کسب و کار و شاخصهای علمی که در دروس وجود دارد پیش برویم حالا اگر نیاز باشد من جلوتر خواهم گفت چرا انجمنهای علمی اهمیت دارند و چه دیدگاهی را دنبال میکنند.
*قبل از اینکه وارد بحث اصلی شویم انجمنهای علمی چهقدر شنیده میشوند برای مثال در دیدار سالانه مقام معظم رهبری با دانشجویان آیا انجمنهای علمی هم تریبون دارند؟ اگر تریبونی داشتید چه نکاتی در رابطه با کسب و ار برای شما اولویت داشت که مطرح شود؟
سوال بسیار خوبی است. متاسفانه نه در دیدار رمضانی و نه در دیداهای دیگر، هیچ کدام از انجمنهای علمی نه فقط انجمن علمی کسب و کار تریبون ندارند. بیان این نکته هم فکر میکنم ارزشمند است که ما در حال حاضر بیش از ۸۰۰۰ انجمن علمی در سطح کشور داریم و عجیب است که چرا یک مجموعهای با این ظرفیت تریبون ندارد!
هر انجمن علمی بین ۵ تا ۹ تا هیئت مرکزی دارد که دانشجویانی عضو آن هستند یعنی یک خانواده بسیار بزرگی را تحت پوشش قرار میدهد ولی چرا تریبون ندارند؟ علیالخصوص اینکه انجمن علمی ذاتا بر اساس اهدافش مبانی و گفتمانی که دارد که علم محور است چرا در یک همچین دیدارهایی نباید تریبون داشته باشد؟ برای ما هم عجیب است.
در رابطه با پرسش دوم، با توجه به نیاز روز کشور ما اینکه علم محوریت داشته باشد بسیار حائز اهمیت است. برای نشان دادن اهمیت علم، میخواهم گریزی بزنم به فرمان امام راحل در تشکیل بسیج دانشجویی، حضرت امام یک مطلبی رو آنجا بیان میکنند و آن این است که «در دانشگاهها وفاق و وحدت داشته باشید». وفاق، حول محور یک موضوع شکل میگیرد. مسئله محوری در دانشگاه آیا چیزی به غیر از علم هست؟ علم، تنهاترین شاخص محوری در دانشگاههاست. شاید شما در یک دانشگاهی اقلیتهای دینی داشته باشید یعنی ممکن است نتوان دانشگاه را حول محور یک دین جمع کرد، عقاید سیاسی هم همینطور است شاید تشتت عقاید وجود داشته باشد، اما علم، ستون قائمۀ خیمه دانشگاه است.
انجمنهای علمی با توجه به ذات علممحوری که دارند میتوانند این نقش را به خوبی ایفا کنند همانطور که همین الان هم در بدنه دانشگاهها دارند این نقش را ایفا میکنند.
اگر انجمنهای علمی صاحب تریبون بودند نکات مهمی مطرح میشد. ما برای مسائل مختلف کشور در بدنه انجمنهای علمی راهکارهای ملموس قابل حل داریم. راههایی که با استفاده از آنها که میتوانیم از این فضای موجود در کشور گذر کنیم و ما و دوستان ما در بدنۀ انجمنهای علمی همه دانشگاهها اعلام آمادگی را داشتند و دارند که به کشور به دولتمردان در رفع مسائل کمک کنند.
برگردیم به بحث کسب وکار من این را بیان کنم یک شاخصی داریم به نام شاخص تسهیل فضای کسب و کار، محوریت این شاخص در دنیا بر اساس میزان عملکرد کشورها در ایجاد کسب و کار است یعنی اگر امروز بخواهید کسب و کاری راهاندازی کنید برای شما در کدام کشور راحتتر است؟
برخی کشورها رتبههای پایین تری دارند تک رقمی هستند. متاسفانه، کشور ما در این شاخص، سه رقمی است. یکی از موارد در تعیین این شاخص، تعداد روزی است که طول میکشد تا شما کسب و کار خودتان را راه اندازی کنید مثلا در کشور عراق- جزو خاورمیانه و کشور همسایه ما هم هست- این عدد، ۷ روز است، در کشور ما ۴۵ روز الی دو ماه، یعنی ۴۵ الی ۶۰ روز طول میکشد شما یک کسب و کار راه اندازی کنید. عراق که به لحاظ زیرساخت از ما عقبتر است.
مطلبی از دکتر ستاری نقل کنم، ایشان میگفتند: «همین الان بروید گوسفند وارد کنید که درون کشور ایجاد اشتغال شود باید ۴۰ مجوز بگیرید. اگر بروید گوشت قرمز بیاورید که تماما مصرف کننده گرایانه است و هیچ آورده اقتصادی برای کشور ما ندارد باید ۴ مجوز باید بگیرید. اگر بخواهید قاچاق کنید هیچ مجوزی لازم نیست.» یعنی افضای کسب و کار در کشور ما چنین وضعیتی دارد.
*معاونت بهبود فضای کسب و کار در دولت قبل، اقداماتی در راستای تسهیل مجوز انجام داد آیا مثمر ثمر بود؟
بنده از همان درگاه، حدودا ده مجوز دارم. هموطنان میتوانند تست کنند. مجوزهای مختلفی صادر میشود ولی در خودش هم بیان شده است تا از آن دستگاه مربوطه دریافت مجوز نکردید، مجوز در این درگاه اعتباری ندارد.
برگردیم به بحث انجمن علمی، آیا در انجمنهای علمی به طور خاص، رشته کسب و کار میتوان ارتباطی بین وزارتخانهها ایجاد کرد تا برای مثال در کسب و کار و ایجاد اشتغال برای دانشجویان زمینهسازی شود؟
من یک مورد پسینی را نسبت به این مبحثی که طرح فرمودید بیان کنم ببینید ذات انجمنهای علمی این هست که تراز دانشجوی ما را یک پله از سایر دانشجویان بالاتر ببرد. یعنی چه؟ وقتی دانشجو هستید مباحثی که در دانشگاهها بیان میشود با اون مباحث روزی که در جامعه هست تفاوت دارد. متاسفانه ساحت علم ما از ساحت واقعی علم در جامعه عقب مانده است. اخیرا یک درس دو واحدی فناوری اطلاعات داشتم هنوز داشت در رابطه با رم و هارد توضیح میدهد!
در حالی که علم از این مسائل گذر کرده است ما الان بحث کوانتوم را داریم بحثهای مثلا هوش مصنوعی و موارد این چنینی داریم که اینها خیلی ضعیف و گنگه ولی خب موضوعات درسی هنوز درهمان پله باقی مانده است. در رشته کسب و کار هم همینطور است مثلا در هنگام تدریس گفته میشود برای کسب و کار چهار شاخص داریم در حالی که در بازار ۸ شاخص وجود دارد. انجمن علمی اینجا نقش ایفا میکند من را میرساند به تراز بازار که راحتتر بتوانم شغل پیدا کنم.
جنبه بعدی که وجود دارد انجمنهای علمی میتوانند پل ارتباطی بین دستگاههای مختلف با دانشجو و وزارت علوم باشد تا دانشجو بتواند به سهولت وارد فضای کسب و کاری خودش شود این پل بودن چهزمانی خود را نشان میدهد وقتی که جایگاه گذاری و ارزش گذاری برای انجمن وجود داشته باشد وقتی ما در ۱۶ آذر دیدار رئیس جمهور و مثلا دیدارهای رهبری تریبون نداریم وقتی شما جایگاه گذاری نمیکنید نمیتوانید انتظار داشته باشید که کاری پیشبرود متاسفانه یکی از دلایل این است. هرچند دوستان ما به جد دارند در بدنۀ دانشگاهها تلاش میکنند ولی خب به جهت همین نوع برخوردها نتوانستند آن چیزی که میتوانستند انجام دهند را بروز دهند.
انجمن علمی این ظرفیت را دارد که با توجه به قدرت تجمیعی که دارد دانشجوها را دور هم آورده و مسائل کشور را حل کند ولی حمایتی از جانب مسئولین نمیبیند. نکته این است که حمایت شاید اتفاق هم بیفتد ولی نه آنطور که باید. نهاد ناظر بر انجمنهای علمی که ریاست آن با رییس دانشگاه و دبیر آن معاون فرهنگی است جلساتش را مرتب برگزار نمیکند، یعنی نهاد ناظر بر این فعالیتها که باید حمایت و نظارت کند برگزار نمیشود. دانشگاه تراز اول میشناسم که جلسه برگزار نمیکند.
