
عطوان: ایران با اصرار بر مذاکرات غیرمستقیم، اولین گل را به آمریکا زد
گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو: عبدالباری عطوان، تحلیلگر ارشد جهان عرب در یک مقاله تفصیلی در وبگاه رأی الیوم نسبت به موضوع مذاکره جمهوری اسلامی ایران با آمریکا نوشت:
ایران موفق شد در بازی «نبرد ارادهها» که امروز در پایتخت عمان، مسقط آغاز شده، گل بزرگی به دروازه آمریکا بزند. این موفقیت با اصرار بر «غیرمستقیم» بودن مذاکرات به دست آمد؛ موضوعی که برخلاف خواسته طرف آمریکایی بود که مذاکرات «مستقیم» را ترجیح میداد. این نکتهای بود که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در کنفرانس خبری مشترک با نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، به آن اشاره کرد؛ اظهاری که موجب شگفتی و حتی شوک نتانیاهو شد.
هیئت آمریکایی به ریاست استیو ویتکوف، مشاور ترامپ، در حالی در این مذاکرات شرکت میکند که از موضعی تضعیفشده و شکننده وارد شدهاند؛ بهویژه پس از شکست سیاست آمریکا در تحمیل تعرفههای گمرکی به بیش از ۲۰۰ کشور و نهاد در جهان، که نتیجه آن انزوای آمریکا و حتی تبدیل متحدان پیشین به دشمنان جدید، بهویژه در اروپا و جنوب شرق آسیا (کره جنوبی و ژاپن) بود.
ایرانیها به رهبری عباس عراقچی، دیپلمات باسابقهای که مذاکرات توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با گروه ۱+۵ را نیز هدایت کرده بود، با تجربه و مهارتی که در فنون مذاکره دارند، زیر بار سیاستهای تهدید و ارعاب ترامپ نرفتند. آنها موفق شدند تمام شروط خود را بر آمریکا تحمیل کنند؛ از جمله محدود کردن مذاکرات به موضوع هستهای و نپرداختن به موضوعاتی نظیر سامانههای موشکی، پهپادها، یا روابط با گروههای مقاومت در غزه، لبنان، یمن و عراق، و در نهایت خواسته خود را به کرسی نشاندند.
بازگشت به راهکار دیپلماتیک برای حل بحران میان ایران و آمریکا، و عقبنشینی از تهدید به حمله نظامی تمامعیار، از سوی ترامپ صورت گرفت، نه از سوی ایران. زمانی که او فهمید تهدید به حملات نظامی همراه با اعزام سه ناو هواپیمابر آمریکایی و اسکادرانهایی از بمبافکنهای غولپیکر B-52 نتیجه عکس داده است. نهتنها این تهدیدها موجب ترس ایران نشد، بلکه واکنشی قوی از سوی رهبر انقلاب، آیتالله سیدعلی خامنهای را در پی داشت. ایشان بهصورت علنی حالت فوقالعاده در ارتش اعلام کردند، سامانههای موشکی دوربرد، زیردریاییهای پیشرفته و نیروهای زمینی و دریایی به حالت آمادهباش کامل درآمدند و تهدید کردند که تمامی پایگاههای نظامی اطراف ایران – ۱۰ پایگاه که در آنها حدود ۵۰ هزار نیروی آمریکایی مستقر هستند – هدف قرار خواهند گرفت و تنگه هرمز بسته خواهد شد که در نتیجه، صادرات نفت کشورهای خلیج فارس به سراسر جهان متوقف خواهد شد.
ایرانیها به ترامپی که در سال ۲۰۱۸ یکطرفه توافق هستهای را پاره کرد، اعتماد ندارند. آنها بهخوبی میدانند که او به عروسک خیمهشببازی رژیم اسرائیل تبدیل شده است. آنها همچنین از شکست آمریکا در جنگ اوکراین آگاه هستند؛ کشوری که آمریکا برای نجات خود از شکست، با پرچم سفید به مسکو نزدیک شده و حاضر شده است پنج استان اوکراین را به روسیه واگذار کند، بدون آنکه با متحدان اروپایی خود که آنها را وارد این جنگ کرده بود، مشورتی کند.
