کد خبر:۱۲۹۸۹۱
جریان شناسی روزنامههای کشور - 2
كيهان و بغضي كه از ميان نخواهد رفت
مباحث جنجالي پيرامون انتقادات «كيهان» از انحرافات موجود در بعضي اعضاي دولت دهم تا آنجا پيش رفته است كه سبب تيره شدن روابط حاميان و اعضاي شاخص «جريان انحرافي» با «كيهان» شده است؛ تا جايي كه بخشي از سخنان ضدانقلاب عليه «كيهان» با كلماتي مشابه، از دهان حاميان جريان انحرافي شنيده ميشود.
گروه سياسي، خبرگزاري دانشجو؛ روزنامه كيهان كه زماني عصرها منتشر ميشد و اكنون صبحها روي گيشه روزنامه فروشيها قرار ميگيرد، در حال حاضر يكي از معضلات اصلي ضدانقلاب در عرصه رسانه محسوب ميشود.
كيهان برخلاف صفحهبندي قديمي و قطع نامناسب خود، ضمن درج تيترهاي بيپروا و بيان هرآنچه ضدانقلاب را خوش نميآيد؛نه تنها در گلوگاههايي مانند فتنه 88، موجب دلگرمي هواداران انقلاب اسلامي ميشد؛ بلكه در موارد بسياري اقدام به خنثي سازي نقشههاي آنان ميكرد.
تأسيس كيهان
کيهان به عنوان دومين روزنامه رسمي کشور در ۶ خرداد سال ۱۳۲۱ (زماني كه ايران در اشغال متفقين بود) به صاحبامتيازي «عبدالرحمان فرامرزي» و با مديريت و سردبيري «دکتر مصباح زاده» تأسيس شد.
در سالهاي بعد بود كه بر اعضاي خانواده كيهان افزوده شد. «کيهان هوايي» در سال ۱۳۲۹، «کيهان ورزشي» در سال ۱۳۳۴، «کيهان بچهها» در سال۱۳۳۵، «کيهان انگليسي» در سال ۱۳۳۸، «کيهان سال» در سال۱۳۴۱، مجله «زنروز» در سال ۱۳۴۳، «کيهان عربي» در سال ۱۳۵۹، «کيهان فرهنگي» در سال ۱۳۶۳، کاريکاتور سال ۱۳۷۱ و چندين نشريه ديگر از تشكيل دهندگان خانواده كيهان بودند.
انحرافات كيهاني
در دوران قبل از انقلاب صفحات ادبي و يا ضميمههاي فرهنگي اين روزنامه با آثار احمد شاملو، جلال آل احمد، محمود اعتمادزاده (به آذين)، اسماعيل خويي، علي اصغر حاج سيد جوادي، منوچهر آتشي، نصرت رحماني و بسياري ديگر مزين مي شد.
ناگفته نماند، همواره انتقاداتي كه بر اوضاع فرهنگي دوران قبل از انقلاب وارد و موجبات اعتراض و خشم مردم مسلمان ايران را فراهم ميكرد، در مورد كيهان و نشرياتش از جمله «زن روز» مصداق داشت. «زن روز» نشریه فاسد آن وقت بود. آن روزها این نشریه، وسیله ای بود برای گسترش فحشا و وارد کردن سبکی از زندگی غرب که قصد داشتند عنصر ایرانی را با آن تربیت بکنند. اساس شکل گیری این مجله برای تغییر ذائقه و زندگی مردم جامعه ما بوده است. در يك مورد مسابقه دختر و بانوی شایسته گذاشته بودند که این کار مشابه مسابقه ملکه زیبایی بود که در كشورهاي غربي برگزار ميشود.
كيهان و اعتصاب روزنامهنگاران در آستانه انقلاب اسلامي
در اواخر دوران حكومت پهلوي، با وجود دولتي بودن روزنامه كيهان، كمتر کسي در اين روزنامه از سياستهاي دربار تبعيت مي کرد و البته اين فضا در كل مطبوعات حكمفرما بود.