در چنین شرایطی، انجمن علمی چه جوری باید برنامه بگیرد، اجرا کند، هزینه هایش از کجا تامین شود؟ البته عرصه میدان وزارتخانه نیست، عرصه میدان دانشگاهها هستند ببینید شاید دوستان تشکلهای دانشجویی از ما ناراحت شوند ولی انجمن علمی آن فرزند خانواده است که نان آور هم هست، چون کار میکند برای دانشگاه آورده میآورد، بار علمی اضافه میکند، تولید ثروت علم میکند، اما تشکلهای مازاد چی هستند؟ تشکلها فعالیتهاشون در چه قالبی است؟ شما نگاه کنید به چه شکلی دارند فعالیت میکنند ولی حمایت از اونها کجا و حمایت از انجمنهای علمی کجا؟ همینها سبب دور شدن دانشجوها از ساحت علم است. همینها دانشجو را از مسیرخارج میکند دانشجو به اینجا میرسد که ساحت علم در دانشگاه، کمرنگ است.
دانشجویان ما در دانشگاه تبدیل به محصل شدند فاصله بین خانه و کلاس را طی میکنند. آن جنبش دانشجویی که وجود داشت دیگر وجود ندارد ما همه تلاشمان را میکنیم ولی وقتی مجوزی که میخواهیم به ما داده نمیشود، حمایت مالی و پشتیبانی که میخواهیم صورت نمیگیرد مجبوریم به حد وسعی که هست فعالیت کنیم.
*آیا انجمنهای علمی تمایلی دارند از طریق مجموعههایی مانند نهاد رهبری و امثالهم مورد حمایت قرار گیرند؟
نهاد در دانشگاه میگوید من وظیفه دارم پاسداری دین کنم. سرفصل رشتههای معارف را تدوین کنم، رشتههای معارف را تدریس کنم، من حد یقفم اینجاست! وقتی خودش ر وارد عرصه علم نمیکند من کجا میتوانم با نهاد همکاری داشته باشم شاید به من خرده بگیرند ولی میگویم وقتی که حضرت آقا در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی بیانیه گام دوم را مطرح کردند، شش هفت سال داره از اون بیانیه میگذرد. چرا حضرت آقا بیانیه گام دوم را مطرح کردند شاید یک هدف این بود هر کاری که در ۴۰ سال اتفاق افتاد دیگر بس است، بگذارید کنار، الان باید خط مشی عوض شود.
چهقدر در بیانیه گام دوم به علم محوری، آیندهنگری و امید به آینده اشاره شده است. آیا ما توانستیم همه اینها را جمع کنیم. ما الان داریم برای دانشجویان خود بلیط مهاجرت درست میکنیم به جای اینکه فعالیتهای دانشگاهها پله ترقی دانشجویان باشد به رزومه ساز تبدیل شده است حتی برای آدمهایی که مومن و معتقد به کشور هستند دارند این کار را انجام میدهند یعنی گاهی میگوییم که نه این وطن فروش است کشور را دوست ندارد این شکلی هم نیست من دوستی دارم مبلغ دینی است. خاطرهای از استرالیا تعریف میکرد میگفت استرالیا یک هیئتی ماه محرم دارند که گردانندگان آن هیئت بچههای دانشگاه شریفاند. دوستم از آنها پرسید: «شما که مسلمان و حزباللهی هستید چرا ایران نماندید؟» گفتند: «تحویل نگرفتند ما مجبور شدیم از ایران دل بکنیم.» خلاصه آغوش ما همیشه برای نهادهای مختلف، تشکلها، مجموعهها باز است، دوستان آغوش بازی ندارند.
اگر بخواهیم وارد خود فضای انجمن علمی شویم محیط انجمنهای علمی سیاستزدگی ندارد و به طور کامل علمی است؟
انجمن علمی به هیچعنوان سیاستزده نیست مگر انجمنهای رشتههایی مانند علوم سیاسی نمیتوانید این رشته را عاری از سیاست کنید یا رشته علوم اجتماعی شاید یه بخشهایی از سیاسی باشد یا رشته اقتصاد لاجرم سیاستهای اقتصادی دولتهای حاکم را باید بررسی کند و راجع به آن نظر دهد، اما ذات فعالیتها، عاری ازسیاست است. در انجمن علمی معیار علم است فرقی نمیکند دین یا گرایش سیاسی چه باشد.
این فقدان سیاست را امری مثبت ارزیابی میکنید؟
دانشجو ذاتا علم محور است. اگر انجمن علمی هم هم وارد فضای سیاسی شود چه تمایزی با سایر تشکلها دارد؟ بنده بری و دور از فضای تشکلهای دانشجویی نیستم خودم هم یک زمانی، نزدیک به ۲ سال، مسئولیت یک تشکل دانشجویی را برعهده داشتم ولی تشکلهای دانشجویی الان به کجا رسیدهاند؟ به یه جایی رسیدهاند که در جلسات وزارتخانه و در دل دانشگاهها میگویند تشکلهای سیاسی و تشکلهای علمی- فرهنگی، حتی تشکلی مثل بسیج، انجمن اسلامی انقدر حقیر شدند که رفتند ذیل ساحت سیاست قرار گرفتند. نمیدانم میشود بعضی چیزها را در این جلسه مطرح کرد یا نه من یک نامهای دارم که به مهر و امضای تشکلهای دانشجویی، مهر امضای بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی پای آن هست که به یکی از وزرا پیشنهاد دادند که در فلان پست مدیریتی آدمهایی را معرفی کردند که از این افراد استفاده شود. این قتلگاه تشکل است. تشکل باید تبیین کند، معیار دهد ولی اینکه تشکلی مهر و امضا کند که فلان شخص در فلان دانشگاه ریاست را به عهده بگیرد اصلا قابل فهم در فضای اتمسفر جنبش دانشجویی نیست.
با این اقدامات فردا روز چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر این افراد درست عمل نکنند تشکل دانشجویی دیگر زبان گویایی برای انتقال نخواهد داشت اگر انتصاب پیدا نکند فردا به درست یا غلط انتقادی از شخص منسوب بشود میگذارند پای اختلاف شخصی نه مصلحت جمعی. این قتلگاه حریت دانشجو است. دانشجو بارزترین شاخصهاش حریت است وقتی تو داری آزادگی خودت را فدای بازیهای سیاسی میکنی داری جنبش دانشجویی را ذبح میکنی. فضای انجمن علمی سیاست زده نیست بلکه سیاستهای کلان را دنبال کرده و سعی میکند به مسائل کشور پاسخ دهد.
*بحث دیگری هست که اشاره کردید اگر بخواهید تکمیل کنید دانشجویی در دانشگاه تحصیلات تکمیلی هم میگیرد، اما کار ندارد بحث اینجاست در حال حاضر، انجمنهای علمی میتوانند ارتباطی ایجاد کنند که دانشجو بتواند با مراجعه به انجمنهای علمی وارد محیط کاری شود؟
یک بخش پسینی را مطرح کردیم راجع به این موضوع که تراز توانمندی اون دانشجو را بالا میبرد. یک بخش دیگر هم هست یعنی آن هم هم این است که ما در بدنه دانشجویی انجمنهای علمی زیرساختهای اشتغال را میتوانیم فاهم کنیم. با چه قالبی؟ برای مثال، دانشجوی ما در حال حاضر دارد رشته زراعت، اقتصاد، حسابداری میخواند. یا در حوزههای تجسمی کار میکند مثلا گرافیک، نقاشی مجسمه سازی و... این دانشجوی ما فردا بخواهد وارد بازار کار شود اولین چیزی که نیاز دارد رزومه است. دو تا عملکرد باید از خود داشته باشد که بتواند در بازار کار جذب شود. دومین چیزی که احتیاج دارد شناخت نسبت به ابزار و لوازم و کار است، سوم شناخت نسبت به فضای کاری است، انجمنهای علمی هر سه اینها را برایش فراهم میکند.
به چه نحوی؟ شما در انجمن علمی یک فعالیت انجام دهسد حول همان رشته و حول همان کار است. برخی رشتهها نظریه محور هستند مثل اقتصاد و ... یک تحقیقی آماده میکنید، مقالهاس مسنویسید. رشتههایی که عملگرایانه هستند؛ سازهای را میسازید یک عملی رو به سرانجام میرسانید در همین حین اجرای این پروژه شما با فضا آشنا میوید، ابزار و لوازم را هم پیدا میکنید، ارتباطات و آشناییهاتون هم در آن حوزه گسترش میدهید. اینها پلهای شماست برای رسیدن به اشتغال؛ رزومهای که شما به وسیلۀ آن شاغل میشوید.