وقتی ترامپ میگوید که مذاکرات مسقط باید ظرف دو ماه به توافقی سریع منتهی شود، این خواسته برآمده از تجربه تلخ او در مذاکرات وین است که یکسالونیم به طول انجامید و نهایتاً به دلیل هوشمندی ایرانیها در بهکارگیری تاکتیک «بله، اما...» و بدون ارائه هیچگونه امتیازی، با شکست روبرو شد. بعید است که ایران در مذاکرات مسقط از این تاکتیک مؤثر خود دست بکشد، بهویژه در شرایطی که آمریکا امروز در سطح بینالمللی منفور شده، همه متحدانش در غرب و شرق را از دست داده، تضعیف شده و با خطر ورشکستگی به دلیل کسری بودجه سنگین سالانهاش (۱.۴ تریلیون دلار) و بدهی عمومی بیش از ۴۲ تریلیون دلار مواجه است.
آنچه موضع ایران را در این مذاکرات تقویت خواهد کرد، ایستادگی قدرتمند چین در برابر آمریکا در جنگ تجاری است. رئیسجمهور چین، شی جینپینگ، اعلام کرده که با تمام قوا و تا آخر در این جنگ میماند، هرچند هزینههای آن سنگین باشد. او تصمیم گرفته تعرفهها بر کالاهای آمریکایی را بهطور تاریخی بیش از ۱۲۵ درصد افزایش دهد و به متحدانش در ائتلاف بریکس چراغ سبز داده که علیه دلار آمریکا و سیستم مالی سوئیفت – که آمریکا از طریق آن کنترل اقتصاد جهانی را در دست دارد – اعلام جنگ کنند.
ترامپ که در قمار جنگ تجاری شکست خورده و حالا با شورش داخلی در کشورش و فشار جهانی مواجه است، در مواجهه با کاهش ارزش دلار و آغاز رکود اقتصادی – به عنوان نخستین نشانههای این شکست – مجبور شد ظرف سه روز پس از آغاز جنگ تجاری، عقبنشینی کند و اعمال تعرفهها را برای سه ماه «موقتاً» متوقف کند. بنابراین تهدیدهای او مبنی بر لزوم رسیدن سریع به توافق هستهای، در غیر اینصورت حملات نظامی گسترده علیه ایران، تأثیری نخواهند داشت و تنها باعث میشوند ترامپ خود را مجبور به دادن امتیازاتی بیسابقه و بزرگ به طرف ایرانی ببیند تا توافقی «سریع» برای حفظ آبروی خود حاصل شود.
ایران که در لبنان با تضعیف بازوی قدرتمند نظامیاش، حزبالله، و در سوریه با سقوط رژیم بشار اسد، متحمل زیانهایی شده بود، بهسرعت دست به بازنگریهای داخلی و منطقهای زد. این بازنگریها موجب شد که از بسیاری از سیاستهای پیشین خود دست بکشد، چرا که دریافت تهدید آمریکا و اسرائیل تنها نابودی توان نظامی ایران را هدف ندارد، بلکه هدف نهایی، سرنگونی کامل نظام اسلامی در این کشور است.
نتایج این بازنگریها، ایران را از فاز صبر و انتظار، به مرحله رویارویی مستقیم – هم در بعد نظامی و هم در بعد سیاسی – سوق داد. بازوهای نظامی ایران تقویت شدند، بهویژه در یمن، جایی که نیروهای وابسته به ایران نبردی شجاعانه نهتنها با ناوها و هواپیماهای آمریکایی در دریای سرخ و عربی دارند، بلکه عمق سرزمینهای اشغالی فلسطین در یافا، حیفا و ایلات را نیز هدف حملات موشکی و پهپادی قرار دادهاند. ایران همچنین تلاش برای بهبود شرایط حزبالله در لبنان را سرعت بخشیده و به دنبال یافتن راههای جایگزین برای ارسال تجهیزات نظامی به آنهاست، چرا که مسیر سنتی از طریق سوریه با سقوط حکومت اسد دیگر قابل استفاده نیست.
آمریکا در ماههای ابتدایی ریاستجمهوری ترامپ به مضحکهای بزرگ در صحنه جهانی تبدیل شد و جای تعجب نیست که ایران و متحدانش امروز از این شرایط بهرهبرداری کرده، خوشحال و حتی به نوعی شادمان باشند. و همانطور که ضربالمثل میگوید: «کسی که آخر میخندد، بهتر میخندد»… و آینده روشن خواهد کرد که چه کسی برنده واقعی این نبرد است.