لازم به ذكر است كه از 13 آبان 57 سال که تعدادي از دانشجويان كشور در برابر دانشگاه تهران به دست گارد شاهنشاهي کشته شدند، روزنامهها نيز به اشغال نظاميان درآمدند.
آن روزها روزنامه ها اغلب تلاش ميكردند صداي مردم باشند تا موقعيت خود را از دست ندهند. از سوي ديگر چون راديو و تلويزيون در دست رژيم پهلوي بود، اين روزنامه ها بودند که اخبار مربوط به انقلاب اسلامي را منعکس ميکردند.
بعد از برکناري دولت شريف امامي، ازهاري روي كار آمد. او با پايگاههاي اطلاعرساني مردمي كه همان نشريات بودند، به شکل نظامي برخورد کرد و نهايتاً روزنامههاي معتبر آن زمان به اشغال فرمانداري نظامي تهران درآمد.
در نتيجه روزنامههاي مهم آن زمان اعلام کردند تا زمان خارج شدن نظاميان اعتصاب خواهند كرد.
بختيار آخرين نخستوزير سلطنت
بعد از آنکه دولت ازهاري سقوط کرد و بختيار نخست وزير شد، اعتصاب مطبوعات هم به اتمام رسيد. اولين روزي که نخستين شماره روزنامه کيهان بعد از اعتصاب 64 روزه منتشر شد، صدها نفر به ساختمان اين روزنامه ريخته بودند تا روزنامه ها را بخرند! بسياري هم در حياط روزنامه بودند و سردبير آن زمان از بالاي پنجره روزنامه ها را به طرف مردم مي انداخت.
گفتني است در روزهاي شكوفائي انقلاب اسلامي و همزمان با دوراني که مطبوعات در اعتصاب بودند، بيانيههاي امام خميني(ره) که در تأکيد بر اعتصاب مطبوعات بود، ميان اهالي مطبوعات پخش مي شد.
بعد از پايان اعتصاب، بين نمايندگان گروههاي مختلف که براي آزادي مطبوعات به اعضاي کيهان تبريک مي گفتند، نمايندگان امام مانند آيت الله بهشتي نيز حضور داشتند که به روزنامه کيهان آمده و همبستگي خود را با روزنامهنگاران اعلام کردند.
كيهان پرتيراژترين روزنامه تاريخ كشور
پرتيراژترين روزنامه روزهاي انقلاب، کيهان بود. در فرداي روز پايان اعتصاب، 1 ميليون و 200 هزار نسخه از اين روزنامه چاپ شد و دستگاه چاپ تا ساعت 12 شب در حال کار بود.
پرتيراژترين روزهاي «كيهان»، همان 21 و 22 بهمن 1357 بود که مردم يكي پس از ديگري، پايگاههاي نظامي رژيم را تسخير کردند.
البته يکي ديگر از روزهاي پرتيراژ اين روزنامه، فرداي روز جمعه سياه يعني 17 شهريور 1357 بود که اخبار مربوط به کشته شدن تظاهرکنندگان ميدان ژاله با عکس هاي تاريخي انعکاس پيدا کرده بود.
در سال هاي بعدي اين بيت شعر از شاعر بزرگ معاصرمان سياوش کسرايي که براي 17 شهريور سروده بود در روزنامه کيهان تيتر شده بود که مي گفت: «ژاله خون شد، خون جنون شد» كه يکي از برترين تيترهاي توصيفي و خبري روزنامه نگاري بود.
معروفترين تيترهاي کيهان نيز، همان دو تيتر معروف «شاه رفت» و «امام آمد» بود.
قلمهايي كه مقدس نبودند
به هنگام وقوع انقلاب اسلامي گروههاي متمايل به تفكرات چپ همچون حزب توده، سازمان فدائيان خلق و مجاهدين خلق داراي نفوذ زيادي در كيهان بودند.
