
جنگ اوکراین در بنبست دیپلماسی/ ناکامی ترامپ در برابر پوتین

به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری دانشجو؛ نه تصاویر رسمی و نه لبخندهای دیپلماتیک، هیچکدام نتوانستند واقعیت را پنهان کنند: واشنگتن و مسکو در پرونده اوکراین به بنبست رسیدهاند. در یک سوی این معادله، دونالد ترامپ با وعده انتخاباتی پایان سریع جنگ ایستاده و در سوی دیگر، ولادیمیر پوتین که با پیشرویهای میدانی، شروطی سخت و غیرقابلانعطاف برای صلح تعیین کرده است.
ترامپ روز چهارشنبه، پس از گفتوگویی ۷۵ دقیقهای با پوتین، هشدار داد که رئیس کرملین «بهشدت» متعهد به واکنش نسبت به حمله پهپادی کییف علیه بمبافکنهای روسی است و تأکید کرد که «هیچ صلح فوری» در افق اوکراین دیده نمیشود؛ کشوری که از فوریه ۲۰۲۲ درگیر جنگی تمامعیار است. این اظهارات، نشانهای تازه از طولانیتر شدن بحرانی است که حالا فراتر از جغرافیای شرق اروپا، به یکی از محورهای اصلی بازتعریف موازنه قدرت جهانی تبدیل شده است.
جنگ اوکراین دیگر یک درگیری محلی در مرزهای شرقی اروپا نیست. این جنگ به صحنه رویارویی راهبردی میان قدرتهای بزرگ تبدیل شده و هر مرحله آن، بر موازنههای ژئوپلیتیک جهان اثر میگذارد. از زمانی که روسیه در فوریه ۲۰۲۲ به خاک اوکراین حمله کرد، معادلات امنیتی اروپا و نقشآفرینی آمریکا در نظام بینالملل دستخوش تغییرات اساسی شده است.
وعده توخالی پایان جنگ در ۲۴ ساعت
دونالد ترامپ در جریان مبارزات انتخاباتی خود بارها تکرار کرد که قادر است جنگ اوکراین را ظرف ۲۴ ساعت پایان دهد. او این وعده را به یکی از نقاط محوری کمپین خود تبدیل کرد و آن را نشانهای از تواناییاش در مذاکره و «معامله بزرگ» دانست. اما ۲۰۰ روز پس از آغاز دوره ریاستجمهوریاش، مشخص شد که این هدف دور از دسترس است.
کارشناسان معتقدند مشکل ترامپ نه کمبود اراده، بلکه فقدان یک نقشه راه عملی برای مذاکره و حل بحران است. فاصله میان لحن قاطع در سخنرانیها و اقدام عملی در دیپلماسی، روزبهروز آشکارتر میشود.
پوتین؛ سیاستمداری با محاسبات بلندمدت
ولادیمیر پوتین در دیدارها و گفتوگوها، تصویر رهبر بااعتمادبهنفسی را نشان میدهد که در اوج فشارها، حاضر به دادن امتیاز نیست. از دید او، هر توقف موقت جنگ، تنها فرصتی برای طرف مقابل است تا تجدید قوا کند.
در تازهترین مواضع، پوتین شروطی را مطرح کرده که از نظر کییف و غرب، غیرقابلقبول است:
خروج کامل اوکراین از مناطق الحاقشده به روسیه.
تضمین عدم پیوستن به ناتو.
خلع کامل سلاح ارتش اوکراین.
این شروط، به گفته تحلیلگران، بازتاب اعتمادبهنفس روسیه پس از پیشرویهای میدانی اخیر است.
تنها در دو ماه گذشته، نیروهای روس بیش از هزار کیلومتر مربع از خاک اوکراین را تصرف کردهاند. از ابتدای سال ۲۰۲۳، مجموع اراضی ازدسترفته اوکراین به حدود هفتهزار کیلومتر مربع رسیده است. این تغییرات جغرافیایی، ابتکار عمل را بهطور فزایندهای به دست مسکو سپرده است.
ارتش روسیه، با وجود تحریمهای گسترده، توانسته بخشهای قابلتوجهی از زیرساختها و خطوط دفاعی اوکراین را هدف قرار دهد. این موفقیتهای نظامی، دست پوتین را در مذاکرات احتمالی پرتر کرده است.
تحریمهای آمریکا؛ ابزاری که دیگر کارساز نیست
واشنگتن تلاش کرده با ابزار اقتصادی، فشار بر مسکو را افزایش دهد. اما بهگفته ناظران، تحریمهای ثانویه علیه شرکای تجاری روسیه، مانند تیراندازی در خلأ عمل میکند.
