آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۶۸۸۶۹
گزارش|

شطرنج پیچیده ترامپ در غزه/ اسرائیل همچان زیر چتر آمریکایی است!

شعار «اول آمریکا» در دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ به معنای حفظ منافع آمریکا حتی بر خلاف خواسته‌های رژیم صهیونیستی است، اما به معنای رها کردن کامل این متحد قدیمی نیست.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو؛ شعار «اول آمریکا» که از ابتدای دومین دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ طنین‌انداز شد، به ظاهر گویای سیاستی کاملاً ملی‌گرایانه و محافظه‌کارانه در عرصه سیاست داخلی و خارجی بود. این شعار، به عنوان عصاره‌ای از سیاست‌های ترامپ، بیانگر این است که هیچ منافع بین‌المللی، حتی اگر از سوی متحدان سنتی و نزدیک آمریکا باشد، نباید بر منافع این کشور مقدم باشد. اما آنچه کمتر درباره‌اش صحبت شده، این است که «اول آمریکا» به معنای کنار گذاشتن رژیم صهیونیستی نیست و ترامپ حتی در همین سیاست ظاهراً ملی‌گرا، خطوط قرمزی را برای اسرائیل قائل است.

ترامپ با نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو، رابطه‌ای ویژه داشت؛ اما این رابطه صرفاً به معنای پذیرش بی‌قید و شرط خواسته‌های تل‌آویو نبود. سیاست «اول آمریکا» در اصل به معنای آن است که آمریکا در هیچ شرایطی اجازه نخواهد داد منافع اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی‌اش به خطر بیفتد، حتی اگر این در تضاد با خواسته‌های صهیونیست‌ها باشد. این سیاست، ظاهراً از سوی برخی جریان‌های تندرو اسرائیلی که چشم انتظار حمایت بی‌قید و شرط بودند، نادیده گرفته شده و باعث نگرانی‌هایی در میان آن‌ها شده است.

 

 سیاست خاموش ترامپ در نسل‌کشی غزه

 

اگرچه از دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ مشخص بود که او در مقابل اسرائیل به‌ویژه در عرصه حمایت نظامی و سیاسی تعهد دارد، اما هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که ترامپ حاضر باشد جنگ نسل‌کشی رژیم صهیونیستی در غزه را به طور کامل و بی‌قید و شرط متوقف کند. او همچنین از توقف روند شهرک‌سازی‌های غیرقانونی و تخریب اردوگاه‌ها و شهرهای کرانه باختری که مقدمات الحاق و آواره‌سازی فلسطینیان را فراهم می‌کند، اجتناب ورزیده است، البته به شرطی که این عملیات‌های پاکسازی قومی آشکار، به منافع آمریکا در منطقه لطمه نزند.

 

مقاومت ترامپ در برابر خواسته اسرائیل برای حمله به ایران

 

ترامپ در مقابل درخواست اسرائیل برای حمله نظامی به ایران موضع منفی گرفت و به گزارش‌ها بر اساس تلاش کرد مانع این اقدام شود تا امکان دستیابی به توافق موقت با تهران درباره برنامه هسته‌ای فراهم شود. او مایل نبود ارتش آمریکا را درگیر جنگ منطقه‌ای تازه کند. زیرا هزینه سنگین آمریکا و اسرائیل در یمن با شکست فاحشی روبرو شده و ترامپ به خوبی می‌داند ایران به عنوان قدرت اول خاورمیانه توانایی نظامی و دفاعی بالایی دارد. بنابراین تلاش می‌کند از یک نبرد از پیش شکست‌خوردۀ دیگر اجتناب کند. این خط‌‌ مشی، همان رویکردی است که در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش نیز دنبال می‌کرد. البته این به معنای کنار گذاشتن حمایت از حمله نظامی اسرائیل علیه حزب‌الله و حماس نیست.

