گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ آنچه یک تمدن را زنده نگه خواهد داشت، نظامسازی است و یکی از ارکان اصلی و به نوعی شاید مادر و عنصر پایهای در این حرکت، حوزههای علمیه هستند؛ یعنی جایی که انتظار میرود متون، محتوا و ماده اسلامی برای زندگی در پرتو دین را محقق کنند.
در گوشه و کنار، شاید افرادى هستند که خیال مىکنند این نشانه زهد و علم آنان است که از کار کنار بکشند و کارى با حکومت نداشته باشند. مگر چنین چیزى امکان دارد؟! البته چون مىخواهیم نسبت به مسائل، حُسن ظن داشته باشیم، مىگوییم: «این، نشانه بىخبرى و غفلت آنان است.» والّا اگر غفلت و بىخبرى نباشد، نشانه چیزهاى خیلى بدى خواهد بود.
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون 16/09/74
مقام معظم رهبری در طول سالیان رهبری با نگاه حکمیشان اقدام به ارائه استراتژیها و خطمشیءهایی در راستای ارائه مقدمات نظامسازی اسلامی کردهاند و در این بین نیز گفتمانها و ایدههای پیشروی ایشان نسبت به حوزههای علمیه از اهمیت شایانی برخوردار است.
ایشان از سال 68 در دیدارها و سخنرانیهای عمومی، راهبردهای مفیدی به حوزه ارائه دادهاند، همچنین در ملاقات با گروههای مختلف مسئولین و نخبگان حوزه آنها را پیگیری کردهاند که شاهد تغییراتی در بخشهای مختلف حوزه هم بودهایم که البته شاید چندان چشم گیر نباشد.
به همین منظور بخشهایی از سخنرانیهای رهبری در دیدار با حوزویان بررسی میشود.
دیدار با علما، مدرّسان و فضلای حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه 30/11/70
1- گفتگوی مسئولان نظام و ارکان حوزه درباره مسائل حوزه
- این هم از برکات انقلاب بزرگ اسلامی ماست که این فرصت را میبخشد که مسؤولان کشور با ارکان حوزه علمیه ... مسائلی را که مهم میدانند، با هم در میان بگذارند؛ ... چیزی است که با این شکل در طول ... تاریخ مدوّنی که ما از آن مطلع هستیم سابقه ندارد... این فرصت بسیار مغتنمی است و شکر این نعمت به این است که از این فرصت حداکثر استفاده بشود.
2- وظایف حوزه در قبال نظام اسلامی
- نظام جمهوری اسلامی به طبیعت خود، نظامی وابسته به علمای دین است؛ ... لذا علمای دین و حوزههای علمیه باید از وضعیت و موجودیت نظام، آن چنان که هست، مطلع باشند ... تا بتوانند نقش صحیح خود را در تداوم این نظام ایفا کنند.
- حوزه نسبت به نظام جمهوری اسلامی تکالیفی دارد که با تکالیف آن در قبل از انقلاب به شدت متفاوت است ... کأنه از لحاظ کثرت تفاوتی که بین وظایف امروز و وظایف دیروز هست، طبیعت دیگری به وجود آمده است.
- [حوزه از نظام] جدا [و مستقل] باشد، اما همراه باشد و برای نظام جمهوری اسلامی یک پشتیبان باشد ... منظور از پشتیبانی ...، پشتیبانی به معنای حقیقی کلمه ... یعنی حوزه علمیه خوراک فکری این نظام را بدهد؛ آن را توجیه دینی بکند؛ تربیت و انسانسازی لازم را برای اداره این نظام با عظمت بکند.
3- ناکارآمدی حوزه در تامین نیازها و ریشههای آن
- کارهایی که از حوزه مورد توقع و انتظار است، حوزه برآورده نمیکند؛ ... عیبی در کار هست؛ این عیب را باید پیدا کنید.
- من امشب میخواهم از یکی از این علل - که روی آن خیلی فکر کردهام - یاد کنم ... حوزه تشکیلاتی است که به یک معنا اهمیت و حجمش از هر دانشگاهی بیشتر است؛ اما آن اولین چیزی را که هر مؤسسه علمی با این عظمت باید داشته باشد - یعنی یک دستگاه مدیریت مشخص و منظم و منسجم - ندارد!
4- مختصات دستگاههای مدیریت و سیاستگذاری در حوزه
- به نظرم میرسد که در حوزه دستگاه مدیریت لازم است.
آن روز یکى از دوستان عزیز ما - که من واقعاً خیلى هم خاطرش را گرامى مىدارم- به من مىگفت که این طور نمىشود که در حوزه جنس پلاستیکى درست کرد؛ باید مطول و بعد معالم و بعد قوانین و بعد لمعه را با شروحش از اول تا آخر مطالعه کرد. من به او گفتم که نمىگویم جنس از پلاستیک درست کنید؛ بلکه مىگویم امروز در دنیا از جنسى که از آهن سختتر است، صفحهاى نازکتر از کاغذ درست مىکنند؛ من مىگویم این را درست کنید.
بیانات در دیدار جمعی از فضلاى حوزه علمیه قم 30/11/70
ساختار مدیریتی حوزه
- در رأس بایستی یک شورای عالی سیاستگذاری امور حوزه متشکل از دوازده نفر، پانزده نفر از فضلای طراز اول حوزه وجود داشته باشد؛ اینها دو هفته یک بار دور هم جمع بشوند و برای سیاستگذاری، مسائل حوزه را با هم تبادل نظر کنند و دیگر در جزییات اجراییات داخل نشوند.
- این عده، یک نفر را به عنوان مدیر انتخاب کنند؛ این مدیر ... باید از فضلای حوزه باشد و طلبه ها و فضلا او را قبول داشته باشند؛
- این مدیر با اختیارات و با بودجه کافی، معاونتهایی داشته باشد.
- قبل از ایجاد معاونتها، باید یک دفتر طرح و برنامه دایم برای طرحهای حوزه کار کند؛ بنشینند و راجع به مقررات، آیین نامهها، شکلها، کارها، هیأت حوزه و مسائل کلی حوزه، دایم طرح بدهند.
دیدار با فضلا و نخبگان حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه 14/9/74
1- حوزه علمیه قم، حاصل حوزههای شیعه در طول تاریخ
- حوزه علمیه قم ... در واقع مصطفی و مستحصل حوزههای شیعه در طول تاریخ حوزهها است.
- این حوزه، محصول این سیر تاریخی و نتیجه و مستحصل و زبده گزین همه این حرکت عظیم علمی است که با مهاجرت و تحقیق و علم، همراه بوده است و امروز در اختیار شماست.
2- حفظ، ترمیم و بالندگی حوزه، وظیفه امروز روحانیت
- ما امروز در قبال چنین حوزهای که میراث دوازدهقرن است وظیفه داریم .... من به سه وظیفه در کنار هم اشاره میکنم ... اول حفظ دوم ترمیم و سوم بالندگی و رشد دادن و تنمیه و پیشبردن حوزه علمیه.
- حفظ حوزه بحمدلله حاصل است و نسبت به گذشته کمّاً و کیفاً افزایش پیدا کرده است.
- ترمیم یعنی چه؟ یعنی پس از ثلمه حاصل از فقدانها، حوزه عناصری را تربیت کند تا موجودی فعلی، جایگزین آنها باشد ... نیز پس از اندراس مفاهیم منسوخ، مفاهیمی بیافریند که جایگزین مفاهیم مندرس و کهنه شده باشد.
- بالندگی به معنای پیشرفت و یک قدم جلو رفتن و آفاق تازهای را کشف کردن است.
- حوزههای علمیه وقتی میتوانند خود را ترمیم نمایند و رشد و بالندگی پیدا کنند که زنده باشند. حوزه، باید زنده و سالم و قوی باشد تا بتواند رشد کند و آفاق جدیدی را باز نماید و منطقه جدیدی را در اختیار مستفیدان از فواید خود قرار بدهد.
3. وضعیت فعلی حوزه علمیه قم
- حوزه.... الان در چه وضعی است؟ این آن چیزی است که ما دائما باید به آن بپردازیم.
- امروز، حوزه نسبت به گذشته خیلی پیشرفت کرده است و هیچ کس نمیتواند این حقیقت را منکر بشود، امّا از لحاظ یک دیدگاه دیگر، حوزه دو اشکال اساسی دارد:
حوزة دیروز از دنیای زمان خود عقبتر نبود، بلکه جلوتر هم بود. اما امروز، این گونه نیست. امروز، حوزة علمیه از زمان خودش خیلی عقب است.
در حال حاضر، امواج فقه و فلسفه و کلام و حقوق، دنیا را فرا گرفته است. ما وقتی به خودمان نگاه میکنیم میبینیم با زمان خیلی فاصله داریم .... حتی در «اخلاق» هم اینگونه است .... ما از این دنیا عقبیم، دیگر چرا این را منکر بشویم. این یک عیب قطعی است که حوزة امروز ما، آن را دارد.
عیب دوم که احتمال میدهم این عیب هم مخصوص ما باشد و در گذشته نبوده است، این است که از موجودیِانسانیِ کنونی حوزه، استفاده بهینه نمیشود.
4. نارساییهای امروز حوزه
- حوزه نارساییهای آشکاری دارد که حاکی از عیوب موجود در آن است. اول، این نارساییها را مشاهده کنیم و ببینیم که آیا آنها را قبول داریم یا نه؟
از نارساییها، «عدم گسترش متناسب و کمّی روحانی» است.
درست است که الآن روحانیت نسبت به آن وقتها، ده برابر یا به اعتباری صد برابر شده است؛ اما در عین حال، ... مسجد و دانشگاه و روستا و کارخانه و سربازخانهای که روحانی ندارد و کشوری که مسلمانانش از وجود روحانی بیبهرهاند، زیاد داریم.
یکی دیگر از نارساییهای حوزه، نارساییِ آشکارِ «عدم گسترش محتوایی حوزه» است.
ما مسائل حل نشده فقهی و کلامی زیاد داریم.
مجموعة لازم معارف برای عالم دین را هم خیلی کم داریم.
در جاهای مختلف، روحانیونی داریم که آنچه را باید بدانند تا یک عالم متناسب با امروز باشند، نمیدانند.
عدم گسترش در نشر و تبلیغ، یکی دیگر از نارساییهای حوزه است.
امواج فرهنگی و از جمله کتاب و روزنامه و مجله، به قدر کافی از حوزه منتشر نمیشود.
مبلّغ به قدر کافی از حوزه گسیل نمیگردد.
5. علل نارساییهای حوزه
- این نارساییها حاکی از وجود علتهایی در داخل است که بایستی بگردیم، آنها را پیدا کنیم.
- علت اول این است که «فقه» که کار اصلی ماست، به زمینههای نوظهور گسترش پیدا نکرده یا خیلی کم گسترش پیدا کرده است.
فقاهت، یک شیوه و روش برای استنباط آن چیزی است که ما اسمش را «فقه» میگذاریم... فقاهت، یعنی شیوه استنباط... خود این هم، به پیشرفت احتیاج دارد.
- عیب دوم، عدم گسترش کافی و لازم علم کلام میباشد که این، حقیقتاً فاجعه است. از این بالاتر و تلختر، فراموش شدن کلام است... در حوزههای ما، «کلام» منسوخ است.
اگر از کار کلامی صحبت میکنیم، فوراً ذهن به نوشتن چهار کتاب کلامی نرود. کار حوزه انتشار کتابهای بیشتر نیست، بلکه تولید فکر تکاملی است.
- سومین عیبی که وجود دارد «نارسایی در امر تبلیغ» است.
حوزه، یک عیب اساسی در امر تبلیغ دارد و آن این است که تبلیغ از حوزه جدا شده است ... حوزه، تبلیغ و درس مربوط به آن را ندارد .... «تبلیغ» هم یک کار و فن است و میتواند یک علم باشد و هست و باید تدریس بشود.
6. راههای علاج نارسایی حوزه
- عزیزان من! امروز این مشکلات قابل علاج است. ممکن است دیروز قابل علاج نبود و ـ نستجیر بالله ـ فردا هم ممکن است قابل علاج نباشد؛ «قم فاغتنم الفرصه بین العدمین»
این نکته را نیز بگویم که امروز هم تا ما یک کلمه حرف میزنیم، بدخواهان میگویند اینها میخواهند حوزه رادولتی کنند!
به دهن کسانی که در مقابل هر حرف اصلاحی، وسوسهای ایجاد میکنند، بزنید .... امروز میشود این علاج را انجام داد. امروز حکومتی الهی و اسلامی و متکی و معتقد به حوزه و قدردان و پشتیبان آن داریم.
- آنچه را که به نظر میرسد علاج این موارد است فهرست وار مطرح میکنم:
اولاً قبولِ درد است.
این کار به دست شما، به خصوص فضلای جوان است. بگویید، تکرار کنید، بنویسید، استدلال نمایید، با کسانی که این موارد را قبول ندارند، مباحثه کنید، مجادله به حق کنید و ثابت نمایید که این بیمار، واقعاً بیمار است.
ثانیاً: همت گماشتن به علاج است. نگویند: بله، درد هست، ولی حالا چه کار کنیم؟
راهش همین است که کسانی، به خصوص جوانها که احساس درد میکنند، آن درد را گسترش بدهند، منتشر کنند، به دیگران منتقل نمایند، با کار آمدان و متنفّذان حوزه آن را در میان بگذارند و وادار کنند کار انجام بگیرد.
ثالثاً: بیدار شدن روح کار در جوانان حوزه است.
وقتی میگوییم جوان، منظور این نیست که هر جوانِ خامِ از راه رسیدهای، علاج کننده درد است .... منظور من، فضلای جوان هستند که الآن به حمدالله در حوزه، طبقة بزرگی را تشکیل میدهند و سنشان در حدود چهل و حول و حوش آن است و کفایه و مکاسب و درس خارج، تدریس میکنند و سالهاست که پای درس فقه و اصول نشستهاند و بعضی مباحث دیگر هم دارند.
رابعاً: مرکز به طور مشخص، متصدی و سر رشته دار انجامِ این کارها بشود.
به هر حال، باید مرکزی بر این امور مباشرت مستقیم و مشخص داشته باشد و به نظر من، امروز این مرکز، مدیریت حوزه است.
خامساً: ایجاد محیطهای باز برای پرورش افکار است.
باید این کار [ایجاد محیطهای باز پرورش افکار] در حوزه انجام بشود و از چیزهایی است که حوزه را زنده خواهد کرد.
سادساً: تغییر جدید کتب درسی است.
بنای بر تغییر هم باید بر صرفه جویی در وقت طلبه باشد.
ما اگر زمان را کوتاه کنیم، بعد در این مدت چیزهای دیگری هم یاد خواهد گرفت.
الآن اگر بگوییم طلبه، زبان خارجی لازم دارد ... میگویند: طلبه وقت ندارد. ... ولی اگر در وقت صرفه جویی کنیم، طلبه میتواند به تعلیم زبان خارجی هم بپردازد.
سابعاً: ایجاد رشتههای مستقل، مثل فقه و کلام است.
ثامناً: وارد کردن زبان بیگانه در درسهای اجباری حوزه است، که آن را مطرح کردم.
تاسعاً: تقسیم تدریجی طلاب بر حسب اهداف است
7. مجریان اصلاحات حوزه
- مخاطب عرایض من، سه دسته هستند:
o یک دسته بزرگان حوزه هستند. ... اینها چون در حوزه متنفذند، مخاطب اول هستند.
o مخاطب دوم، فضلای جوان حوزه هستند. شما مستقلاً مخاطبید.
o مخاطب سوم، دستگاه مدیریت و شخص مدیر عزیز و محترم حوزه و شورایعالی حوزة علمیه هستند که اینها بیشترین بار مسؤولیت را به عهده خواهند داشت.
ما کسانى را مىشناسیم که در تمام دوران تسلط طاغوت، در مقابل آن همه مفاسد، یک کلمه حرف به عنوان نهى از منکر بر زبانشان جارى نشد؛ ولى حالا در نظام اسلامى که جلّ و عمده امور، در جهت صلاح و رشد و تقوا و حاکمیت دین است، اینها حساس شدهاند و تا اشکالى در گوشهاى به وجود بیاید، فوراً زبان به اعتراض بلند مىکنند! البته ما از اعتراض نمىترسیم - اعتراض بکنند- اما ارزش این افراد پایین است. اینهایى که نسبت به نظام اسلامى، آن حساسیت دفاع را ندارند، پایینند.
بیانات در جمع فضلا و طلاب و روحانیون مشهد 04/01/69
8. برگزاری اجتماعات علمی برای اصلاح حوزه
- برای اینکه این کار [اصلاح حوزه] راه بیفتد، باید اجتماعات علمی تشکیل بشود.
برای هر مسألهای که میخواهید حل کنید، یک سمینار ـ به معنای واقعی کلمه ـ درست کنید. سمینار، یعنی یک موضوع محتاج به تأمل عقلی، انتخاب بشود و افراد صاحب نظری بروند فکر و مطالعه و آمارگیری و ... بکنند و بیایند اینجا بحث کنند و نظراتشان را بگویند. بعد آن جمعی که اداره کننده سمینارند، این نظرات را جمع بندی کنند تا یک دستاورد معتنابهی به دست آید.
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون 16/09/74
امروز در نگاه طلبه جوان، یک روستا نه به عنوان یک محیط محدود، بلکه جهان گستردهاى است
در گذشته، طلاّب در حوزههاى علمیّه، افق را تیره و تار مىدیدند. آماج تبلیغات آنها، گاهى به یک جماعت چند ده نفرى محدود مىشد. حوزهها به جهان نمىاندیشیدند. به پایگاههاى رفیع سیاسى، اقتصادى و انسانى در اکناف گیتى نمىاندیشیدند. امروز در نگاه طلبه جوان، یک روستا نه به عنوان یک محیط محدود، بلکه جهان گستردهاى است که در آن، سیاست، استکبار، ابرقدرتها و صفوف به هم فشرده باطل وجود دارند و طلبه در دل و با عزم راسخ خود، به پیشواز این دنیا مىرود تا علىرغم میل دشمنان، در عرصه گیتى، سخن حق را زنده کند و به کرسى بنشاند. اگر به روستا مىرود، به چشم بخشى از آن دنیاى بزرگْ به آن نگاه مىکند. در آن دنیا، روستا، شهر، شهر بزرگ، کارخانه، دانشگاه، محیطهاى اسلامى و غیر اسلامى و بلکه ضدّاسلامى هم وجود دارد. این، امید طلبه امروز و آفاق دید اوست.
آنان که در وسط این راهِ پر دشمن لغزیدند در معنویت مشکل داشتند
... حضرت حق، به پیغمبر و عزیز و حبیب خودش که برترین انسانها در طول تاریخ، از اوّلین و آخرین بود، خطاب فرمود که نماز شب را بخوان. نیمه شب برخیز، ارتباط و اتّصال خود را مستحکم کن؛ چون کارِ سنگینى در پیش دارى. «انّا سنلقى علیک قولاً ثقیلاً.» تحمل این بار، سخت است. آنانى که در وسط این راهِ پر دشمن و شیطان، لرزیدند، لغزیدند، منصرف شدند، به دشمن پیوستند، یا به آفات دیگر مبتلا شدند، این جاى کارشان - معنویّت - عیب داشته است. طلبه امروز باید به این بُعد از زندگى خود، بسیار توجّه کند. شما جوانید؛ دلهاى شما نورانى است و تعلّقاتتان کم است؛ اما همیشه این طور نمىمانید. این سرمایه را امروز فراهم کنید تا آن روز که گرفتاریها و تعلّقاتْ از اطراف به شما حمله کرد، بتوانید از آن ذخیره معنوى خود استفاده کنید.
من یقین دارم، آن پیرمرد نورانى، معنوى، عالم، زاهد و عارف که این انقلاب با دست تواناى او بنا، غرس، آبیارى و میوه چینى شد، اگر در جوانى، آن راز و نیازها و آن عبادتها، تفکّرها و توسّلها را نداشت و آن دل مؤمن و نورانى در او پدید نمىآمد، این کارهاى بزرگ از او صادر نمىشد. مرحوم آقاى حاج میرزا جواد آقاى تهرانى که از علماى بسیار مؤمن، زاهد و خالص بود و در مشهد، بسیارى ایشان را مىشناختند، نزدیک سى سال پیش از این، به بنده گفت: «من در جوانى براى تحصیل به قم رفتم و آن زمان، امام را در حرم مطهّر دیدم. نمىشناختم ایشان کیست. دیدم که یک سیّد طلبه جوان و نورانى در حرم ایستاده، تحت الحنک را انداخته، نماز مىخواند و اشک مىریزد و تضرّع مىکند.» حاج میرزا جواد آقاى تهرانى مىگفت: «من او را نشناخته، مجذوبش شدم و از بعضى پرسیدم این آقاى نورانى کیست؟ گفتند این آقا روحاللَّه خمینى است. وقتى آقا روحاللَّه، در دوره جوانى، آن سرمایه و ذخیره را پدید مىآورند، آن وقت در سنّ هشتاد سالگى، امام و بنیانگذار حکومت جمهورى اسلامى مىشوند.»