اين نفوذ سبب شد تا نيروهاي مسلمان ضمن اعتراض به اين روند، مانع از حضور چنين اشخاصي در تحريريه روزنامه كيهان شدند. اینها به طرف قم آمدند. حضرت امام خميني(ره) تا آن زمان هنوز در قم تشریف داشتند. آنها با ايشان اعلام بیعت و وفاداری کردند. امام هم حرکتشان را تأیید کردند و جملاتی فرمودند که خیلی جالب است.
بعضی می گویند قلم مقدس است، به هر صورتی که باشد! ولی امام خميني(ره) در آن جا می فرمایند که: «این قلم ها از سر نیزه شاه بدتر است. قلمی که هتک به ساحت مقدسات مردم می کند از سر نیزه دژخیمان پهلوی خطرناک تر است. چه کسی گفته که قلم بالاصالة مقدس است؟»؛ در اين زمان بود كه رحمان هاتفي، سردبير وقت كيهان، اعلام اعتصاب كرد!
البته اينبار مسئله فرق ميكرد و روزنامه توسط نيروهاي انقلابي مسلمان منتشر ميشد و اعتصاب نيروهاي خاص، نتوانست مانع از توقف انتشار آن شود.
نهايتاً «مهديان» که عضو جبهه ملي بود، به کيهان آمد و سرپرست موسسه کيهان شد.
پس از آن، بخش عمدهاي از نويسندگان داراي تفكرات غيراسلامي، خودشان را بازخريد کردند و به روزنامه آيندگان رفتند؛ كساني كه که جوانتر بودند، ماندند و تحريريه جديد تشکيل شد و در اين تحريريه محمد بلوري که يکي از اعضاي شوراي سردبيري قبلي بود سردبير جديد شد. بعد از اين گروه طيف جديد روزنامه نگاران كه بعد از دوم خرداد خود را اصلاحطلب ناميدند، وارد كيهان شدند.
چهره هاي شاخص آنها شمس الواعظين، محمد عطريانفر، رضا تهراني و هادي خانيکي بودند.
وقتي اخبار مربوط به تحريريه روزنامه «کيهان» به گوش امام خميني(ره)رسيد، ايشان، نمايندهاي از سوي خود در «كيهان» تعيين کردند. اولين نماينده امام در روزنامه کيهان، «ابراهيم يزدي» بود.
او پس از سقوط دولت بازرگان كه پست وزارت خارجه آن را در اختيار داشت، با حکم امام خميني(ره) به عنوان سرپرست موسسه کيهان انتخاب شد.
بعد از وي نيز سيدمحمد خاتمي با حکم مستقيم امام خميني(ره) به سرپرستي «کيهان» منسوب شد.
نسبت كيهان با خاتمي و نشريات زنجيرهاي
بسیاری از عاملین نشریات زنجیره ای کسانی بودند که سابقه كار در «کیهان» را داشتند. «کیهان» روزنامهاي است که روی آن بیشتر باید تامل کرد. اما این جماعتی که بعد از انقلاب وارد شدند چه کسانی بودند؟ خصوصاً آنكه در ميان آنها، یک گروه از کسانی بودند که همراه «یزدی» از طرف حضرت امام(ره) مدیریت روزنامه را برای یک دوره بيش از يك ساله، به عهده گرفتند. این گروه، وابستگان نهضت آزادی و بعضی از پیوستگان به سازمان منافقین بودند.
عده ای از همینها که وابسته به این سازمان بودند مدعي شدند که ما مدتی از سازمان جدا شده بودیم، و تحت عنوان اعلامیه هایی که بعداً تبدیل به کتاب «روند جدایی» شد، اعلام جدا شدن کرده بودند. از عناصری که در روند جدایی از منافقین جدا شده بودند، نام کسانی را باید به خاطر بسپارید که سالیان سال پس از دهه 60 بعد از این که بساط منافقین برچیده میشود، همچنان در عرصه مطبوعاتی ما حاضر بودند و به فعالیت های خود ادامه میدادند.
در این دوره هفت، هشت ساله بعد از سال 60، مدیریت عالی روزنامه «کیهان» در اختیار «خاتمی» بود. وي در اين مدت علاوه بر آنكه وزیر ارشاد بود، مدیريت کیهان را هم بر عهده داشت.
متأسفانه منافقين با مخفی کردن خودشان در پشت امثال خاتمي و شهید شاهچراغی به فعالیت براساس اهداف پليد خود مشغول بودند.
حلقه كيان از كجا آمد؟
در اواخر دهه 60، تحت عنوان کار فرهنگی، نشريهاي به اسم «کیهان فرهنگی» راه اندازي شد كه جای پایی برای کسانی نظیر «سروش» شد.
مجموعه منتشر كنندگان «كيهان فرهنگي» این مجموعه بعد از خارج شدنش از روزنامه کیهان سر از نشریه کیان در می آورد.
در این دوره اقدامات دیگری هم صورت می گیرد. به عنوان مثال جریان «چپ مسلمان»، به جریان دگرگون طلب «کیان» نزديك ميشود و نهايتاً پیوندی بین این دو جریان برقرار می شود.
حلقه «کیان» پیش از این ارتباطاتی با نهضت آزادی برقرار کرده بود. علیرغم آنکه اعضاي «حلقه كيان» در اوایل انقلاب، رابطه خوبي با نهضت آزادي نداشتند، در اواخر دهه 60 از آنها عذرخواهي ميكنند!
اعضاي حلقه «کیان» در روزهای چهارشنبه جلساتی داشتند و عناصر مختلفي را گرد هم ميآوردند. گفتني است نفراتی از سازمان مجاهدین انقلاب نیز در جلسات آنها حاضر بودند. از آقایان اصطلاحاً روشن فکر حوزوی بودند و حتي از جداییطلبان نيز در حلقه مذكور حاضر بودند.
تعبير آنها نيز اين است كه پايه اوليه آنچه در سالهاي بعد، اصلاحات نام گرفت در همين جلسات نهاده شد.
از سوي ديگر ارتباطات اين گروه با خارج نيز، شروع میشود و کسانی که در اول انقلاب، به عنوان عناصر مفسد از مجموعه مطبوعاتی کشور ریزش کرده بودند، دوباره آفتابی و در مطبوعات جدیدالتأسیس، مشغول بهكار ميشوند.
در ادامه روش جدیدی از روزنامهنگاری به میدان می آید كه ظاهراً می گوید به سیاست کاری ندارد ولی اصولاً يك حرکت بسیار حساب شده جهت ايجاد تغييرات بنيادين و مخرب فرهنگي و اجتماعي است. شاهد اين امر نيز آن است كه اولین تشکیک ها و تردیدها در باب مبانی حکومت دینی، از همین نشریات بيرون ميآيد.
«حلقه كيان» در نهايت به عنوان جرقه اصلي مطبوعات زنجيرهاي و بعضي توطئههاي ديگر موجب شد تا لطمات فراواني بر پيكره فرهنگ اسلامي كشورمان وارد آيد.
آغاز فعاليت «حلقه كيان»، تقريباً همزمان با شروع فعاليت «حسين شريعتمداري» در اين روزنامه بود.
كيهان و شريعتمداري، شريعتمداري و كيهان
«حسين شريعتمداري» كه به سبب نوشتن سرمقالهها و مطالبي تحت عنوان گفت و شنود، با قلمي توانا اقدام به خنثي سازي و افشاي توطئههاي گوناگون ضدانقلاب كرده است، تا اين زمان كه هنوز به فعاليت خود در كيهان ادامه مي دهد، همواره مورد هجوم قلمهاي آنان بوده است.
كيهان از دوران اصلاحات تا زمان حال با طي دورههاي مختلف توانسته است به عنوان يك روزنامه انقلابي، اصولگرا و قابل اطمينان براي اقشار مختلف انقلابي، جايگاه خود را در جامعه تثبيت كند.
مخالفت با انحرافات دوران اصلاحات و مقابله با جرياناتي همچون فتنه 18 تير 78 از جمله افتخارات كيهان است.
حمايتهاي اين روزنامه از خواستههاي بر حق مردمي در مبارزه با فساد اقتصادي و موارد ديگري از اين قبيل نيز رويكردي است كه در اوج فعاليت «روزنامه هاي زنجيرهاي» دوران خاتمي، سبب دلگرمي مردم به زندهماندن راه اصلي انقلاب اسلامي ايران شده بود.
انتقادات سالم و حمايتهاي اصولي «كيهان» از دولت نهم، برگ زرين ديگري از دوران فعاليت آن تحت مديريت «حسين شريعتمداري» و نشاندهنده مشي اصولي و انقلابي آن است.
«كيهان» اگرچه به حمايت اصولي از دولت نهم و دهم پرداخته است اما هرگز در برابر مسائلي كه بخشي از اشتباهات دولت بوده است، سكوت اختيار نكرده و انتقادات خود را مطرح كرده است.
از جمله اين انتقادات، نفوذ شديد جريان موسوم به انحرافي در دولت دهم است كه بخش عمدهاي از انتقادات «كيهان» به دولت «احمدينژاد» را شامل ميشود.
گفتني است اين انتقادات تا آنجا پيش رفته است كه سبب تيره شدن روابط حاميان و اعضاي شاخص «جريان انحرافي» با «كيهان» شده است؛ تا جايي كه بخشي از سخنان ضدانقلاب عليه «كيهان» با كلماتي مشابه، از دهان حاميان جريان انحرافي شنيده ميشود.
عمق كينه بعضي ها عليه كيهان
سیدمحمود دعایی، مدير مسئولي كه چندين دهه در روزنامه «اطلاعات» حضور داشته و سابقه شش دوره حضور بي سر و صدا در مجلس را در كارنامه خود ثبت كرده است، در بهمنماه سال 89 طي سخنان خود در همایش «نقش رسانهها در تعامل با ایرانیان خارج از كشور» پرده از عمق كينه جريان چپ نسبت به «كيهان» برداشت و بر خلاف ظاهر هميشه موجه خود كلماتي را به كار برد كه ميتواند به عنوان يك اتفاق تكرارناشدني در تاريخ مطبوعات كشور باقي بمانيد.
در ابتدای اين مراسم، مجری برنامه هنگامی كه میخواست دعایی را برای سخنرانی دعوت كند، گفت: من آقای شریعتمداری را در جمع نمیبینم! معمولاً آقای دعایی (مدير مسئول روزنامه اطلاعات منتسب به جريان چپ) و آقای شریعتمداری (مدير مسئول كيهان) همه جا با هم دیده میشوند و عجیب است كه هنوز آقای شریعتمداری نیامده است.
بعد از این جملات، آنگاه كه دعایی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات برای سخنرانی به پشت تریبون رفت، گفت: احتمالاً دلیل اینكه مجری برنامه آقای شریعتمداری را با من اسم میبرند به خاطر این است كه كیهان و اطلاعات را همه از قدیم دوقلوهای وابسته به نظام میدانستند؛ منتها فراموش كردهاند كه اكنون، یكی منشا رحمانیت و صلح و صفاست و دیگری منشا جباریت است!
به راستي اگر چنين ادبياتي از دهان «حسين شريعتمداري» خارج شده بود، چه برچسبهايي به وي نميزدند و چه حملاتي عليه او روزنامه تحت مديريتش به راه نميانداختند؟/انتهاي پيام/
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.