گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ آنچه یک تمدن را زنده نگه خواهد داشت، نظامسازی است و یکی از ارکان اصلی و به نوعی شاید مادر و عنصر پایهای در این حرکت، حوزههای علمیه هستند؛ یعنی جایی که انتظار میرود متون، محتوا و ماده اسلامی برای زندگی در پرتو دین را محقق کنند.
در گوشه و کنار، شاید افرادى هستند که خیال مىکنند این نشانه زهد و علم آنان است که از کار کنار بکشند و کارى با حکومت نداشته باشند. مگر چنین چیزى امکان دارد؟! البته چون مىخواهیم نسبت به مسائل، حُسن ظن داشته باشیم، مىگوییم: «این، نشانه بىخبرى و غفلت آنان است.» والّا اگر غفلت و بىخبرى نباشد، نشانه چیزهاى خیلى بدى خواهد بود.
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون 16/09/74
مقام معظم رهبری در طول سالیان رهبری با نگاه حکمیشان اقدام به ارائه استراتژیها و خطمشیءهایی در راستای ارائه مقدمات نظامسازی اسلامی کردهاند و در این بین نیز گفتمانها و ایدههای پیشروی ایشان نسبت به حوزههای علمیه از اهمیت شایانی برخوردار است.
ایشان از سال 68 در دیدارها و سخنرانیهای عمومی، راهبردهای مفیدی به حوزه ارائه دادهاند، همچنین در ملاقات با گروههای مختلف مسئولین و نخبگان حوزه آنها را پیگیری کردهاند که شاهد تغییراتی در بخشهای مختلف حوزه هم بودهایم که البته شاید چندان چشم گیر نباشد.
به همین منظور بخشهایی از سخنرانیهای رهبری در دیدار با حوزویان بررسی میشود.
دیدار با اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه 14/7/79
عدّهاى با سیاست دینى مخالفند؛
یک عدّه دچار نفاق دینى هستند؛
یک عدّه علمداران تبعیّت از فرهنگ غرب و فریفتگان به زرق و برق غربىاند؛
یک عدّه هم قدرتطلباناند؛
1. تمدن اسلامی؛ خط کلی نظام اسلامی
- خط کلّى نظام اسلامى چیست؟ .... اگر بخواهیم پاسخ این سؤال را در یک جمله ادا کنیم، خواهیم گفت خط کلّى نظام اسلامى، رسیدن به تمدّن اسلامى است.
بىشک تمدّن اسلامى مىتواند وارد میدان شود و با همان شیوهاى که تمدّنهاى بزرگ تاریخ توانستهاند وارد میدان زندگى بشر شوند .... این فرآیند پیچیده و طولانى و پُرکار را بپیماید و به آن نقطه برسد.
2. روحانیت، نقشآفرینان اصلی در رسیدن به تمدن اسلامی
- مطلب دوم این است که نقشآفرینان اصلى در این عرصه چه کسانى هستند؟
- براى ایجاد یک تمدّن اسلامى ... دو عنصر اساسى لازم است: یکى تولید فکر، یکى پرورش انسان.
فکر اسلامى ... یک اقیانوس است ..... تولید فکر در هر زمانى متناسب با نیاز آن زمان از این اقیانوس عظیم معارف ممکن است.
در همه زمانها این امکان براى متفکّران آگاه، ... آشنایان با شیوه استنباط از قرآن و حدیث، ... وجود دارد که اگر ... سؤال زمانه را بدانند، ... مىتوانند سخن روز را از معارف اسلامى بیرون بیاورند.
شرط دوم، پرورش انسان است.
- حال در آنجایى که فکر و انسان باید تولید شود، ببینید نقشآفرینان چه کسانى هستند.
بدون شک مدیران جامعه ...، سیاستمداران ... ، متفکّران و روشنفکران ... آحاد مردم هر کدام به نحوى مىتوانند در خور استعداد خود نقشآفرینى کنند .... اما [در تربیت انسان] نقش علماى دین، نقش کسانى که در راه پرورش ایمان مردم از روش دین استفاده مىکنند، یک نقش یگانه است؛ نقش منحصر به فرد است.
3. چالشهای فراروی نظام جمهوری اسلامی
- امروز نظام اسلامى با چالشهاى بزرگى مواجه است. اگر این چالشها شناخته نشود .... نمىتوان درست نقش ایفا کرد؛ نمىشود واقعیت را فهمید و با آن مواجه شد. در نظام اسلامى، این چالشها چیست؟
یک عدّه با اصل دین مخالفند؛
عدّهاى با سیاست دینى مخالفند؛ دین را به عنوان یک مسأله ... مربوط به کنج دل و کنج خلوت مىدانند؛
یک عدّه دچار نفاق دینى هستند؛ یعنى نام دین را لازم دارند ... اما حقیقت دین را برنمىتابند!
یک عدّه علمداران تبعیّت از فرهنگ غرب و فریفتگان به زرق و برق غربىاند؛
یک عدّه هم قدرتطلباناند؛ ... براى آنها آنچه در درجه اوّل مهم است، کسب قدرت است؛
- [اگر] کسى بخواهد در نظام اسلامى پنجه بیفکند، چه زمینههایى در درون خود نظام اسلامى ... مؤثران نظام و مردم دارد؟
یکى از زمینهها، تحجّر است.
نگاه نو به مسائل نکردن، گذرانِ تاریخ و تحوّلِ فکر انسانها را ندیده گرفتن، تعالى و ترقّىِ فکر و اندیشه و راههاى زندگى را انکار کردن. این تحجّر است.
در کنار تحجر، ولنگارى فکرى و عملى
ولنگارى و بىبندوبارى در فکر یعنى اینکه انسان هر آنچه را که در بازار فکر و اندیشه مطرح مىشود، بدون ارزیابى، بدون نقّادى و بدون فهم درست با آن مواجه شود.
تقلید کورکورانه از غرب بخصوص، این هم یکى از آفتهاست.
چون تمدّن غربى از لحاظ علمى پیشرفت داشته است ... هر چیزى از آنجا آمد، بپذیرند؛
از جمله آفتها، طعمهجویى است.
مقام اجتماعى را و حتى علم را به عنوان طعمه نگاه کند، براى اینکه بتواند به نان و نوایى برسد.
فرصتطلبى، راحتطلبى و خوى شرارت، از این قبیل است.
- از طرف سوم [در کنار معارضان و زمینههای نفوذ]، دشمن خارجى است.
دشمن خارجى را نمىشود منکر شد ... هیچ انسانى را، هیچ جامعهاى را و بیش از همه هیچ مسؤولى را که دشمن را نبیند، کسى مدح نخواهد کرد.
4. واجبات حوزههای علمیه در راستای تحقق تمدن اسلامی و مقابله با چالشهای فرارو
- حوزه با این چالشها مواجه است؛ با این هدف [برقراری تمدن اسلامی] حرکت مىکند. حال شما ببینید حوزه علمیه چگونه باید باشد و چه کار باید بکند؟ واجبات این حوزه چیست؟
- اوّل این است که حوزه علمیه باید نظام اسلامى را از خود بداند و براى تکمیل و رفع نقص آن، همه کوشش خود را مبذول کند.
بدتر از حمایت نکردن و درصدد تکمیل بر نیامدن و کمر به اصلاح ضعفهاى نظام نبستن، این است که انسان به دشمنان نظام کمک کند! ... متأسفانه گاهى دیده مىشود که پستترین و رذلترین و بىارزشترین دشمنان نظام به وسیله کسانى تأیید مىشوند. چرا؟! به چه بهانهاى؟! چون در نظام، فلان نقص وجود دارد؟
- دومین چیزى که به نظر بنده جزو واجبات حوزه علمیه است، این است که حوزه باید بدون فوت وقت، صلاحیتهاى لازم را براى مقابله با بحرانهاى فکرى، در حوزه و در میان اعضاى حوزه به وجود آورد.
حوزه نمىتواند این چیزهایى را که مىتواند بحران فکرى براى نسل جوان به وجود آورد، ندیده بگیرد.
من همین جا عرض کنم: حوزه علمیه قم که بحمداللَّه در رشته فقاهت ... پیشرفتهاى خوبى کرده است، مبادا پرچم فلسفه اسلامى را زمین بگذارد.
فلسفه اسلامى باید در سطوح مختلف، با شیوههاى خوب، با کتابهاى قوى و با استفاده از متون راقىِ گذشته تدریس شود.
- سوم از واجبات حوزه علمیه این است که مدیران محترم حوزه و بزرگان و اعلام حوزه باید طلاّب را از لحاظ فکرى و سیاسى مصونیت بدهند.
طلاّب را از لحاظ فکر اسلامى و ظرافتهایى که در برخورد با امواج گوناگون فکرى وجود دارد، باید مصونیت ببخشند.
o باید طورى بشود که هر طلبهاى احساس کند در مقابل هر منطقى که براى او پیش مىآید - ولو برایش از قبل ناآشنا باشد - این مایه را دارد که بتواند مواجهه و مقابله کند.
- همچنین در زمینههاى سیاسى باید قدرت تحلیل سیاسى به طلاّب داده شود.
- نظام درسى در حوزه باید کوتاه و کارآمد و بهروز شود.
- من مىگویم این دورهاى را که ما طى مىکنیم، مىتواند با استفاده از شیوههاى جدید، فشردهتر شود.
o از جمله مواردى که در برنامهریزیهاى مراکز آموزشى بزرگ، بهطور دائم در حال تحوّل است، نظام درسى و کتاب درسى است. دائم نقصهایش را برطرف و آن را با خصوصیات لازم براى آموزش و پرورش همراه مىکنند.
- مطلب دیگر، شناسایى استعدادها در حوزه است که من در چند ماه قبل از این به مدیران محترم حوزه این را عرض کردم.
o این حوزه مجمعى از استعدادهاى گوناگون است. اینها باید شناخته شود... این شناسایى کمک بسیارى براى بهره بردارى درست در پرورش این استعدادها خواهد کرد.
- مطلب بعدى که از واجبات حوزه است، مسأله هجرت است. هجرت براى تعلیم و تزکیه؛ براى بودن در میان مردم.
o امروز چقدر نیاز به فضلاى جوان و فعّال و کارآمد در اقطار این کشور هست؛ نه فقط در روستاها، بلکه در شهرها؛ حتى بعضى شهرهاى بزرگ! ... هجرت به شهرستانها، ارتباط با مردم را براى فضلا ممکن مىکند. تعامل با مردم، نکته بسیار مهمى است.
- مطلب دیگرى که در این فهرست واجبات قرار مىگیرد، کامل کردن برنامه درسى حوزه است.
o از جمله آنچه که بهنظرم بسیار لازم مىآید، تاریخ است. طلاّب باید با تاریخ و عمدتاً تاریخ صدر اسلام آشنا باشند. این بسیار مهم است. تاریخ مشروطیت، از دوره مشروطه تا امروز و امثال اینها هم مهم است.
o در برنامه کارى طلاّب باید حدیث وارد شود.
طلاّب بایستى با حدیث آشنا شوند؛ .... با کتابهاى حدیثىِ مشخّصى آشنا شوند. ... به برکت مطالعه کلمات ائمه هدى علیهمالسّلام و نیز نهجالبلاغه، بسیارى از فکرهاى عالى در ذهنها مىجوشد.
- امروز در حوزه علمیه قم، خوشبختانه بخشهاى تحقیقاتىِ زیادى وجود دارد که بعضى مربوط به حوزه، بعضى مربوط به خارج حوزه و بعضى مربوط به بخشهاى خصوصى است ... اینها را باید با تدبیرى، مدیریّت حوزه مکمّلِ هم کند؛ به طورى که از مجموعه این تحقیقات، یک منظومه کامل براى رصد کردن هجوم فکرى و تبلیغاتى دشمن و امکان مقابله با این هجوم به وجود آید.
o یک نگاه کلّىِ به برنامه و کار تحقیق در حوزه باشد؛ کارهاى تکرارى و بیهوده و بىفایده وارد مسأله تحقیقات نشود و وقتهاى حوزه را از بین نبرد. این کار بسیار لازمى است.
- عزیزان من! مسأله مدیریّت حوزه را جدّى بگیرید. اگر ممکن بود یکى از مراجع معظّم، مدیریّت حوزه را به طور اجرایى به دست بگیرد، این اولویّت داشت. اینقدر مسأله مدیریت حوزه مهم است.
جاهایى هست که گاهى شش ماه یا یک سال بدون امام جمعه مىماند؛ این در حالى است که ما حوزه به این عظمت را داریم! مگر ما گفتیم به جنگلهاى آمازون بروید و تبلیغ کنید؟! آقایان نمىروند؛ مىگوییم چرا نمىروید، مىگویند مىخواهیم درس بخوانیم! برادران! من این روش را قبول ندارم؛ حالا شما هرچه مىخواهید بگویید، بگویید؛ من واللَّه این را الهى نمىدانم! چند نفرتان بیایید از مرجعیت و از ریاست و از مدرّسى و از فضل و سوادِ در آن حد بگذرید؛ حوزه را طورى راه بیندازید که بعداً هزار نفر مثل خودتان را بهوجود بیاورید.
بیانات در دیدار جمعی از فضلاى حوزه علمیه قم 70/11/30
5. توصیهها و تذکرات به طلبهها
- اوّل اینکه درس خواندن را جدّى بگیرید
o عزیزان! نگویید چون این برنامه فلان عیب را دارد، پس برنامه هیچ ؛ ... توصیه من این است: طلاّبى که مشغول به سطوح هستند، تا قبل از آن که از سطح خارج شوند، به هیچ کار دیگر غیر از درس نپردازند.
o علم و سواد پایه اصلى است؛ بدون آن هیچ نقشى نمىتوانید ایفا کنید، یا درست نمىتوانید ایفا کنید. نقشآفرینى غلط، از نقشآفرین نبودن به مراتب خسارتبارتر است.
- دوم، حفظ زىّ طلبگى است.
من زىّ طلبگى را در دو جمله مىتوانم معرفى کنم: پارسایى با عزّت، و نظم در تحصیل و زندگى.
البته من از اوضاع مادّى حوزه علمیه، حقیقتاً آشفته و ناراحتم. ... آنى که حالاً عرض مىکنم، این است که طلاّب - چه آنهایى که برخوردارند، چه آنهایى که دچار سختیهایى هستند -باید زىّ طلبگىشان محفوظ بماند؛ یعنى [اول اینکه] حالت پارسایى و قناعت، همراه با عزّت نفس.
دوم، نظم در تحصیل و به تبع آن نظم در زندگى ؛ که خصوصیت طلبگى نظم است.
- توصیه بعدى [سوم] من به شما عزیزان این است که باید اخلاق اسلامى را هم بشناسیم.
امروز خوشبختانه درسهاى اخلاق در حوزه هست؛ اما عزیزان من! درس اخلاق، همه وظیفه ما در باب تخلّق به اخلاق حسنه را ایفا نمىکند. هر کسى خودش باید با دل خود، با رفتار خود، به طور دائم مشغول تهذیب و مشغول کشتىگرفتن با بدیها و زشتیهاى وجود خودش باشد.
عزّت نفس و اعتماد به نفس
- توصیه دیگر [چهارم] من به شما عزیزان این است که از لحاظ علمى و همچنین از لحاظ سیاسى، باید اعتماد به نفس کاملى را در خودتان به وجود آورید.
علم شما، علم بسیار باارزشى است؛ علمى است که مىتواند بسیارى از گرههاى زندگى بشر را باز کند.
آگاهى سیاسى و موضع سیاسى شما و همچنین آگاهى فکرى و مواضع فکرى و اعتقادى شما باید طورى باشد که در محیطهاى مختلف اثر گذار باشید.
این عزّت نفس، این اعتماد به نفس، این قدرت تکیه به خود را باید حتماً در خود به وجود آورید.
- توصیه دیگر [پنجم] من این است: من شما عزیزان را در زمینه مسائل سیاسى، به دو چیز که گاهى با هم اشتباه مىشود - دعوت مىکنم.
o یکى این است که همچنان که بزرگان گفتند و مىگویند و توصیه مىکنند، غیرت دینى، لازم است. نباید بگذارید غیرت دینى از مجموعه حوزه علمیه و آحاد آن سلب شود.
o دوم اینکه از لحاظ سیاسى عصبى نشوید.
- نکته بعدى [ششم] این است که توصیه مىکنم که نگذارند توطئه جدایى و تقابل حوزه و دانشگاه بار دیگر به ثمر بنشیند.
- آخرین توصیهاى که عرض مىکنم، در ارتباط طلاّب عزیز و جوان و فضلاى محترم با مردم است. در ارتباطات خود با مردم، اصل نرمش و تواضع و مدارا و در عینحال اثرگذارى و تبلیغ و هدایت را هرگز نباید فراموش کنید.