اغتنام فرصت براى کسب علم و مجهّز شدن به سلاح فکرى
... نکته دوم را که باز مربوط به همین ویژگیهاست و باید به شما عزیزان عرض کنم، اغتنام فرصت براى کسب علم و مجهّز شدن به سلاح فکرى است. استعدادها نباید در این حوزه هدر برود. البته، این قضیه دو بخش دارد: یک بخشِ آن مربوط به نظام حوزه است و بخش دیگر به خود طلبه مربوط مىشود. نظام حوزه، نقش زیادى در جلوگیرى از اتلاف وقت طلبه دارد. کتاب درسى خوب، نظام آموزشى درست و منطقى، فرصتهاى آموزشى مناسب، قرار دادن صحیح و منطقىِ درسها در کنار هم - که همین، جزوِ نظام آموزشى است - کم کردن تعطیلات حوزه و مسائلى از این قبیل به مسئولان و گردانندگان امور حوزه مربوط مىشود.
دیدار با طلاب و فضلای حوزه علمیه مشهد 22/04/1376
1. مخاطبین بحث
- شرط اول براى شیرین شدن هر جلسه، و امیدوارى تأثیر در گفتهها، مصوبات و حرفها و تصمیمهاى آن جلسه، این است که گوینده و شنونده، یک ارتباط عاطفى فیمابین خود داشته باشند، و به یکدیگر ایمان و محبت بورزند.
در این جلسه از طرف این گوینده حقیر، نسبت به شما ایمان و محبت به صورت کامل وجود دارد؛ محبت به نسل جوان، اهل تحصیل و فرهنگ و معرفت و کسب علم، آن هم در صراط هدایت انسانها.
- مخاطب هم در درجه اول، شما طلاب و دانشجویان حوزه هستید؛ کسانى که بدنه حوزهها را تشکیل مىدهید، و آینده حوزهها به دست شماست - فضلا، طلاب و عناصر اصلى حوزه علمیه - البته این مطالب به نحوى از انحا، براى همه حائز اهمیت است؛ ولى مستقیما به شما عزیزان ارتباط پیدا مىکند.
- البته مسایل حوزهها این هشت چیز (سرفصلهای آتی) نیست؛ اینها هشت سرفصل از سرفصلهاى متعدد حوزههاى علمیه است. این مسایل را هم که من عرض مىکنم، اگر به چشم اعتبار نگریسته شود ... مىتواند منشأ فکر و عمل شود.
2. حفظ، ترمیم و بالندگی حوزه
- یکى دو سه سال قبل از این، در سفرى به حوزه علمیه قم، در جمع بزرگان اعلام و اعیان آن حوزه ممتاز و برجسته، عرض کردم که نسبت به حوزهها سه وظیفه، امروز در مقابل ماست؛ حفظ، ترمیم، بالندگى.
حفظ، وظیفه اساسى است. خوشبختانه ... حوزهها به دست قدرتمند الهى و با ترتیب اسباب و مقدماتى که خداى متعال، با یدِ قدرت کامله خود فراهم آورده است، محفوظند و محفوظ خواهند ماند.
ما باید به فکر ترمیم حوزهها باشیم. ترمیم در چى؟ این مهم است؛ در چه چیزى ترمیم انجام بگیرد.
مواردی که باید ترمیم صورت گیرد
اول، ترمیم در شخصیتهاى علمى بزرگى که از این حوزهها رخت مىبندند.
از این مهمتر، ترمیم افکارى است که از دور خارج شدهاند.
از این مهمتر ... ترمیم در روشهاست؛ غیر از توجه به مبانى و حرفهاى علمى، توجه به روشهاى علمى هم لازم است.
3. توجه به بحرانهای تحمیل شده بر حوزه
- بحرانها گاهى از درون یک مجموعه بروز مىکند. در درون حوزه علمیه، هیچ چیزى که موجب بحران بشود، وجود ندارد؛ اما تحمیل بحران بر حوزه متصور است؛ و کوشش مىشود که این بحران تحمیل شود.
بحران هویت به چه معناست؟
چه بحرانى؟ بحران هویت! این یک بحران عملى نیست؛ اما یک بحران روحى است ... بحران هویت یعنى چه؟ یعنى یک مجموعه نداند که کیست و به چه درد مىخورد! کوشش مىشود به حوزه تفهیم کنند که شما براى نظام زندگى مردم، لازم نیستید!
حوزه علمیه نمىتواند نسبت به این قضیه بىتفاوت باشد ... من امروز دارم خدمت شما عرض مىکنم، بدانید که این سیاست بلند مدت دشمنان است که روى این تکیه کنند.
حوزه باید سخن درست، دقیق، فقهى، صادق و متقن خود را در این زمینه بر روى دست بگیرد - هم قولا، هم عملا - باید کارى کنید که اگر علامت سؤال روى روحانیت گذاشتند، درست مثل این باشد که علامت سؤال روى جامعه پزشکى کشور گذاشته باشند؛ که حقیقت قضیه هم همین است.
البته یک چیزهایى را آدمهاى عادى نمىفهمند. آدمهاى دقیقتر مىفهمند. باید حوزهها در این زمینه به طور مطلق کار خودشان را بکنند؛ پاسخ روشن، ثابت، صریح و قاطع خودشان را بر سر دست داشته باشند، تا همه بتوانند استفاده کنند.
4. تحجر، نواندیشی و آزادفکری
- تحجّر بلاى اصلى است. چرا مىگوییم بلاى اصلى؟
براى خاطر این که نمىگذارد تحول لازم انجام بگیرد. تحول که نشد، آن وقت سکون، سکوت، عدم تحرک و رکود پیش مىآید، و پوسیدگى به سراغ حوزهها خواهد آمد.
تحجر را با حفاظت بر اصول و ارزشها اشتباه نکنید. اصول حوزوى باید حفظ بشود؛ این غیر از تحجر است.
معناى تحجر این است که ما نیازهاى ضرورى و لازم را براى حرکت علمى خودمان ندیده بگیریم؛ این، معناى تحجر است.
اگر چیزى براى پیشرفت علمى شما لازم است، باید آن را فراهم کنید. اگر راهى میانبر، یا بىخطر، یا پربارتر است، باید آن راه را شناسایى کنید، بعد هم وسایل حرکت از آن راه را فراهم کنید ... تحجر در حوزهها نباید باشد.
تحجر در روشها و در افکار، بلاى بزرگى است. اگر تحجر باشد، هیچ تحولى، هیچ حرکتى، و هچ جا به جایى انجام نخواهد گرفت.
نوآورى به چه معناست؟
- دنباله این [مساله تحجر]، مسأله نواندیشى و نوآورى است ... اما نوآورى یعنى چه؟ همه مسأله این جاست.
نوآورى در چهارچوبهاى درست خوب است. باید چهارچوبها را در حوزههاى علمیه شناخت. این گونه نباشد که کسانى به عنوان نوآورى، همه سنتها و روشها و مسایل اصولى و اساسى را به کلى زیر سؤال ببرند.
من در این جا چارچوبهاى لازم براى نواندیشى و نوآورى را یادداشت کردهام؛
چهارچوب تفکر دینى،
چهارچوب ارزشهاى حوزوى،
چهارچوب روشهاى علمى، یعنى اگر از روشهاى علمى کنار رفتید، نوآورى نیست، مهملبافى است.
- دنباله این [نواندیشی]، مسأله آزادفکرى را مطرح مىکنم که مترتب بر نفى تحجر و اثبات آزاداندیشى است .... آزادفکرى یعنى چه؟ یعنى تحمل نظر مخالف.
معناى تحمل سخن مخالف این نیست که شما حرف مخالف را بپذیرید، یا بیجواب بگذارید ... معنایش این است که اجازه بدهید حرف زده بشود، بعد شما آن را با استدلال رد بکنید.
البته سرتان کلاه نرود، این طور نباشد که کسى بیاید و حرفى را برضد فکر شما بگوید و شما نفهمید، و همین طور به عنوان آزادفکرى، تماشا کنید! نه، این گونه نباشد.
آرزوى من این است که اگر سخنى در معارضه با مبانى صحیح اسلامى در گوشهاى از جامعه، بر زبانى جارى مىشود -که آن زبان، یا نااهل است، یا ناوارد، یا حتى مغرض- بیست نفر طلبه فاضل در بیست جا، پاسخ مستدل و منطقى او را بیان کنند، اما حتى یک اهانت هم نباشد.
طلاب عزیز و فضلاى جوان، نباید حتّى براى یک لحظه، حضور در میدانهاى گوناگون را فراموش کنند. این حضور، با درس خواندن منافات ندارد؛ بلکه مؤیّد درس خواندن است. همان طور که امام بزرگوار در پیام فراموش نشدنى خود فرمودند، فضلا و جوانهایى که تفقّه را در میدانهاى خودش فرا گرفتند و مُنذر قوم خود شدند و میدان جنگ را میدان آزمایش نفس و تکامل معنوى خویش قرار دادند و پیش رفتند، این میدانها را رها نکنند. امروز هم خطوط و میدانها و صحنههاى نظامى و غیرنظامى و فرهنگى، محتاج حضور فعال شماست. مدرّسان معظم و محترم و اساتید حوزه علمیه قم و سایر حوزهها، طلاب را به سمت هدفهاى انقلابى و اسلامى سوق بدهند.
بیانات در دیدار جمع کثیرى از علما و طلاب حوزه علمیه قم و مدارس علمیه تهران 2/12/1368
5. نشاط جوانی
- ممکن است این قضیه، به نظر بعضى خیلى کم بیاید، ولى به نظر من قضیهى مهمى است. در حوزههاى علمیه، اکثریت قریب به اتفاق جوانند؛ باید شور جوانى در این حوزهها باشد. نشاط جسمى و روحى، هر دو.
ورزش در حوزهها منسوخ و ضدارزش است! چرا؟! ..... طلبهها باید ورزش کنند. طلبهها باید کوهنوردى بروند ... در چنین محیطى، شور جوانى به خمود تبدیل مىشود.
عین همین مسأله، در بخش روحى وجود دارد. محیط طلبگى، باید محیط حرکت، نشاط، گفتگو و مباحثه باشد.
- فقر، قابل تحمل و قابل قبول است. گرسنگى براى ما طلبهها، چیز بیگانهاى نیست .... این حالت فقر همراه با پارسایى و مناعت - که انسان حاضر نیست به فلک رو بیندازد و درخواست بکند؛ - چنانچه با نشاط و شادى روحى همراه باشد، قابل قبول و قابل تحمّل است.
6. وظیفه دفاع از نظام
- این نظام، نظام اسلامى است؛ همه کسانى که به اسلام اهتمام دارند، باید از این نظام دفاع کنند. چه بخواهند، چه نخواهند. چه از فلان کسى که در رأس نظام است، خوششان بیاید، یا نیاید. چارهاى نیست؛
7. اصلاح کتابهای درسی و نظام آموزشی
- همین قدر به شما عرض بکنم که اگر کتاب مکاسب، یا کفایه، یا رسایل، کتابهاى خوبى است ... اما این حرف نشد؛ حوزههاى علمیه باید بنشینند و متد درسى، کتاب درسى جدید و منقح، درست کنند.
برنامهای درست کنید که طلبه در ظرف دوازده سال ... پانزده سال مجتهد بشود، ... فارغ التحصیل واقعى بشود ... بعد بگوییم آقا ... حالا وارد میدان کار بشوید.
- ما با خوب درس خواندن موافقیم، با درس عمیق خواندن موافقیم، با فهمیدن هر چه مىخواند، موافقیم؛ اما با تضییع عمر طلبه، به خیال این که دارد درس مىخواند، موافق نیستیم.