
چاقوی دولبه تکنولوژی در عصر تمدنسازی

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، قاسمعلی صبوری، در عصر كنوني بشر، نقش و جايگاه تكنولوژي در بروز مولفه هاي قدرت ، اجتناب ناپذير بوده و رقابت كشورها در اين عرصه بيش از هر زمان ديگر نمود پيدا كرده أست ، تا جايي كه براي عقب راندن رقباي خود از نشان دادن چهره اي خشن از خود براي رسيدن به اهداف ، ابائي نداشته و حاضر به سخره گرفتن تمام قواعد و چهارچوبهاي سازمان ملل در اين مسير هستند . خواه منشور حقوق بشرباشد يا منشور ملل متحد.
بروز اين چهره خشن از پشت نقاب حقوق بشري و دمركراسي كشورهاي علم كننده آن ، نشان از تغييراتي عميق در زندگي بشر امروزه دارد.
تغييراتي كه موجب درگيري كشورهاي دائم شوراي امنيت سازمان ملل به عنوان تضمين كنندگان صلح جهاني به كشورهاي طرف درگير ( مستقيم و غير مستقيم) در جنگهاي گوشه و كنار جهان كرده است….
يكي از علل اصلي آن را به جرات مي توان در پيشي گرفتن تكنولوژي از تمدن سازي بشر امروز ، جستجو كرد ، جايي كه با پديده اي به نام اينترنت جهاني آغاز شد و هدف اصلي آن يكسان سازي هنجارها و ناهنجاريهاي ابناء بشر و فرهنگ سازي براي نسل امروز فراتر از مرزها شد و با فرض تمدن سازي تجويزي با ابزارهايي كه قبلا در قالب ساختار سازمان ملل ايجاد نموده بودند ، به عنوان قدرت نرم ، مرزها را درنورديده و تعريفي خاص از منافع ژئوپلوتيك خود ارائه دادند .
و اما چاقوي دولبه تمدن سازي مبتني بر تكنولوژي ، اينبار با سركشي هوش مصنوعي خودنمايي كرده و از كنترل گردانندگان آن خارج شد، تا جايي كه فضاي مجازي كه قرار بود براي بشر هنجارسازي كند ، توسط آنها به عنوان ابزاري براي چالش سازي همان سياستها قرار گيرد.
به نظر مي رسد آقاي گوترش به عنوان دبيركل سازمان ملل به درستي در سخنراني خود در مجمع عمومي سازمان در سال ٢٠٢٤ از هوش مصنوعي به عنوان تهديد كننده صلح جهاني ياد كرده أست چرا كه هوش مصنوعي كه قرار بود تمدن بشري مورد نظر گردانندگان جهاني را نزد جهانيان پياده سازي كند ، اينبار خود بنا دارد تمدني جديد را براي بشر تجويز كند ….
و سوال اينجاست كه آيا هوش مصنوعي آيا همان چهره عريان تفكرات كشورها در رقابتهاي ژئوپلوتيك است يا نظمي نوين كه نؤيد بخش ساختاري عادلانه و منصفانه در چهارچوبي جديد أست كه مي تواند تعريفي از سازمان ملل ارائه دهد تا سازماني براي همه ملل باشد نه فقط ابزاري براي پيشبرد اهداف كشورهايي خاص و منافع آنها.
در هر صورت به نظر مي رسد براي حفظ منافع كشور در اين عصر جديد ، ابتدا بايد نقش مبتني بر اين منافع را در شرايط كنوني و بر اساس واقعيات كشور و بدون شعارزدگي شناخت و همراستا با تغييرات سريع در نظامات قانوني و حقوقي بين المللي نقشي موثر ايفا نمود . نقشي كه دولت به تنهايي قادر به انجام آن با اين سطح از پيچيدگيها نيست . لزوم ترغيب نخبگان حقوقي كشور به حضوري تاثيرگذار در اين ميدان بين المللي و عدم ترديد حاكميت به اين حضور ، زمينه هاي بازتعريف تمدني جهاني با پشتوانه غني تمدن ايراني و استفاده از تمام ظرفيتهاي تكنولوژيك روز دنيا ، براي اين كنشگري فراهم نمود . بديهي أست خالي كردن اين ميدان در عصر تمدن سازي بشر ، زمينه مجدد ايجاد ساختاري ناعادلانه در سازمانهاي بين المللي همچون دو دوره قبلي آن فراهم شود.
قاسمعلی صبوری، حقوقدان
*انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است