نفت ایران در دست ایرانیان؛ چگونه ملی شدن نفت ایران مسیر اقتصاد و هویت ملی را تغییر داد؟
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، ۲۹ اسفندماه، یکی از مهمترین روزهای تاریخ معاصر ایران است؛ روزی که صنعت نفت ایران پس از سالها سلطه خارجی، ملی شده و به دست ایرانیان سپرده شد. این رویداد تاریخی نه تنها نقطه عطفی در استقلال اقتصاد ایران محسوب میشود، بلکه نمادی از استقلالخواهی و خودباوری ملت ایران است.
صنعت نفت ایران از اواخر قرن نوزدهم و با کشف میادین نفتی در مسجد سلیمان، مورد توجه کشورهای استعمارگری همچون انگلیس گرفت و شرکتهای خارجی مانند شرکت نفت ایران و انگلیس (AIOC) با انعقاد قراردادهای استعماری، کنترل این منابع ارزشمند را در دست گرفتند. قرارداد ۱۹۳۳ بین ایران و شرکت نفت ایران و انگلیس، یکی از ناعادلانهترین قراردادهای تاریخ بود که سود حاصل از نفت ایران را عمدتاً به جیب بریتانیا سرازیر میکرد.
قرارداد ۱۹۳۳ بین ایران و شرکت نفت ایران و انگلیس، یکی از مهمترین و جنجالیترین قراردادهای نفتی تاریخ ایران است. این قرارداد در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۱۲ (۱۹ مه ۱۹۳۳) به امضا رسید و جایگزین قرارداد دارسی (۱۹۰۱) شد. هدف اصلی آن، بازنگری در شرایط ناعادلانه قرارداد قبلی بود، اما در عمل، بسیاری از مشکلات قرارداد دارسی دوباره در آن تکرار شد.
بر اساس این قرارداد، مدت امتیاز نفتی شرکت نفت ایران و انگلیس به مدت ۶۰ سال دیگر (تا ۱۹۹۳) تمدید شد. ایران تنها ۴ شیلینگ به ازای هر تُن نفت صادراتی دریافت میکرد که سهم بسیار ناچیزی از درآمدهای نفتی بود. شرکت نفت ایران و انگلیس کنترل کامل بر عملیات اکتشاف، استخراج، پالایش و فروش نفت داشت و دولت ایران حق نظارت چندانی بر این عملیات نداشت. علاوه بر این، شرکت انگلیسی از پرداخت مالیات و عوارض به دولت ایران معاف بود.
این قرارداد از همان ابتدا با انتقادات شدیدی مواجه شد. بسیاری از سیاستمداران و مردم، آن را ناعادلانه و استعماری میدانستند. در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹، با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت قرارداد ۱۹۳۳ ملغی نیز شد. این رویداد تاریخی، نقطه عطفی در مبارزه ایران برای استقلال اقتصادی و سیاسی بود. قرارداد ۱۹۳۳ اگرچه در کوتاهمدت درآمدهایی برای ایران به همراه داشت، اما به دلیل شرایط ناعادلانهاش، به نمادی از سلطه خارجی بر منابع ملی ایران تبدیل شد.
کشورهای غربی که منافع اقتصادی و سیاسی خود را با این رخداد در خطر میدیدند، از همان ابتدا با ملی شدن نفت ایران مخالفت کردند. انگلیس، که کنترل صنعت نفت ایران را در دست داشت، با اعمال تحریمهای گسترده و جلوگیری از صادرات نفت ایران، تلاش کرد تا اقتصاد ایران را تحت فشار قرار دهد. همچنین، آمریکا که در ابتدا از ملی شدن نفت حمایت کرده بود، به دلیل ترس از گسترش کمونیسم و از دست دادن منافع خود در منطقه، به این کشور پیوست.
انگلیس، ناوگانهای دریایی خود را برای جلوگیری از صادرات نفت ایران به کار گرفت. همچنین، شرکتهای نفتی بینالمللی از خرید نفت ایران خودداری کردند. این تحریمها باعث شد صادرات نفت ایران از حدود ۶۰۰ هزار بشکه در روز در سال ۱۹۵۰ به مقدار بسیار کمی در سال ۱۹۵۲ برسد.
در پی تحریمها و فشارهای بینالمللی، دولت مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با کودتایی که توسط سازمانهای اطلاعاتی انگلیس و آمریکا طراحی شده بود، برکنار شد. این کودتا باعث بازگشت کنترل صنعت نفت به دست شرکتهای خارجی شد.
اما تمام مشکلات گفته نتوانست مانعی برای استقلالطلبی ایرانیها ایجاد کند و صنعت ملی شدن نفت در بلند مدت پیامدهای مثبتی از خود برجای گذاشت. استقلال اقتصادی از جمله اثرات این اتفاق مهم در تاریخ کشور بود و ایران توانست پس از مدتی طولانی کنترل کامل بر صنعت نفت خود را به دست آورد.
از طرفی، ملی شدن صنعت نفت نه تنها یک اتفاق مهم اقتصادی، بلکه یک حرکت سیاسی بزرگ بود که نشاندهنده اراده ملت ایران برای استقلال و خودمختاری بود. این رویداد الهامبخش بسیاری از کشورهای جهان سوم شد که در تلاش برای رهایی از سلطه استعمار بودند.
ایران امروز، با برخورداری از یکی از بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان، همچنان نقش مهمی در بازار انرژی دارد. اما توسعه فناوریهای بومی، کاهش وابستگی به صادرات نفت خام، مدیریت بهتر منابع و افزایش بهرهوری، از چالشهایی است که آینده صنعت نفت کشور را تعیین خواهد کرد.