کد خبر:۱۵۲۸۸۱
از سلسله مباحث تکنولوژی مدرن و حیات بشر

نگاه به تکنولوژی از پشت عینک‌های سپید و سیاه اندیشمندان علوم انسانی

در بین اندیشمندان غربی علوم انسانی، طیفی وجود دارد که در یک سر آن نوعی از شیدایی نسبت به تکنولوژی حاکم است و در سوی دیگر، نوعی از تکنولوژی‌هراسی و در این میان فقدان نگاه‌های ارزیابانه و منصف به وضوح مشهود است ...
 گروه علمي «خبرگزاري دانشجو»، محمدعلی دشتی، دانشجوي دكتري مديريت تكنولوژي دانشگاه علامه طباطبايي؛همان طور که در نوشتار پیشین هم اشاره شد، تعرض به مفهوم تکنولوژی در یونان باستان و در فضایی خارج از تفکر وحیانی شکل گرفت؛ لذا افلاطون تکنولوژی را مقلدی از طبیعت برشمرد و ارسطو هم آن را مکمل کار طبیعت یافت؛ یعنی دنیای غرب با این فرض پیش آمد که اساساً تکنولوژی ماهیتی تکمیلی بر طبیعت دارد.
 
اما این رابطه که سبقه‌ای دوستانه داشت، بعدها با ظهور تکنولوژی‌های مدرن دچار تحول شد و رنگ و بویی از درگیری را به خود گرفت، آن‌سان که در آرای مارتین هایدگر تکنولوژی نوین ماهیتی تعرض‌آمیز می‌یابد و به جان طبیعت می‌افتد تا مخازن غنی آن را به زنجیر کشد و تولید را سامان بخشد.
 
در هر حال نسبت بین انسان و تکنولوژی تا پیش از انقلاب صنعتی هم نسبتی مهم بوده است و در کتبی که بر تاریخ تکنولوژی نوشته شده است، برخی تکنولوژی را عامل برتری تمدن‌ها بر یکدیگر دانسته‌اند و یا حتی پا را فراتر نهاده و عقب ماندن از تکنولوژی‌های جنگی را عامل مرگ برخی از تمدن‌ها برشمرده‌اند؛ لکن در حیات هر روزه بشر، تجلیات تکنولوژی مانند دوران مدرن، این گونه پررنگ نبوده است؛ چرا که نرخ تغییرات تکنولوژی در جوامع بشری با سرعتی عادی و بعضاً کند رخ می‌داده است.
 
اما انقلاب صنعتی به نحوی تمامی شالوده‌های موجود را در رابطه انسان و تکنولوژی برهم زد؛ چرا که تکنولوژی نوین ماهیتی جدید یافت و هم نرخ تغییرات فزاینده‌اش باعث شد تا بیم‌ها و امیدهای رنگارنگی را رقم زند.
 
ورای این تحول عمیق، اندیشمندان علوم انسانی که اصولاً دغدغه‌های حیات بشری را وجه همت مطالعات خود قرار داده‌اند، این موضوع را به عنوان مسئله مطالعات خویش برگزیدند و در این راه برخی نگاه‌ها از پشت عینک‌های سیاه شکل گرفت و برخی دیگر از پشت عینک‌های سپید.
 
پس از دوران نوزایی، فرانسیس بیکن را نخستین متفکری می‌توان دانست که به بازتاب‌های حضور تکنولوژی در جامعه پرداخته‌ است، نگاه‌ وی به تکنولوژی نگاهی از فرای عینکی سپید است و او در فانتزی معروفش با نام آتلانتیس نوین (1627م.) این نگاه‌ را به تصویر کشیده است، نگاهی که تا قرن نوزدهم و نیمه اول قرن انقلاب صنعتی امتداد می‌یابد.
 
کارل مارکس معروف هم متفکر دیگری است که تکنولوژی را سپید می‌نگرد و معتقد است که نوآوری تکنولوژی مراحل سعادت‌مندی را برای سوسیالیسم و کمونیسم به ارمغان می‌آورد؛ لکن ساموئل باتلر در سال 1872م. در کتاب معروفش با نام ارون (Erewhon) به جنگ تکنولوژی می‌رود و با عینکی سیاه، تکنولوژی را نگاه می‌کند، او شهری رویایی را تصویر می‌کند که حضور همه ماشین‌ها در آن ممنوع است و داشتن ماشین یا تلاش برای ساخت آن یک جرم سرمایه‌ای محسوب می‌شود؛ چرا که او معتقد بود که نهایتاً مابین بشر و ماشین یک مسابقه روی خواهد داد و در این مسابقه بشر شکست خواهد خورد و انسان به موجودی تحت سلطه بدل خواهد شد.
 
این نگاه از پشت عینک‌های دودی، بعدها در نوشته‌های نیل پستمن هم امتداد می‌یابد او در کتاب معروفش با نام تکنوپولی (Technopoly) بیان می‌دارد که تعامل تکنولوژی و جامعه بشری در سه مقطع متمایز صورت گرفته است، در مقطع نخست که او نام فرهنگ ابزار را بر آن می‌نهد، تکنولوژی ابزاری برای برطرف ساختن نیازهای بشری و در خدمت مظاهر و سمبل‌های عقیدتی است، فرهنگی که تا قرن هفدهم میلادی ادامه می‌یابد؛ اما پس از آن فرهنگ دیگری مسلط می‌شود که او آن را تکنوکراسی می‌نامد، دوره‌ای که در آن فرهنگ و تکنولوژی به سوی هم هجوم می‌برند و گویی که تکنولوژی به مثابه رقیبی برای فرهنگ جوامع بشری محسوب می‌شود و در نهایت به مرحله‌ای منجر می‌شود که او آن را تکنوپولی می‌داند. مرحله‌ای که دیگر تکنولوژی بر فرهنگ غالب شده و به عنصری بلامعارض در حیات بشری تبدیل می‌شود، نیل پسمتن معتقد است که جامعه آمریکایی نخستین جامعه‌ای است که قربانی تکنوپولی شده است.
 
همان گونه که برخی از آرای اندیشمندان علوم انسانی در این نوشتار به اجمال به تصویر کشیده شد، طیفی وجود دارد که در یک سر آن نوعی از شیدایی نسبت به تکنولوژی حاکم است و در سوی دیگر، نوعی از تکنولوژی‌هراسی و در این میان فقدان نگاه‌های ارزیابانه و منصف به وضوح مشهود است.
 
یک علت این امر را شاید می‌توان در نوع نگاه عام اندیشمندان غربی علوم انسانی به تکنولوژی دانست؛ چراکه ایشان تکنولوژیست نبوده و نگاه‌شان به تکنولوژی یک جعبه سیاه است که تنها آثاری را بر جامعه می‌نهد که قابل مطالعه است.
 
علت دیگر نيز شاید گسستگی از منابع وحیانی است که اصول نادرستی را در نقش تکنولوژی در طبیعت تصور می‌کند؛ از این رو به منظور رشد نگاه ارزیابانه منصف در جامعه، لازم است تا با نگاهی تحلیلی‌تر به سراغ تکنولوژی رفت و این جعبه سیاه را بیشتر شکافت تا ابعاد آن بیشتر هویدا شود و در مرحله بعد لازم است تا بر مبنای معرفت‌های وحیانی، جایگاه تکنولوژی در جامعه را دوباره اندیشید. 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار