کد خبر:۲۱۲۱۸۶
ابراهیم فیاض در گفت‌وگوی تفضیلی با «خبرگزاری دانشجو»:

پیشنهاداتی به دولت و مجلس برای افزایش جمعیت / رابطه میان الگوی شهرسازی و فرزندآوری

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: آموزش و پرورش در حوزه آموزش عمومی فقیر بوده و علت آن هم فقر مالی است. من اخیرا پیشنهادی دادم که در مجلس زیاد مورد استقبال واقع نشد. پیشنهاد اینکه...

گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ افزایش جمعیت مقوله‌ای است که این روزها بسیار مورد توجه قرار گرفته و بحث‌های بسیاری در خصوص ضرورت افزایش جمعیت و راهکارهای عملی آن انجام می‌شود. از این رو، در خصوص راهکارهای فرهنگی و اجتماعی افزایش جمعیت گفت‌وگویی تفصیلی با دکتر ابراهیم فیاض، مردم‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران انجام دادیم که قسمت دوم و پایانی این گفت‌وگو در ادامه می آید:
 
«خبرگزاری دانشجو»:‌ مقام معظم رهبری در سخنانشان علاوه بر افزایش کمی جمعیت افزایش کیفی جمعیت را هم مطرح کردند. راجع به این افزایش کیفی توضیح بدهید و اینکه چه ابزارهایی برای افزایش کیفی لازم است. برداشت‌های اشتباهی هم از افزایش کیفی وجود دارد که مثلا بعضی احساس می‌کنند باید همه شرایطشان فراهم باشد تا بتوانند فرزند با کیفیت خوب داشته باشند یا احساس می‌کنند این کیفی شدن محدود به گروه خاصی مثل اقشار تحصیل‌کرده یا اقشار ثروتمند می‌شود.
 
گسترش آموزش‌های عمومی منجر به رشد کیفی جمعیت می شود
 
فیاض: آموزش بسیار مهم می باشد و ابتدا باید آموزش‌های عمومی گذاشته شود و روند رشد کیفی هم همین است که باید آموزش‌هایی در حوزه اخلاقیات و غیراخلاقیات داشته باشیم. آموزش یکی از بنیانی‌ترین مسائل است و ما باید کاری کنیم که آموزش را بشدت گسترش دهیم.
 
پیشنهاد تشکیل بنیاد اعتباری با سرمایه‌گذاری معلمان
 
متأسفانه امروزه آموزش و پرورش در حوزه آموزش عمومی فقیر بوده و علت آن هم فقر مالی است. من اخیرا پیشنهادی دادم که در مجلس زیاد مورد استقبال واقع نشد. پیشنهاد این است که سرمایه‌گذاری عظیمی با پول خود معلم‌ها ایجاد شود که این سرمایه‌گذاری‌ها سبب ارتقای مالی آموزش و پرورش شود.
 
یعنی شرکت‌های تعاونی عظیم معلمی به وجود آید و خود آموزش و پرورش یک بنیاد و قسمت مالی پیدا کند که خود وزیر هم عضو هیئت امنای آن باشد. پول‌هایی که معلم‌ها مانند بانک روی هم می‌گذارند یک بنیاد اعتباری است و آموزش و پرورش باید این بنیاد اعتباری را سرمایه‌گذاری کند؛ یعنی بیاید مدرسه بسازد و خودش هم آن را اداره کند و مانند مدارس غیرانتفاعی پول زیادی نگیرد و پول کمتری بگیرد.
 
برفرض اگر مدرسه غیرانتفاعی چهار میلیون تومان می‌گیرد، اینجا مدرسه غیرانتفاعی بزند و دو میلیون تومان بگیرد که این پول، پول معلم‌ها می‌شود و خود معلم‌ها سیاست‌گذاری کنند. در این صورت، خواهید دید که چقدر پیشرفت و رشد علمی به وجود می‌آید.
 
من امسال بعد از مدت‌ها فرزندم را از مدرسه غیرانتفاعی به مدرسه دولتی بردم و دیدم چه مقدار رشد علمی کرد. مدارس غیرانتفاعی به اسم زنده هستند و با چند آدم برجسته که به مدرسه می‌آورند، مدل و الگو درست می‌کنند؛ در حالی که همه این‌ها دروغ است و عمومی نیست و به قول خودشان بِرَند هستند.
 
تقویت اقتصادی آموزش و پرورش
 

حال اگر چنین بنیادی درست شود چقدر مدرسه‌های قارچی از بین می‌رود و آموزش کیفی که پایین است، جبران می‌شود. پس کار ما باید این باشد که آموزش و پرورش را از لحاظ اقتصادی قوی کنیم.
 
در حال حاضر پول دولت کم است و معلم‌ها هم اندوخته‌های کمی دارند، اما اگر این اندوخته‌های کم را در بنیادی در آموزش و پرورش سرمایه‌گذاری کنند و وزیر هم هیئت امنایی باشد، بشدت سطح کیفی آموزش بالا می‌رود و خرج اقتصادی گران مدرسه پایین می‌آید و دولت هم می‌تواند از نظر اقتصادی به معلمان سود بالایی بدهد.
 
به این ترتیب، دولت به جای اینکه بخواهد برای معلم‌ها سرمایه‌گذاری کند و به آن‌ها رسیدگی کند، می‌تواند مدرسه بسازد و به جای اینکه در مدرسه‌ای 40 نفر شاگرد داشته باشد، 20 نفر وارد آن شوند. این‌گونه، امکانات مدرسه دولتی هم بالا می‌رود و مشکل حل می‌شود.
 
«خبرگزاری دانشجو»: واکنش مجلس به پیشنهاد شما چه بود؟
 
فیاض:
متأسفانه مجلس به چند دلیل مخالفت کرده است. در مجلس یک کمیسیون گذاشتند و با هم صحبت کردند و به نظرم در حال تئوریک کردن مسئله هستند. ما الان به جایی رسیدیم که بتوانیم کشور را بازسازی تئوریک کنیم، آن هم در همه ابعادش؛ زیرا علوم انسانی آن‌قدر قوی هست که بتوان چنین کرد.
 
«خبرگزاری دانشجو»:
اما متأسفانه کارهایی که در علوم انسانی انجام می‌گیرد، اصلا اجرایی نمی‌شود و به قانون تبدیل نمی‌شود و در حوزه اجرا ضعف دارد.
 
معلم‌ها و پلیس‌ها الگوهای یک کشور هستند
 
فیاض: این مشکل وجود دارد، چون سطح آموزش و پرورش پایین آمده است. وقتی اقتصاد آموزش و پرورش پایین بیاید، سطح آن هم پایین خواهد آمد. مانند پلیس که وقتی سطح پلیس پایین بیاید، سطح کل شهر پایین می‌آید.
 
تمام الگوهای هر کشوری در معلم و پلیس یک کشور است و بارها گفته‌ام که هیچ نمادی در یک کشور بالاتر از معلم و پلیس آن کشور نیست؛ یعنی اگر معلمی باکلاس باشد، آن کشور باکلاس می‌شود؛ اما وقتی اقتصاد پلیس و آموزش و پرورش پایین می‌آید همه چیز پایین خواهد آمد.
 
پس یک نکته بسیار بنیادین این است که کلاس این‌ها را بالا بکشی. در این صورت، باید اقتصاد را بالا ببری که قشرهای باسواد و باشخصیت معلم یا پلیس شوند. بعد یک بنیاد مالی در آموزش و پرورش درست شود که از لحاظ اقتصادی به آموزش و پرورش رسیدگی کند که در این صورت، هیچ تحمیلی هم به مردم نخواهد شد.
 
اولین قدم در افزایش کیفی جمعیت
 
پس اولین قدم تشکیل بنیاد آموزش و پرورش است که در کنار خانواده بتواند جمعیت را از نظر کیفی بالا ببرد. آن‌طور که من دیدم نزد برخی از رشته‌های مدیریت این پیشنهاد مورد استقبال واقع شد.
 
همان‌طور که می‌بینید، متأسفانه سطح مجلس و نماینده مجلس هم پایین آمده و علت آن هم این است که گروه‌های اجتماعی مجلس را تنزل می‌دهند؛ مثلا دیروز یکی از اعضا که نامش را نمی‌برم گفت که الآن 50 نماینده مجلس کارت عضویت ما را دارند.
 
به این ترتیب این‌ها بیشترین اختلال را انجام می‌دهند و سطح نماینده‌های مجلس بشدت نازل می‌شود و این برای جامعه خطرناک است که جامعه این‌قدر سقوط کند. الآن نیروهای نخبه خارج از مجلس می‌مانند و وقتی شما طرح‌هایی را به مجلس می‌برید زمانی که طرف مقابل تو متوجه نمی‌شود و سطح دیدش پایین است، عکس‌العمل نشان داده نمی‌شود و به جایی نمی‌رسد.
 
«خبرگزاری دانشجو»: حال که صحبت از مجلس شد غیر از پیشنهادی که شما در مورد بنیاد آموزش و پرورش دادید، بفرمایید که از لحاظ شرایط تحصیل و کم کردن دوران تحصیل، کیفی‌تر شدن دوران تحصیل و یا کم کردن دوران سربازی چه کارهایی می‌شود انجام داد.
 
آموزش و پرورش، آموزش‌محور است
 
فیاض: بزرگ‌ترین مشکلی که برای بچه‌هایمان درآموزش و پرورش به وجود آمده این است که ما به بچه‌هااطلاعات عمومی و اطلاعاتی که خودش می‌تواند برود و از روی کتاب بخواند می‌دهیم؛ یعنی آموزش و پرورش فقط آموزشی شده است و به قدری این اطلاعات عمومی را افزایش دادیم که شش سال اول به آن اختصاص دارد. مثلا به آنها آموزش داده می‌شود که ارتفاع قله‌ها چند متر است؟ خوب به چه درد این فرد می‌خورد که بفهمد قله ایران چند متر است؟ او باید بخواند که چه ساختاری باعث شده قله دماوند به وجود آید و به جای اینکه تحلیل آن را بیاموزد، اطلاعات عمومی‌اش را بالا برده است.
 
ساختاری که سبب می‌شود تیزهوشان مشکل روحی و روانی پیدا کنند
 
بچه‌های ما عادت به مطالعه ندارند و ضد مطالعه هستند و خود آموزش و پرورش هیچ ندارد. من با یک مدرسه دولتی صحبت کردم و گفتم که شما چه کتاب‌هایی نیاز دارید؟ گفتند که ما کتاب‌های مرجع می‌خواهیم. مدرسه‌ای که می‌گویم خیلی مدرسه خوبی است که بچه‌ها از مدرسه تیزهوشان در می‌آیند و به این مدرسه عادی می‌روند.
 
البته مدرسه تیزهوشان اصلا مناسب نیست و کسانی که از این مدارس در دانشگاه قبول می‌شوند بسیار مشکلات روحی- روانی پیدا می‌کنند و دچار افت تحصیلی شده و حتی مشروط می‌شوند. شما ببینید تیزهوشانی که در دانشگاه تهران، شریف و امیرکبیر و... قبول می‌شوند چقدر دچار مشکلات روحی- روانی می‌شوند. پس آموزش کلا ساختار اشتباهی دارد و ما باید در آموزش و پرورش تا می‌توانیم اختیار دانش‌آموز را بالا ببریم؛ یعنی درس‌های متنوع ارائه دهیم تاهر کس سراغ هر رشته‌ای که می‌خواهد برود.
 
مهم‌ترین مشکل رادیو و تلویزیون چیست؟
 
الآن مهم‌ترین مشکل کشور ما در رادیو، تلویزیون، سینما و ... مشکل نویسندگی است. من 15 سال پیش در دفتر رئیس صدا و سیما به آقای لاریجانی گفتم و نوشتم که مشکل اصلی و مرکزی صدا و سیما مشکل نویسندگی است. نویسنده‌های مریض و علیلی هستند که این سریال‌ها را می‌نویسند و به ندرت می‌توان دید که یک سریالی خیلی خوب نوشته شده باشد؛ چون نویسنده‌ها یا نمود مارکسیسم‌زدگی هستند یا نمود تصوف‌زدگی.
 
برای اینکه یک نفر نویسنده خوبی باشد، باید از بچگی یک نویسنده خوب شود. بچه‌ها بعد از 4-5 سالگی که اطلاعات عمومی مورد نیاز را می‌خوانند، برای هفت سال بعدی باید مطالبی را بخوانند که می‌خواهند آن را در آینده ادامه دهند. مثلا کسی که می‌خواهد تاریخ بخواند باید دنبال تاریخ برود. ببینید ما الآن چقدر مورخ کم داریم! ما امروز خیلی صفر هستیم. کسی که علاقه به تاریخ دارد باید شروع به خواندن تاریخ کند. بچه‌ها باید تاریخ ایران و جهان و حتی تاریخ آمریکای لاتین را بخوانند.
 
زمینه شغلی آمریکای لاتین و مهاجرت اروپاییان به این کشورها
 
ما الان در آموزش و پرورش ساختار آموزش محور داریم و بچه‌های ما نمی‌دانند آمریکای لاتین و حتی ونزوئلا که بالاترین رابطه اقتصادی را با ما دارد دارای چه تاریخی است. الان که بحران اقتصادی در فرانسه و اسپانیا و به طور کلی اروپا شروع شده، جوانان آن کشورها دارند به آمریکای لاتین می‌روند؛ زیرا زمینه شغلی در آمریکای لاتین بسیار بالاست.
 
چینی‌ها الان آمریکای لاتین را پر کرده‌اند و در «آ.سه.آن» که نگاه می‌کنیم می‌بینیم تعداد زیادی از آنها چینی هستند. ما باید دختر و پسرمان را به این کشورها منتقل کنیم تا ازدواج کنند.
 
مهارت‌محوری و تخصص‌محوری
 

در آموزش و پرورش بچه‌ها فقط اطلاعات عمومی را فرا می‌گیرند و در ریاضی و زبان هم مشروط می‌شوند؛ چون علاقه ندارند. باید آموزش و پرورش را تخصصی کنیم و بچه‌ها مهارت‌محور و تخصص‌محور درس بخوانند.
 
«خبرگزاری دانشجو»: سند تحول آموزش و پرورش در حال حاضر تدوین شده است که تحول در این نظام آموزشی را پیگیری می‌کند.
 
امیدی به سند تحول آموزش و پرورش نیست
 
فیاض: من اطلاعی از این سند ندارم ولی امیدی هم به آن ندارم؛ چون کسانی که این کار را انجام داده‌اند می‌شناسم. اینها افرادی هستند که هر وزیری هم می‌آید اینها حضور دارند. مطالعات صفر است. اتفاقا آنها آدم‌های دانشگاهی هستند که اسلام و غرب را قاطی می‌کنند بدون اینکه اصلا نیاز ملی را ببینند یا حتی اسلامی و غربی را درست فهمیده باشند.
 
چند کتاب دقیق در زمینه آموزش و پرورش و فلسفه آموزش و پرورش نوشته شده است؟ دکتر عیسی صدیق، استاد دانشگاه تهران از دوره رضا شاه شروع کرده تا پهلوی دوم کتاب‌هایی در زمینه آموزش و پرورش نوشته و کتاب‌هایی که ما داریم هنوز مال عیسی صدیق است؛ یعنی هنوز دانشگاه ما نتوانسته یک نظام آموزش و پرورش درست کند.
 
«خبرگزاری دانشجو»: کسانی که در زمینه تعلیم و تربیت کار می‌کنند می‌گویند وقتی وزرای آموزش و پرورش در رشته‌های فنی تحصیل کرده‌اند نمی‌توان انتظاری برای تغییر ساختار آموزش و پرورش داشت؛ از سوی دیگر، کتاب‌هایی که خود این افراد در زمینه تعلیم و تربیت دارند معمولا کتاب‌هایی است که بر مبنای نظریات غربی نوشته شده و یا صرفا ترجمه‌ای است.
 
آموزش و پرورش دچار یک گره کور است

 
فیاض: دقیقا این یک سیکل دوری است و هر کدام را درست کنی مشکل دیگری باقی می‌ماند و یک دور کور است. آموزش و پرورش به این دلیل دچار مشکل شده که دچار این گره کور است. مشکلی که ما با بچه‌هایی که وارد دانشگاه می‌شوند داریم این است که تا این‌ها را دانشگاهی کنیم پدرمان در می‌آید؛ یعنی طرف در آموزش و پرورش خنگ شده و ما باید او را از خنگی و از هوش خوابیده در بیاوریم.
 
دانشجوی فوق لیسانس من دیروز می‌گفت که آقای دکتر با حرف‌هایی که شما می‌زنید من باید کل مفاهیم ذهنی خود را عوض کنم. حرف‌های شما درست است اما من چه کار کنم؟ گفتم: شما باید مفاهیم ذهنی خود را عوض کنی.
 
چرا دانشجویان ایرانی که به اروپا می‌رود از نظر علمی قوی می‌شوند؟
 
بچه‌های ما پشت سر هم می‌روند به اروپا برای درس خواندن و آن‌چنان در اروپا قوی می‌شوند که انسان تعجب می‌کند چرا در ایران این گونه نبودند. الان ساختار آموزشی دانشگاه‌های ما ترمزی و ضد پیشرفت است؛ مثلا ساختار دانشگاه تهران به قدری دست و پای استاد و دانشجو را بسته که اگر استاد بخواهد زیاد درس دهد دانشجو می‌گوید من چقدر باید درس بخوانم؟ الان بچه‌های دکترا مشکل دارند و استاد نمی‌تواند خارج از بحث لیسانسش ارائه دهد؛ چون استاد اصلا نمی‌تواند مطالعه کند. ما کتاب نداریم و همین الان دو کتاب در یکی از شرکت‌های کتاب وجود دارد که قیمت آن‌ها 300 هزار تومان است و من باید آنها را بخرم.
 
عدم بهره‌گیری از کتاب‌های روز دنیا در داخل کشور
 

با این وضعیت، باید چقدر پول کتاب بدهم؟ الان دلار هم که گران شده و ما بیچاره شده ایم. ما کی می‌توانیم به روز باشیم؟ با این شرایط باید بگذاریم کتاب‌ها را سر ماه بخریم. برخی از استاد‌ها که دیگر کتاب نمی‌خرند چون با این بحران اقتصادی که در ایران به وجود آمده استادها فقیر شده اند. قیمت کتاب هم که بالا رفته، آن وقت ما چگونه می‌توانیم به روز باشیم تا خلاقیت و نوآوری علمی داشته باشیم.
 
از طرف دیگر، کتابخانه‌های دانشگاه‌ها هم به این فکر نیستند که آخرین کتاب‌های دنیا را بیاورند.من خودم به پنج زبان فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی کتاب می‌خوانم؛ اما ما از کتاب‌های عربی که هیچ خبری نداریم.
 
چه کتاب‌های خارجی به نمایشگاه کتاب تهران می‌آید؟
 
مثلا اگر من کتاب مصری بخوانم، رشد می‌کنم و می‌بینم که مصری‌ها چه کار می‌کنند یا کتاب‌هایی که در سوریه و لبنان و کویت چاپ می‌شوند که خیلی هم ارزان هستند. از آلمانی که اصلا خبر نداریم و فقط چهار تا کتاب انگلیسی در نمایشگاه کتاب می‌آوریم که نمایشگاه کتاب هم انحصار دارد و آشغال‌های دنیا به نمایشگاه کتاب ایران می‌آید.
 
آقای خاتمی تازه از وزارت ارشاد کنار آمده بود و رئیس جمهور شده بود که من ایشان را در نمایشگاه کتاب دیدم و گفتم: آقای خاتمی این کتاب‌ها را نگاه کنید، این کتاب‌ها فقط زرورق هستند و مطلب ندارند. الان چنین ساختاری رخ داده و کتاب‌هایی که ما داریم کتاب‌های به روز دنیا نیست. 60 میلیون دلار خرج کتاب می‌کنند اما این کتاب‌های آشغال چیست که وارد ایران می‌شود؟
 
یعنی ما وارد یک چرخه کور شده‌ایم و تا وقتی نخبگانی که این مسائل را می‌فهمند، مورد اهمیت واقع نشوند و وزیری که باید آنها را درک کند آنها را درک نکند، همین اتفاقات می‌افتد. با این شرایط ما چگونه می‌خواهیم آموزش و پرورش و بعد از آن خانواده را نجات دهیم؟
 
سالانه 160 هزار نفر از نخبگان از ایران خارج می‌شوند
 
سالانه 160 هزار نفر از نخبگان از ایران خارج می‌شوند. اینها بچه‌های با سوادی هستند و خیلی‌هایشان همانجا ازدواج می‌کنند و می‌مانند و دیگر بر نمی‌گردند. الان همه این نخبه‌ها در خدمت کانادا و استرالیا و آلمان و ... هستند. این ظلم است چون سیستم اقتصادی ما غلط است. ما پول و منابع زیاد داریم اما مدیریت صحیح که علمی و عقلانی باشد، نداریم؛ البته منظور عقلانیت غربی نیست. از مشروطه 100 سال می‌گذرد ولی ما به کجا رسیدیم؟ ما اصلا مشروطه را نشناختیم چون علم نداریم، تاریخ‌دان نداریم، خود‌آگاهی نداریم.
 
رابطه خودآگاهی تاریخی و پیشرفت کشور
 
ادوارد بروان قبل از دوره ناصرالدین شاه نوشته بود کشوری مثل ایران که دارای تاریخ بزرگ 7 هزار ساله است، اگر یک تاریخ جامع تمدنی برای خود ننویسد هیچ وقت به هیچ جا نخواهد رسید. او این حرف را از هگل گرفته که می‌گوید: اگر ملتی که تاریخی است خودآگاهی پیدا نکند، هرگز پیشرفت نخواهد کرد.
 
هگل هند را مثال می‌زند که 6 هزار سال تاریخ دارد ولی خودآگاهی تاریخی ندارد. هگل این کار را کرد و آلمان به خودآگاهی تاریخی رسید و آلمان دهاتی یکی از قدرت‌های بزرگ جهان شد. حالا کشوری مثل ما با این تاریخ عظیم هنوز خودآگاهی تاریخی ندارد؛ یعنی نمی‌داند کجا بوده و به کجا خواهد رفت. این ساختار هرگز نمی‌تواند به جایی برسد. ما باید کاری کنیم که دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش به سمت خودآگاهی تاریخی بروند. البته، این خودآگاهی تاریخی فقط در علوم انسانی نیست در علوم تجربی هم باید به خودآگاهی تاریخی دست یافت.
 
الگوی شهرسازی شیخ بهایی در اصفهان
 

ما باید بدانیم که شهرسازی اصفهان توسط شیخ بهایی یعنی چه و چرا اصفهان بر‌ای 300- 400 سال جزو زیباترین شهرهای جهان بود. ما باید بدانیم که این مهندس آخوند یعنی شیخ بهایی برای ساختن این شهر چه کار کرده یا وقتی در دوره منصور دوانیقی ایرانی‌ها بغداد را ساختند، شهرسازی بغداد چگونه بوده و چرا ما الان شهرسازی نداریم؟ بغداد یعنی خداداد و بغ به معنای خداست.
 
اگر ما توانستیم بغداد را در هزار سال پیش بسازیم، چرا شهرسازی تهران الان به این آشغالی است؟ چرا مردم دچار اضطراب و فشار هستند؟ ما راهی غیر از برج‌سازی نداریم و به برج‌سازی ایرانی نیاز داریم. مثلا باید بدانیم در کویر باید چه نوع برجی ساخته شود تا رطوبت و هوای ساختمان بیرون نرود؛ این‌ها دانش می‌خواهد ولی در حال حاضر دانش وجود ندارد.
 
رابطه شهرسازی و فرزندآوری
 
«خبرگزاری دانشجو»: گفته می‌شود شهرنشینی با مسئله فرزندآوری در تضاد است؛ یعنی هر چه میزان شهرنشینی بالاتر رود کاهش جمعیت اتفاق می‌افتد آیا شما این مسئله را قبول دارید؟
 
فیاض: شهرنشینی ذاتا با فرزندآوری در تضاد نیست. مثلا اگر برج بسازید و طبقه اول آن یک لابی برای بازی جوانان و بچه‌ها وجود داشته باشد آن موقع بچه‌داری راحت می‌شود و این‌ها با هم در تضاد نیست. مثلا در همدان که هوای خنک و سردی دارد، برج‌هایی ساخته شده که وسط آنها گل است و وقتی هوا سرد می‌شود می‌توانی پایین برج بنشینی و به شیشه نگاه کنی و خسته هم نشوی. ما الان امکانات کم نداریم اما از نظر علمی و شهرسازی صفر هستیم.
 
ما باید بدانیم که تهران باید چه نوع برجی داشته باشد. وقتی یک طبقه برج مخصوص بازی بچه‌ها شود و امکانات لابی وجود داشته باشد همه مشکلات حل خواهد شد. در این صورت، جمعیت هم رشد می‌کند چون خانواده‌ها می‌بینند که فشار روی خانواده وجود ندارد که همه در خانه جمع شوند و اعصاب همه به هم بریزد. اگر تراکم باشد و خانه‌ها کنار یکدیگر باشند، مشکل ایجاد می‌شود.
 
دولت نباید اجازه ساخت آپارتمان بدهد
 
من نمی‌دانم چرا دولت اجازه ساخت آپارتمان می‌دهد؟ دولت نباید اجازه ساخت آپارتمان‌های پنج طبقه کنار یکدیگر را بدهد؛ بلکه باید همین آپارتمان‌ها را تبدیل به برج‌های 30 طبقه کند که فضای اطراف آن آزاد باشد. همین آپارتمان اگر آتش بگیرد شما نمی‌توانید آن را نجات دهید اما اگر برج آتش بگیرد با توجه به فضای باز اطراف آن راحت می‌توانی آن را نجات داد و آن را دوباره ساخت. در اسلام‌شهر یا شهریار در یک آپارتمان زن و شوهری دعوا کردند و زن، مرد را هل داده داده و مرد به خانه همسایه و درون سفره آنها افتاده بود، چون آجرهای آن آپارتمان سست بود!
 
برج‌سازی حرفه‌ای و مزایای آن برای شهر تهران
 
ما اگر به صورت حرفه‌ای برج بسازیم که این برج‌ها عایق صدا داشته باشد و فضای کمتری را مصرف کنیم ارزان‌تر هم در می‌آید. دولت به جای آپارتمان‌سازی در مسکن مهر باید برج‌سازی را شروع کند. اگر خرابه‌های بازار تهران را تبدیل به برج کنیم ترافیک بسیار کم می‌شود چون خیلی‌ها حاضر هستند وسط شهر زندگی کنند و دیگر ترافیک و دود وجود ندارد. محل کار و خانه در تهران خیلی از هم دور است و ما باید با برج‌سازی در وسط شهر خانواده را به محل کار نزدیک کنیم تا خود به خود افزایش جمعیت صورت گیرد؛ زیرا در این صورت مادر راحت می‌تواند به خانه برسد.
 
ما باید مسکن‌های نزدیک به محل کار بسازیم که زمان و رفت آمد کم شود. اگر به جای آپارتمان‌ها برج بسازیم، بسیاری از مشکلات حل می‌شود. اول؛ ترافیک از بین می‌رود، دوم؛ آلودگی هوا و آلودگی صوتی از بین می‌رود و همچنین روابط عاطفی خانواده با هم بیشتر می‌شود. خانواده و خانه با هم رابطه دارند و خانه در شهر و در اجتماع است. پس ما باید کاری کنیم که خانه‌هایی درست شود که به نفع خانواده و بچه باشد و بچه‌ها در آن آزادی عمل داشته باشند و در زندان‌هایی به نام آپارتمان محصور نشوند.
 
در فرانسه، آپارتمان برای دوره مدرنیسم و قرن 18 و 19 بوده اما الان در خارج از پاریس خیابان‌های برجی ساخته‌اند. الان زندگی در برج راحت‌ترین نوع زندگی است. به عنوان مثال، برج امکاناتی مانند دوربین، سرایدار و امنیت دارد و از طرف دیگر، برج چارچوب حقوقی دارد؛ یعنی پلیس و شهرداری با مدیریت برج رابطه دارند.
 
با این کار، اشتغال هم افزایش پیدا می‌کند. ما الان تعمیرکار مطمئن داریم و امنیت ما بالاست. برای زندگی در برج شما پولی را سر ماه می‌دهی و بقیه زندگی تامین است یا اینکه در برج امکاناتی مانند شوتینگ زباله وجود دارد و خود سرایدار زباله‌ها را تفکیک می‌کند که این مسئله بسیار به نفع شهرداری است. دوره آپارتمان الان تمام شده، از طرفی خانه‌های ویلایی هم برای کسانی که بتوانند امنیت و امکانات آن را تامین کنند خوب است اما برای مردم عادی سخت است. باید شهرک‌های خارج از شهر مثل حومه‌های تهران درست شود که شهرک هم تاسیسات و نگهبان و غیره می‌خواهد.
 
ساختن برج‌های خانواده محور راه‌حل افزایش جمعیت است
 
چیزی که ما در تهران برای رشد جمعیت لازم داریم ساختن برج‌های خانواده‌محور است. خانواده‌محور یعنی این که طبقه اول آن را تبدیل به لابی بکنیم تا بچه‌ها آنجا بازی کنند و محل دیدار افراد آنجا باشد که همین مسئله هم باعث شکل‌گیری ازدواج می‌شود؛ یعنی آشنایی بین خانواده‌ها به وجود می‌آید. حتی با ساختار برج‌نشینی مسائل امنیتی و سیاسی هم شکل داده می‌شود. من معتقدم باید برج‌های بلند با فضای آزاد اطراف آن ساخته شود و این شهرک‌های برجی به وجود آید.
 
به عنوان مثال، در قسمت 2 اکتابان آدم‌های بشدت مذهبی ساکن هستند و ما سحرها آنجا می‌رویم و نماز صبح‌های خوبی در آنجا خوانده می‌شود و انسان احساس آرامش می‌کند. در اروپا هم که به مسجد می‌رویم بشدت احساس آرامش می‌کنیم.
 
مثلا در پاریس غذاخوری حلال وجود دارد که قیمت آن هم نسبت به تهران بسیار ارزان‌تر است. از طرفی مسلمان‌ها دارند در اروپا هتل‌هایی می‌زنند که مسائل بهداشتی و طهارت و نجاست به خوبی در آنجا رعایت می‌شود. ما به چنین ساختارهایی نیاز داریم و الان باید شهرسازی را شروع کنیم؛ زیرا خانه در شهر است و شهر هم می‌تواند یا در جهت رشد خانواده و یا ضد خانواده عمل کند.
 

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
بدون نام
-
۰۵ آبان ۱۳۹۱ - ۱۲:۱۸
اول زيرساختهاي افزايش جمعيت بايد آماده باشه بعد راهکار بديم
هنوز يک ميليونهايي که رئيس جمهور قولشو داد براي هر تولد ميده عملي نشده
1
0
پربازدیدترین آخرین اخبار