هند، بهعنوان یکی از بزرگترین خریداران نفت روسیه، بیاعتنا به هشدارهای آمریکا، همچنان به خرید نفت با قیمتهای ترجیحی ادامه میدهد و حتی آن را با سود بالا به بازارهای دیگر صادر میکند. چین و ترکیه نیز با مسکو روابط اقتصادی فعال دارند و این همکاریها عملاً دامنه تأثیرگذاری تحریمها را محدود کرده است.
شاید مهمترین نکته این باشد که ترامپ شخصاً به کارایی تحریمها تردید دارد. او در یک نشست خبری گفت: «نمیدانم آیا تحریمها برای پوتین اهمیتی دارد یا نه. روسها در دور زدن آنها بسیار ماهرند.» این اعتراف، تصویر روشنی از محدودیت نفوذ اقتصادی واشنگتن در مهار کرملین ارائه میدهد.
بازگشت به دیپلماسی مستقیم؛ مأموریت ویتکاف
با ادامه بنبست، واشنگتن بار دیگر به ایده گفتوگوی مستقیم میان رهبران دو کشور رو آورد. استیو ویتکاف، فرستاده ویژه و دوست شخصی ترامپ، به مسکو اعزام شد. او پیشتر نیز با پوتین دیدار کرده و حتی تابلوی نقاشی پرتره ترامپ را به او هدیه داده بود.
با این حال، منابع مطلع میگویند که هیچ نشانهای از آمادگی پوتین برای مذاکره از موضعی غیر از موضع برنده وجود ندارد.
ترامپ بر این باور بود که رابطه شخصی میتواند جایگزین راهبردهای پیچیده شود. اما واقعیت میدان جنگ این تصور را رد کرد. روسیه به پیشروی ادامه داد، حملات هوایی و زمینی را تشدید کرد و همزمان، واشنگتن به کییف فشار آورد تا به توافقی با امتیازات سنگین تن دهد.
فرسایش توان دفاعی اوکراین
حملات مداوم موشکی و پهپادی روسیه، سامانههای پدافند هوایی اوکراین را فرسوده کرده است. این سامانهها بهشدت وابسته به کمکهای غرب هستند، اما صنایع دفاعی اروپا و آمریکا با محدودیت ظرفیت تولید روبهرو هستند.
کارخانههایی که برای جنگهای کوتاهمدت طراحی شدهاند، اکنون نمیتوانند نیازهای یک جنگ فرسایشی طولانی را برآورده کنند، بهویژه در بخش پدافند هوایی که به نقطه ضعف اصلی اوکراین تبدیل شده است.
مشکل آمریکا این نیست که قادر به کمک به اوکراین نیست، بلکه نداشتن یک راهبرد مشخص برای تبدیل این کمکها به پیروزی یا توافق پایدار است. جنگ اوکراین ضعف تصمیمگیری در سیاست خارجی آمریکا را آشکار کرده: مردد در تصمیم گیری، ناتوان در عقبنشینی و گرفتار در ائتلافهایی که توان مقابله با شوکهای بزرگ را ندارند.
در اوج تنشها، ترامپ اعلام کرد که دو زیردریایی هستهای را بهعنوان واکنش به اقدامات روسیه به حرکت درآورده است. اما کمی بعد تأیید کرد که این زیردریاییها در موقعیت خود باقی میمانند. این تغییر موضع سریع، نشاندهنده محدودیت واقعی گزینههای واشنگتن در مواجهه با مسکو بود.
اوکراین امروز با دو چالش همزمان روبهروست: روسیهای که پیشروی میکند و متحدی که در حمایتهایش مردد است. این کشور نهتنها با از دست دادن سرزمین و تلفات انسانی، بلکه با فروپاشی تدریجی اعتماد به وعدههای بینالمللی دستوپنجه نرم میکند.
جنگ اوکراین آزمونی برای اراده رهبران و روایتهایی است که درباره آینده نظم جهانی ساخته میشود. ترامپ که خود را تصمیمگیرندهای قاطع معرفی کرده بود، اکنون با تردیدهای گسترده نسبت به تواناییاش در مهار بحران روبهروست.
در سوی مقابل، پوتین گامبهگام و حسابشده پیش میرود و باور دارد که پیروزی نه با سخنرانی، بلکه با پیشروی مستمر در میدان به دست میآید.
پایان نامعلوم یک جنگ فرسایشی
روشن شده است که جنگ اوکراین نه با یک توییت و نه با یک معامله سریع قابل پایان نیست. این نبردی طولانیمدت است که موازنه قدرت جهانی را بازتعریف میکند.
ترامپ در تحقق وعدهاش ناکام مانده و پوتین همچنان از زمان و جغرافیا بهعنوان ابزارهای اصلی خود بهره میبرد. نظام بینالملل نیز در حالت تعلیق است: نه قادر به تحمیل پایان، و نه توان جلوگیری از آغازهای تازه را دارد.