
اکوسیستمی در طلب بلوغ: بازاندیشی در شاخصهای نوآوری

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، سهراب آسا، پژوهشگر سیاستگذاری علم و فناوری و مدیر سابق امور بینالملل صندوق نوآوری و شکوفایی با لحنی متفاوت، بیپردهتر سخن گفت، سخنانی که نه فقط تحلیل، بلکه نوعی اعتراف صادقانه بود. او در ابتدای صحبتهای خود با ارجاعی ادبی و غیرمنتظره به رمان «جنایت و مکافات» گفت: «میخواهم مثل راسکول نیکف، دستهایم را بالا ببرم و اعتراف کنم...»
این جمله آغازگر روایتی شد از تجربهای نزدیک به پانزده سال فعالیتش در اکوسیستم نوآوری ایران و خارج از کشور، روایتی از مواجههای زیسته با شکافهای عمیق میان نوآوری ادعا شده و نوآوری زیسته، میان تصمیمهای گرفته شده در برجهای شیشهای و نیازهایی که در سایهروشن حاشیهها باقی ماندهاند.
آسا با ارجاع به آمارها و شاخصهای رسمی، از جمله رتبه ایران در شاخص جهانی نوآوری، تعداد شرکتهای دانشبنیان، مقالات ISI و پتنتهای ثبتشده، گفت که این شاخصها علیرغم اهمیتشان، نمیتوانند بهتنهایی معیار سنجش اثرگذاری نوآوری باشند، چرا که مردم، اثر را در تجربه زندگی روزمره میسنجند، نه در نمودارها و گزارشها.
وی با اشاره نقش نهادهای جامعهمحور در مناطق محروم و اهمیت آموزش و دسترسی دیجیتال برای توانمندسازی اقشار مختلف اضافه کرد که برای اثرگذاری نوآوری باید ضلع سومی هم به این مثلث افزوده شود و آن بازتعریف شاخصهای ارزیابی بر پایه رفاه، مشارکت و گشایش است. به باور او، اگر نوآوری نتواند کیفیت زندگی را برای مردم بهبود ببخشد، صرفاً به نمایشی پرزرقوبرق بدل میشود که نه مشارکت میآورد و نه اعتماد.
او پنج شاخص مکمل را برای ارزیابی نوآوری اجتماعی پیشنهاد کرد: میزان دسترسی اقشار کمبرخوردار به فناوریهای کاربردی و مقرونبهصرفه؛ نرخ مشارکت جوامع محلی در طراحی و اجرای نوآوری؛ سهم راهحلهای فناورانه برای مسائل زیستی و معیشتی مناطق محروم؛ فراهمسازی دسترسی باز به دادههای عمومی برای معلمان، پژوهشگران و استارتاپها و ایجاد فضاهای «تنظیمگری زنده» که در آن، مردم و نهادهای محلی در تدوین و آزمون سیاستها مشارکت فعال داشته باشند. به گفته او، تا زمانی که مردم مشارکت را تجربه نکنند، اعتماد هم شکل نخواهد گرفت، و بدون اعتماد، نوآوری صرفاً یک مفهوم ویترینی خواهد بود.
آسا با موضعی انتقادی از «بلوغ نیافته ماندن» زیستبوم نوآوری کشور سخن گفت. او با اشاره به گذشت قریب به ۲۰ سال از تاسیس نهادهای متولی راهبری و سیاستگذاری در اکوسیستم ایران عنوان داشت تامین مالی اکوسیستم هنوز هم به بودجه عمومی و منابع نفتی وابستهاند، و همچون یک «پیرپسر»، بهجای اتکا به توانمندی درونی، همچنان با لحن کودکانه از دولت مطالبه دارند. او با اشاره به تجربه صنعت خودروسازی، این خطر را یادآور شد که باید اکوسیستم را از حرکت در آن مسیر بر حذر داشت وگرنه با ساختاری روبهرو خواهیم بود پرهزینه، فاقد پاسخگویی، و بیاعتنا به نارضایتی عمومی.
در بخش پایانی سخنانش، او مفهوم «تراست» یا همان اعتماد اجتماعی را کلیدیترین حلقه در چرخه نوآوری دانست. به باور او، بدون بازسازی این مفهوم در متن جامعه، هر تلاشی برای سیاستگذاری فناورانه بیثمر خواهد بود. اگر نوآوری اجتماعی تنها ابزاری برای عکس گرفتن در همایشها و نمایش قدرت فناورانه نهادها باشد، و نه ابزاری برای کاهش رنج و بهبود زیست مردم، نهتنها سرمایههای اجتماعی را فرسوده میکند، بلکه به فروپاشی نظم اجتماعی نیز دامن میزند. او هشدار داد که اگر همچنان با مفاهیمی، چون نوآوری، فقط برای «عرضه به دیگران» برخورد شود، و نه برای حل مسائل خودمان، در نهایت چیزی جز بیاعتمادی، ناکارآمدی و نمایشی بیتماشاگر باقی نخواهد ماند.
آسا در پایان، از تجربههای موفق در کشورهای جنوب و جنوبشرق آسیا سخن گفت، کشورهایی که نوآوری اجتماعی را نه از اتاقهای فکر، که از بطن محلهها و نیازهای واقعی آغاز کردهاند. او با تقدیر از سمنهایی نظیر بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان و تاسیس خانههای هدی در زاهدان و مناطق کم برخوردارتر تأکید کرد که الگوبرداری از این تجارب و بومیسازی آنها میتواند گامی مهم در مسیر بازیابی اعتماد و اثربخشی در زیستبوم نوآوری ایران باشد. به گفته او، عدالت فناورانه زمانی محقق میشود که در گوشی دستدوم یک معلم روستایی نیز معنا پیدا کند، نه فقط در اسلایدهای رنگارنگ پاورپوینت.