گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ آنچه یک تمدن را زنده نگه خواهد داشت، نظامسازی است و یکی از ارکان اصلی و به نوعی شاید مادر و عنصر پایهای در این حرکت، حوزههای علمیه هستند؛ یعنی جایی که انتظار میرود متون، محتوا و ماده اسلامی برای زندگی در پرتو دین را محقق کنند.
در گوشه و کنار، شاید افرادى هستند که خیال مىکنند این نشانه زهد و علم آنان است که از کار کنار بکشند و کارى با حکومت نداشته باشند. مگر چنین چیزى امکان دارد؟! البته چون مىخواهیم نسبت به مسائل، حُسن ظن داشته باشیم، مىگوییم: «این، نشانه بىخبرى و غفلت آنان است.» والّا اگر غفلت و بىخبرى نباشد، نشانه چیزهاى خیلى بدى خواهد بود.
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون 16/09/74
مقام معظم رهبری در طول سالیان رهبری با نگاه حکمیشان اقدام به ارائه استراتژیها و خطمشیءهایی در راستای ارائه مقدمات نظامسازی اسلامی کردهاند و در این بین نیز گفتمانها و ایدههای پیشروی ایشان نسبت به حوزههای علمیه از اهمیت شایانی برخوردار است.
ایشان از سال 68 در دیدارها و سخنرانیهای عمومی، راهبردهای مفیدی به حوزه ارائه دادهاند، همچنین در ملاقات با گروههای مختلف مسئولین و نخبگان حوزه آنها را پیگیری کردهاند که شاهد تغییراتی در بخشهای مختلف حوزه هم بودهایم که البته شاید چندان چشم گیر نباشد.
به همین منظور بخشهایی از سخنرانیهای رهبری در دیدار با حوزویان بررسی میشود.
بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان کرمان 11/02/1384
1. ضرورت استفاده روحانیون از وسایل ارتباطی جدید برای تبلیغ در کنار استفاده از تبلیغ سنتی
امروز حوزههاى علمیه وظیفه هدایت قشرهاى گوناگون را در سطوح مختلف بر عهده دارند، البته من اعتقاد دارم که تبلیغ سنتى ما - که مسجد و منبر و سخنرانىِ روبهروست - بدیل ندارد؛ این را باید حفظ کنیم. اینکه شما بنشینید با یک نفر روبهرو صحبت کنید؛ نگاه شما به او بیفتد، نگاه او به شما بیفتد و نفس گرم شما به او برسد، این چیز خیلى خوبى است؛ این را باید حفظ کنیم؛ لیکن این کافى نیست.
امروز وسایل تبلیغ نوشتارى و گفتارى بهقدرى متنوع و زیاد است که اگر روحانیت دین از این قافله عقب بماند، قطعاً یک خسارت بزرگ تاریخى براى او پیش خواهد آمد.
2- ضرورت عمق بخشیدن به تحصیل دینی و تربیت روحانیون با تقوا و عالم
اولین چیزى که در حوزههاى علمیه لازم است، عمق بخشیدن به تحصیل دینى است؛ باید درس خواند، باید کار کرد. حوزههاى علمیه باید صادرات فکرى داشته باشند؛ باید روحانىِ عالم و فرزانه تربیت کنند؛ باید روحانىِ پاکیزه و پاکدامن پرورش دهند؛ باید روحانیونى پرورش
دهند که با مسائل سیاسىِ عالم آشنا باشند و دنیا را بشناسند.
یکى از اشکالات کار ما، نشناختن وضع زمانه است. بعضىها علم و تقوا هم دارند، اما در عین حال نمىتوانند جایگاه و سنگرى را که باید در آن بایستند و کار کنند، بشناسند؛ مثل کسى که در بین جبهه خودى و دشمن، سنگر و جایگاه خودش را گم مىکند و جهت دشمن را اشتباه مىکند؛ آتش هم مىگیرد، اما گاهى آتش را روى سر دوستان مىریزد.
نشناختن فضاى جغرافیاى سیاسى و فکرى دنیا و همچنین نقطه تمرکز و خط نگاه و امتداد تیر دشمن - که از کمان حقد و کینه او پرتاب مىشود - ما را خیلى دچار اشکال مىکند...
بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم 1389/07/29
- تبیین دقیق و علمی وجوه مختلف زندگی بشر توسط حوزهها اساس تحول است.
- ضرورت برنامه ریزی، هدایت و مدیریت تحولات در حوزه
- رها کردن شیوه های تعلیم سنتی و تبدیل آن به شیوه دانشگاهی غلط است
- احترام به استاد و تواضع شاگرد در مقابل استاد
- همسویی تلاشها و فعالیتهای علمی با نیازهای روز جامعه
- تحولات باید همسو با نظام اخلاقی و رفتاری حاکم بر حوزهها باشد
- اهمیت فیض بردن از معنویات و تذهیب
- توجه به گرایشها و احساسات انقلابی در فضای حوزه
- مدیریت و تدبیر حوزه به وسیله یک گروه متمرکزى که مورد تأیید مراجع و بزرگان باشند و در مسائل حوزه صاحبنظر باشند، یک چیز لازمى است.
1. تبیین دقیق و علمی وجوه مختلف زندگی بشر توسط حوزهها اساس تحول است
در زمینههاى گوناگون، امروز نیاز وجود دارد؛ هم براى نظام اسلامى، هم در سطح کشور، هم در سطح جهان. تبیین معرفتشناسى اسلام، تفکر اقتصادى و سیاسى اسلام، مفاهیم فقه و حقوقىاى که پایههاى آن تفکر اقتصادى و سیاسى را تشکیل میدهد، نظام تعلیم و تربیت، مفاهیم اخلاقى و معنوى، غیره، غیره، همه اینها باید دقیق، علمى، قانع کننده و ناظر به اندیشههاى رائج جهان آماده و فراهم شود؛ این کار حوزههاست. با اجتهاد، این کار عملى است.
اگر ما این کار را نکنیم، به دست خودمان کمک کردهایم به حذف دین از صحنه زندگى بشر؛ به دست خودمان کمک کردهایم به انزواى روحانیت. این، معنى تحول است. این حرکت نوبهنوى اجتهادى، اساس تحول است.
حرکت نوبهنوى محتوائى؛ اساس تحول
تحول و دگرگونى یک امر قهرى است؛ پیش مىآید. امروز در اطراف مجموعههاى گوناگون صنفى و ملى و غیره در و دروازه و حصار وجود ندارد؛ منتها این تحول و تغییر را یا مدیریت میکنیم، آن را هدایت میکنیم، یا نه، رها میکنیم. اگر رها کردیم، باختهایم. بزرگان حوزه، مراجع تقلید، اندیشمندان، دانشمندان و فضلا باید دامنها را به کمر بزنند، همت کنند، این تحول را برنامهریزى کنند، هدایت کنند، مدیریت کنند.
بنابراین معناى اساسى تحول این است: حرکت نوبهنوى محتوائى.
2. رها کردن شیوههای تعلیم سنتی و تبدیل آن به شیوه دانشگاهی غلط است
ممکن است یک معناى غلطى از تحول اراده بشود و فهم بشود، که حتماً باید از آن پرهیز کرد. تحول به معناى رها کردن شیوههاى سنتىِ بسیار کارآمد حوزه در تعلیم و تعلم و تبدیل این شیوهها به شیوههاى رائج دانشگاهىِ امروز نیست؛ اینچنین تحول و تغییر و دگرگونىاى غلط اندر غلط است؛ این عقبگرد است.
شیوههای بسیار خوب رایج در حوزه
ما در حوزه علمیه شیوههاى بسیار خوبى رائج داریم، از قدیم معمول بوده؛ شیوه انتخاب آزادانه استاد به وسیله طلبه. طلبه وارد حوزه که میشد و میشود، میگردد استاد مورد قبول و مورد علاقه خودش را پیدا میکند، به درس او میرود.
اساس کار طلبگى، فکر کردن و دقت کردن و مطالعه کردن است، نه حفظ کردن. حفظمحورى، همان چیزى است که امروز بلاى تعلیم و تربیت جدید ماست و ما مدتهاست که داریم با آن مقابله و مبارزه میکنیم و هنوز هم روبهراه نشده است و باید روبهراه شود.
در حوزه، اساس سنتى ما بر پایه فکر کردن است. طلبه درس را که میخواند، اولاً قبلاً پیشمطالعه میکند، ذهنش را آماده میکند تا از استاد حرف نو بشنود. بعد از درس، آن درس را با یک رفیقى مباحثه میکند؛ یک بار به او درس میگوید، یک بار او به انسان درس میگوید؛ لذا در ذهن جایگزین میشود. در بعضى از حوزهها مثل نجف، تقریر درس استاد معمول بود.
3. احترام به استاد و تواضع شاگرد در مقابل استاد
احترام به استاد هم یک مسئله است. یکى از سنتهاى رائج حوزههاى علمیه، تواضع شاگرد در مقابل استاد بود؛ احترام به استاد. «آداب المتعلمین» مینوشتند، که متعلم در مقابل معلم چه وظائفى دارد و معلم چه حقوقى بر او دارد؛ همچنان که متقابلاً متعلم بر معلم حقوقى دارد. اینکه استاد بیاید بگوید و برود، نه؛ حرف شاگرد را میشنفتند، گوش میکردند. اینها از قدیم معمول بوده است.
در همین زمان ما بعضى از بزرگان بودند، الان هم هستند؛ شاگرد بعد از درس، تا خانه استاد او را همراهى میکرد؛ بحث میکرد، صحبت میکرد، سؤال میکرد. گعده، گعده علمى؛ نشست، نشست تحقیقى و سؤال و جواب؛ اینها سنتهاى خوب حوزهى ماست. ... ما بیائیم اینها را تبدیل کنیم به روشهاى دیگران که منسوخ و کهنه است؟! پس این سنتها باید باقى بماند و تقویت شود. تحول به معناى تغییر اینها نیست.
4. همسویی تلاشها و فعالیتهای علمی با نیازهای روز جامعه
یکى از چیزهائى که در تحول مثبت حتماً لازم است، این است که ما خودمان را و تلاش و فعالیت علمى خودمان را با نیازها منطبق کنیم. یک چیزهائى هست که مردم ما به آنها احتیاج دارند، پاسخش را از ما میخواهند؛ ما باید آنها را فراهم کنیم. یک چیزهائى هم هست که مردم احتیاجى به آنها ندارند؛ زیاد کار شده، زیاد تلاش شده؛ خودمان را سرگرم آنها نکنیم. اینها خیلى مسائل اساسى و مهمى است.
5. تحولات باید همسو با نظام اخلاقی و رفتاری حاکم بر حوزهها باشد
مسئله بعدى، مسئله نظام رفتارى و اخلاقى حوزههاست؛ که همین تحول - اگر تحولى انجام میگیرد - باید ناظر به این جهت هم باشد. چند تا سرفصل در این خصوص وجود دارد که من اینجا یادداشت کردهام: تکریم اساتید. نظام رفتارى و اخلاقى ما در حوزهها باید در این جهت حرکت کند؛ تکریم استاد، تکریم عناصر فاضل، بخصوص تکریم مراجع تقلید.
هر کسى آسان به حد مراجع معظم تقلید نمیرسد؛ صلاحیتهاى زیادى لازم است. غالباً مراجع قلههاى علمى حوزههاى علمیه محسوب میشوند، بنابراین احترام مراجع بایستى محفوظ باشد؛ باید تکریم شوند.
6. اهمیت فیض بردن از معنویات و تذهیب
مسئله دیگر در نظام رفتارى و اخلاقى حوزهها، فیض بردن از معنویات است، تهذیب است؛ این خیلى مهم است. جوان امروز حوزه بیش از گذشته به مسئله تهذیب نیازمند است. کسانى که رشتههاى رفتارشناسى عمومى را مطالعه میکنند و کار میکنند، این را تأیید میکنند.
امروز در همه دنیا اینجور است که وضع نظام مادى و فشار مادى و مادیت، جوانها را بىحوصله میکند؛ جوانها را افسرده میکند. در یک چنین وضعى، دستگیر جوانها، توجه به معنویت و اخلاق است. علت اینکه مىبینید عرفانهاى کاذب رشد پیدا میکند و یک عدهاى طرفشان میروند، همین است؛ نیاز هست. جوان ما در حوزه علمیه -جوان طلبه؛ چه دختر، چه پسر - نیازمند تهذیب است.
ما قلههاى تهذیب داریم. در همین قم، مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملکى، مرحوم علامه طباطبائى، مرحوم آقاى بهجت، مرحوم آقاى بهاءالدینى (رضوان اللَّه تعالى علیهم) قلههاى تهذیب در حوزه بودند. رفتار اینها، شناخت زندگى اینها، حرفهاى اینها، خودش یکى از شفابخشترین چیزهائى است که میتواند انسان را آرام کند؛ به انسان آرامش بدهد، روشنائى بدهد، دلها را نورانى کند.
... همین بزرگانى که در مشهد بودند، مردمانى بودند که ما اینها را به تقوا و طهارت و پاکیزگى شناختیم؛ مرحوم حاج میرزا جواد آقاى تهرانى، مرحوم حاج شیخ مجتبى و ...؛ اینها هم همین جورند. عمده این است که این دل زنگار گرفته را یک زبان معنوى، یک سخن برخاسته از دل شفا ببخشد و این زنگار را برطرف کند.
7. توجه به گرایشها و احساسات انقلابی در فضای حوزه
یک مسئله دیگر در زمینه نظام رفتارى و اخلاقى حوزه، مسئله گرایشها و احساسات انقلابى در حوزه است.
مسئله این نیست که فلان زیدى با این مفاهیم مخالف است؛ مسئله این است که این مخالفت از نظر دشمن باید در جامعه مطرح شود؛ فضاسازى شود و فضاى انقلابى بشکند. در حوزه علمیه همه باید به این مسئله توجه کنند. در متن جامعه اینجور است، طبعاً در حوزههاى علمیه هم اینجور است. ... میخواهند فضاى انقلابى را بشکنند، روحانى انقلابى را منزوى کنند. تحقیر بسیج، تحقیر شهید، تحقیر شهادت، زیر سؤال بردن جهاد طولانى این مردم اگر خداى نکرده در گوشه و کنار حوزه به وجود بیاید، فاجعه است.
8. لزوم مدیریت و تدبیر حوزه به وسیله یک گروه متمرکز و مورد تأیید مراجع و صاحبنظران
مدیریت و تدبیر حوزه به وسیله یک گروه متمرکزى که مورد تأیید مراجع و بزرگان باشند و در مسائل حوزه صاحبنظر باشند، یک چیز لازمى است، اجتنابناپذیر است؛ بدون این نمیشود. این کار پیچیده مهمِ همهجانبه، بدون یک مدیریت قوى امکانپذیر نیست.
دیدار اعضای شورای عالی مدیریت حوزه علمیه قم با رهبر انقلاب 04/08/1389
1. تهیه نظام جامع آموزش، پژوهش و تبلیغ حوزه
2. مدیریت تشکیلات حوزه نیز باید از لحاظ اداری، چابک و سبک باشد
3. ارتباط مستمر شورای عالی حوزه علمیه قم با مراجع محترم
4. لزوم استفاد ه از دیدگاهها و نظرات فضلای جوان حوزه
حضرت آیتالله خامنهای تهیه نظام جامع آموزش، پژوهش و تبلیغ حوزه را ضروری خواندند و تأکید کردند: یکی از نیازهای جدی حوزه، تدوین چشمانداز و برنامه راهبردی است.
رهبر انقلاب اسلامی برنامهریزی، هدفگذاری و تعیین اولویتهای علوم حوزوی را در پرتو ترسیم چشمانداز آینده امکانپذیر دانستند و افزودند: مدیریت تشکیلات حوزه نیز باید از لحاظ اداری، چابک و سبک باشد.
ایشان، ارتباط مستمر شورای عالی حوزه علمیه قم با مراجع محترم را ضروری خواندند و بر لزوم استفاد ه از دیدگاهها و نظرات فضلای جوان حوزه تاکید کردند.
حضرت آیت الله خامنهای خاطرنشان کردند: رهبری در مصوبات شورای عالی حوزه علمیه قم و تصمیمهای مدیریتی آن مطلقاً دخالت نمیکند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر محدود نکردن سبک و روش تدریس و درس خواندن در حوزههای علمیه، عرفان عملی را یکی از موارد ضروری برای طلاب و روحانیون خواندند و خاطرنشان کردند: بیان شرح حال بزرگان اهل تهذیب و اخلاق برای طلاب و انتشار نامهها و نصیحتهای اخلاقی آنان، بسیار تأثیرگذارتر از عرفان نظری است.
ایشان با یادآوری مباحث مربوط به ایجاد تحول در حوزه علمیه در سالهای اخیر و همچنین در دیدار روز پنجشنبه طلاب، تأکید کردند: موضوع تحول در حوزه علمیه باید بصورت جدی پیگیری و اجرایی شود.
آیت الله مقتدایی مدیر حوزههای علمیه نیز در گزارشی گفت: تحول و تغییر ساختار حوزه متناسب با رسالت آن، تدوین سند چشم انداز 20 ساله، تأسیس شورای سیاستگذاری تبلیغ و ستاد ساماندهی آن، روانسازی امور آموزشی با استفاده از فناوری اطلاعات و ایجاد نظام یکپارچه اطلاعات آموزشی، بخشی از اقدامات انجام گرفته است.
بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالى 19/07/1391
- اهمیت طرح هجرت و توسعه کمی و کیفی حوزههای شهرستانها
- نسبت حوزههاى علمیه است با انقلاب و نظام اسلامى. هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامى جدا بگیرد.
- توجه به کانونهای فرهنگی مساجد و همکاری با بسیج
- ارتباط با قشر دانشجو
- آنهائى که درسشان یک قدرى پیش رفته، لباس روحانیت بپوشند؛ اما بدانند لباس طلبگى پوشیدن، بار سنگینى است.
- امامت جماعت در مساجد را محترم بشمارید، مهم بشمارید.
1. اهمیت طرح هجرت و توسعه کمی و کیفی حوزههای شهرستانها
این طرح هجرتى که بنده چندین سال قبل از این مطرح کردم، موجب گسترش فعال روحانیت در سرتاسر کشور میشود. باید از حوزههاى بزرگ هجرت کنند، بیایند در شهرستانها بمانند؛ چه اهل آنجا باشند، چه نباشند. افراد گاهى هم اهل آنجا نیستند.
مرحوم محقق سبزوارى - صاحب ذخیره و صاحب کفایه و ملاى معروف و شیخالاسلام بزرگ اصفهان در دوران صفویه - بلند میشود از اصفهان میآید مشهد ساکن میشود. آن وقت اصفهان بزرگترین شهر ایران بود، مشهد یک شهر کوچکى مثل یک ده بزرگ بود. مدرسه باقریه مشهد - که طلبههاى قدیمى مشهد آن را دیده بودند و امروز خراب شده – مدرسهاى است که ایشان تعمیر کرده. ... مرحوم میرزا مهدى شهید اصفهانىالاصل، که یکى از چهار شاگرد برجسته مرحوم وحید بهبهانى است - که چهار تا شاگرد او به نام «مهدى» است و به آنها میگویند «مهادى اربعه» - مىآید مشهد میماند، در همین جا هم به شهادت میرسد. در طول این سالها، علماى بزرگى در بین اعقاب او حضور داشتند. چه اشکال دارد اهل آنجا هم نباشند، اما بیایند؟ ...
2. نسبت حوزههاى علمیه با انقلاب و نظام اسلامى
نسبت حوزههاى علمیه با انقلاب و نظام اسلامى. هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامى جدا بگیرد. این که یک آقائى در یک گوشهاى عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهاى کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. روحانى باید از وجود یک چنین نظامى که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامى است، با همه وجود استقبال کند.
حوزههاى علمیه باید خود را سربازان نظام بدانند، براى نظام کار کنند، براى نظام دل بسوزاند، در خدمت تقویت نظام حرکت کنند؛ و این درست عکس آن چیزى است که سیاست سرویسهاى امنیتى انگلیس و آمریکا و اسرائیل و دیگران و دیگران دنبال میکنند.
بنابراین حوزههاى علمیه نمیتوانند سکولار باشند. اینکه ما به مسائل نظام کار نداریم، به مسائل حکومت کار نداریم، این سکولاریسم است.
معناى حرف من این نیست که حالا همه باید از روز اول بیایند در مشاغل نظام کار کنند؛ نخیر، باید درس بخوانید.
3. توجه به کانون های فرهنگی مساجد در همکاری با بسیج
من سفارش میکنم که کانونهاى فرهنگى - هنرى مساجد را فراموش نکنید؛ البته با همکارى بسیج. بد است که بین روحانى مسجد و بسیج مسجد، اختلاف به وجود بیاید... این کانونهاى فرهنگى - هنرى مساجد را مؤثر کنید، برایش کار کنید. بنشینید فکر کنید، مطالعه کنید و سخنى که متناسب با نیاز آن جوانى است که آنجا حضور پیدا میکند، فراهم کنید. مطالعه کنید. کتابهائى وجود دارد که میشود از این کتابها استفاده کرد. کتابهائى هست؛ بروید بپرسید، تحقیق کنید از کسانى که اهلش هستند.
خودتان را مجهز کنید به سلاح معرفت و استدلال
فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زنندهاى داشته باشد؛ داشته باشد. بعضى از همینهائى که در استقبالِ امروز بودند... خانمهائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمىبینند.
ارتباط با قشر دانشجو
«گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم/ آیا تو چنان که مینمائى هستى؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید، البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت، بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.
4. لباس طلبگى پوشیدن، بار سنگینى است
آقاى فرجام در مورد لباس روحانیت تذکر خوبى دادند. آنهائى که درسشان یک قدرى پیش رفته، لباس روحانیت بپوشند؛ اما بدانند لباس طلبگى پوشیدن، بار سنگینى است. این عمامه چند سیرى که شما روى سرت میگذارى، خیلى سنگین است. به مجردى که دیدند شما عمامه دارى، سیل سؤال و اشکال و اینها وارد میشود.
5. امامت جماعت در مساجد را محترم بشمارید، مهم بشمارید
امامت جماعت در مساجد را محترم بشمارید، مهم بشمارید. کسانى که شایستگى دارند، امامت مساجد خیلى مهم است. در هر وعده نماز، یا لااقل در هر شبانهروزى یک وعده نماز، با مردم حرف بزنید و افکار را باز کنید. با ذکر حقایق دین و مناقب ائمه (علیهمالسّلام) دلها را روشن کنید؛ دلها روشن میشود.
پایان