بحث حمایت و نظارت اینجا خود را نشان میدهد به شرط اینکه دانشگاه هم پای کار انجمنهای علمی باشد. کاش یک زمانی یک نهادی بنشیند و دانشگاهها ر بر اساس میزان اشتغال فارغ التحصیلانش بررسی کند چرا دانشگاه ما دانشگاه دولتی ما با استفاده از بودجههای دولتی، دانشجویی را تربیت میکند که فردا روزی بیکار است. دولت هر سال آزمون استخدامی برگزار میکند چرا فارغالتحصیل بیکار است؟
الان سازمان نیروهای مسلح به این سمت رفته است با طرحی به عنوان طرح سرباز ماهر هر سرباز وقتی دارد سربازی را تمام میکند باید یک مهارت یاد گرفته باشد که فردا بتواند وارد بازار کار شود. چرا در دانشگاه ما این اتفاق نمیافتد؟ چرا انجمنهای علمی که میتوانند این کمک را به دانشگاهها کنند تقویت نمیشوند؟
*از نظر شما انجمنهای علمی میتواند خلا مهارت را در دانشگاه پر کنند؟
وقتی من همین الان انجمن علمی دارم که با دانشگاههای مطرح دنیا همایش بین المللی برگزار میکند، دانشگاه هم نه یک انجمن علمی یک رشته وقتی یک همچین توانمندی را دارد قطعاً اگر از آن حمایت شود کارهای شگرفی را رقم میزند. نکته اساسی هم دقیقا همین است اینکه ما برگردیم به انجمنهای علمی و حضورشان در دانشگاه و کمک شود که بتوانند پیش برنده باشند به جای اینکه وارد مباحث حاشیهای در دانشگاهها بشویم قطعا موثر است.
*نقدی که به انجمنهای علمی وارد میشود این است که گفته میشود انجمنهای علمی صرفا نشست برگزار میکنند که خروجی هم ندارد شما این نقد را وارد میدانید؟
شما وقتی به من یک قیچی باغبانی دادید انتظار نداشته باشید من درخت قطع کنم! آیا من امکاناتم به قدری هست که بتوانم بروز و ظهور بیشتری داشته باشم و نمیکنم که من مثال زدم بعضی از انجمنهای ما دارند همایشهای ملی و بین المللی برگزار میکنند. این یک نکته، نکته دوم مگر بقیه در دانشگاه چیکار میکنند؟ یعنی شما نگاه بکنید کار دانشگاه ما شده یک استانداری، فرمانداری یا سخنران شاخصی را دعوت کنیم و سخنرانی کند نهایتا دست بزنیم همین! بقیه تشکلها همین کار را انجام میدهند. کما اینکه من معتقدم وضعیت انجمنهای علمی خیلی بهتر است با اینکه حمایتها خیلی کمتراست.
*اگر بخواهید نکته پایانی یا جمع بندی بفرمایید.
نکته پایانی که باید خدمت شما عرض کنم این است که ما مسیر را گم کردیم. مصلحت اندیشیهای ما باعث شده که مسیر را گم کنیم. وزارت علوم-من این رو خدمت خود آقای وزیر هم گفتم- وزارت علوم تبدیل شده است به وزارت صنف، خوابگاه، ساختمان، استاد یعنی برنامههای روسای دانشگاه هم بپرسید شما رئیس این دانشگاه شدید برنامه برای ۴ سال آینده چیست؟ این است که به حقوق هیئت علمیها برسند. با علم و فناوری و تحقیقات کاری ندارند! اسم وزارتخانه، علوم تحقیقات و فناوری است، اما وزارت راه و ساختمان و غذا و سلف است.
نکته بعدی اینکه در دانشگاه ارجح و ارجحتر درست کردیم. چه جوری؟ انجمن علمی ارجح است ولی تشکل ارجحتر! دولتهای مختلف با تشکلهای دانشجویی پیش رفتند یا هم راستا با تشکلها بودند سعی کردند حمایت کنند یا هم راستا نبودند سعی کردند باج دهند که کاری نداشته باشند انجمن علمی هیچ کدام از اینها نبوده است. در همه دولتها یکسان بوده برای مثال در خصوص دیدار با مسئولان دوستان ما در انجمنها پیگیریهای فراوانی هم کردند که بشود تریبون داشته باشیم ولی محقق نشد، چون وزارت علوم که متولی امر دانشجو در کشور هست کنار گذاشته شده و نهاد رهبری مسئولیت دارد من نسبت به این مدل چینش سخنرانها هم انتقاد جدی دارم.
ما در دعاها داریم که خدایا از تو شکایت میکنیم به خاطرتعداد کممان «اللهم انا نشکو الیک قله عددنا» همین تعداد کمی هم دوستان ما در نهاد در ساحت دانشگاه دارند دور میکنند. حیف است این حلقه وفاق و همدلی از بین برود. امام در فرمان تشکیل بسیج دانشجویی و بسیج طلاب این رو خواستهاند که در دانشگاهها وحدت و همدلی داشته باشید خب چرا ما داریم اینطور برخورد میکنیم؟ این فردا روز ضررش برای ماست دودش در چشم خودمان میرو. امروز دوستانی که در راس مدیریت ساحت دانشگاه برگردند و به جای اینکه گارد بستهای داشته باشند آغوش بازی داشته باشند برای پذیرفتن همه با همه عقاید و همه نظرات.