 

مخالفت ترامپ با خواسته‌های نتانیاهو؛ تأکید بر منافع اقتصادی و استراتژیک آمریکا

 

ترامپ حاضر نیست اهداف کلان آمریکا را فدای خواسته‌های نتانیاهو کند. بنیامین نتانیاهو تلاش می‌کند توجه جهان را به ایران جلب کند و بر ضرورت نابودی برنامه هسته‌ای ایران تاکید می‌ورزد؛ برنامه‌ای که به باور او تنها اسرائیل حق داشتن آن را دارد. رژیمی که ماهیت آن دروغین و جنایت کارانه است. اما ترامپ حتی پیش از سفر خود به کشورهای خلیج، درخواست‌های نتانیاهو را نادیده گرفت و آن‌ها را مانعی برای روابط استراتژیک و اقتصادی آمریکا با کشورهای خلیج دانست.

ترامپ بارها اعلام کرده است که می‌خواهد کشورهای خلیج هزینه حمایت آمریکا را بپردازند و هیچ کمکی را «رایگان» تلقی نمی‌کند. در نتیجه، اعتراضات و درخواست‌های نتانیاهو در برابر برنامه سفر ترامپ صرفاً مزاحمتی بودند که مانع برنامه‌ریزی‌های رئیس‌جمهور آمریکا نشدند.

 

شگفتی صهیونیست‌ها کنار گذاشتن اسرائیل از سفر ترامپ

 

 صهیونیست‌ها از اینکه اسرائیل از سفر ترامپ به کشورهای عربی کنار گذاشته شده بود، به شدت شگفت‌زده شدند. اما واقعیت آن است که ترامپ، علی‌رغم نیاز به همکاری با کشورهای خلیج، تلاش نکرد به تل‌آویو فشار بیاورد تا جنگ نسل‌کشی در غزه را متوقف کند. جنگی که جنایات هولناکی از قبیل کشتار خانواده‌ها و کودکان بی‌گناه و تحمیل قحطی در غزه به دنبال داشت.

پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید، او اجرای طرح توزیع غذا را تحت نظارت یک شرکت امنیتی آمریکایی-اسرائیلی آغاز کرد؛ روشی که به شکل وحشتناکی از گرسنگی مردم فلسطین برای تحقیر آن‌ها بهره برد و همزمان خود را به عنوان ناجی کودکان و گرسنگان فلسطینی معرفی کرد.

 

ارتباط مستقیم آمریکا با حماس

 

ترامپ اجازه برقرار شدن ارتباطات مستقیم آمریکا با حماس را داد؛ چون حماس چیزی داشت که او می‌خواست: اسرای اسرائیلی. حماس به دلیل داشتن سلاح و اراده ادامه مقاومت تصمیم گرفت شرایط آتش‌بس را بپذیرد، اما این ارتباط به معنای به رسمیت شناختن نقش سیاسی یا نمایندگی حماس نیست؛ ترامپ یک واقع‌گراست که همه چیز را به چشم معامله می‌بیند.

او از ساختارهای رسمی و تابوهای سیاسی آمریکا، مانند ارتباط با گروه‌های ممنوعه مثل حماس و انصارالله، پیروی نمی‌کند و تنها برای رسیدن به اهدافش تلاش می‌کند. بی‌تردید، این سیاست او لطمه جدی به تلاش‌های لابی صهیونیستی در حفظ سیاست خارجی آمریکا وارد کرد.

ضعف بزرگ در وضعیت کنونی فلسطین، شکاف داخلی و فقدان رهبری رهایی‌بخش است. این مسئله هرچند بحرانی است، اما به هیچ وجه کشورهای منطقه را از مسئولیت دفاع از فلسطین، که دفاع از امنیت ملی عربی است، معاف نمی‌کند؛ امنیتی که به سرعت در حال تحلیل رفتن است.

با این حال، انقلاب جهانی حمایت از حقوق فلسطینیان، که ریشه در قدرت، شجاعت و مقاومت آن‌ها دارد، نوری است که نه ترامپ و نه هیچ توطئه یا سرکوبی قادر به خاموش کردن آن نیستند.

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار