گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»، رقیه جباری(دانشجوی دکتری اقتصاد مالی دانشگاه علامه طباطبایی)؛ اقتصاد مقاومتی یعنی تشخیص حوزه های فشار (درشرایط کنونی تحریم) و متعاقبا تلاش برای کنترل و بی اثر کردن و در شرایط آرمانی تبدیل چنین فشارهایی به فرصت ، که قطعا باور و مشارکت همگانی و اعمال مدیریت های عقلایی و مدبرانه پیش شرط و الزام چنین موضوعی است. اقتصاد مقاومتی کاهش وابستگی ها و تاکید روی مزیت های تولید داخل و تلاش برای خوداتکایی است.
و صد البته منظور از اقتصاد مقاومتی واقعی، یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست نه یک اقتصاد منفعل و بسته چنانکه مقاومت برای دفع موانع پیشرفت و کوشش در مسیر حرکت و پیشرفت تعریف میشود.
در واقع هدف در اقتصاد مقاومتی آن است که بر فشارها و ضربههای اقتصادی از سوی نیروهای متخاصم که سد راه پیشرفت جامعه است، غلبه کرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی استفاده از همه ظرفیتهای بخشهای دولتی و غیردولتی، اهتمام جدی به حل مشکلات معیشتی مردم، مبارزه با مفاسد اقتصادی، حمایت از تولید ملی و مبارزه با اسراف را از لوازم اقتصاد مقاومتی دانستند.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به اینکه نقاط ضعف را نیز باید بررسی و برطرف کرد در تشریح برخی نقاط قوت دولت افزودند: کارهای وسیع عمرانی در مناطق مختلف کشور، پیشرفت چشمگیر در زمینه علم و فناوری، ارتقای جایگاه ایران در عرصه سیاست خارجی و مسائل بین المللی، برجسته شدن ارزشهای انقلاب در گفتار و رفتار دولت از جمله ساده زیستی و دوری از تجمل، استکبار ستیزی و افتخار به انقلابی گری و تلاش برای ارتباط گسترده با مردم از جمله نقاط قوت دولت است که منشأ برکات و آثار مثبتی بوده است.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین مبارزه با مفاسد اقتصادی را باعث افزایش سرمایه گذاری، استقبال سرمایه داران سالم و رونق بیشتر اقتصادی دانستند و افزودند: باید با چشمانی تیزبین،ریزبین و دوربین مراقب فساد اقتصاد بود و با آن مبارزه کرد که در این زمینه همکاری متقابل دولت و دستگاه قضایی ضروری است.
در زمینه بحران مالی اروپا بحث سیاست ریاضت اقتصادی جزو بحث های غیر قابل گذشت و اجتناب است.
برخی از مردم اقتصاد مقاومتی و ریاضت اقتصادی را یکی می دانند و یا تصور می کنند اقتصاد ریاضتی یکی از شاخه های اقتصاد مقاومتی است در حالی که این دو اصطلاح کاملا متفاوت بوده و هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند.
در واقع ریاضت اقتصادی به طرحی گفته میشود که دولتها برای کاهش هزینهها و رفع کسری بودجه، به کاهش و یا حذف ارائه برخی خدمات و مزایای عمومی دست میزنند. این طرح که به منظور مقابله با کسری بودجه توسط برخی دولتها انجام میشود گاهی اوقات به افزایش میزان مالیات و افزایش دریافت وامها و کمکهای مالی خارجی میانجامد.
اینکه بر اقتصاد و شرایط بحران زده اش ریاضت و سختی تحمیل شود، در ظاهر اصلا کار خوشایندی به نظر نمی رسد، اما ، می تواند به بازیابی درازمدت اقتصاد کمک کند.
بنابراین اگرچه اقتصاد ایران شاید ناچار شود در دراز مدت به سیاستهای ریاضتی روی بیاورد، اما اقتصاد مقاومتی و ریاضت اقتصادی دو مفهوم جداگانه و مستقل است که به هیچ عنوان منجربه بروز یکدیگر نخواهند شد.
در رویکرد اقتصاد مقاومتی ما در پی "اقتصاد ایده الی" هستیم که هم اسلامی باشد و هم ما را به جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند؛ اقتصادی که برای جهان اسلام الهامبخش و کارآمد بوده و زمینهساز تشکیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساساً در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یکی از مؤلفههای مهم الگو میباید متضمن مقاومت و تحقق آن باشد. در این مقوله است که اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد کارآفرینی و ریسکپذیری و نوآوری میشود.
مهمترین مشکل اقتصاد مقاومتی غلبه بر تفکر غلط در سیاستگذاران اقتصاد کشور است. برای اجرای سیاست اقتصاد مقاومتی با فشارهای داخلی و خارجی مواجهیم: در راس فشار خارجی تحریم اقتصادی و در بخش داخلی نیز فشار همه نیروهایی که زمینه و بستر مناسب را برای تحقق اهداف سیاستهای فشار خارجیها فراهم میکنند، وجود دارد.
فشار داخلی را می¬توان در دو جنبه دیگر نیز ذکر کرد: یکی از این بخشها ناآگاهی اقتصاددانان است که نوعاً در مسیری سیاستگذاری میکنند که خاص جریان مثلث اقتصاد تهاجمی غرب علیه اقتصاد ایران است.
عامل دوم به بخشی از فعالان اقتصادی بازمیگردد ، کسانی که در مسیر واردات کالاهای مصرفی سرمایهگذاری کرده و فعال هستند و همه کسبه و دست اندرکاران و کسانی که در توزیع این کالاها فعالیت میکنند، همان نیروهایی هستند که به اقتصاد ملی ضربات جبران ناپذیری وارد میکنند. دسته دیگری از نیروهای داخلی که موجب مطرح شدن موضوع اقتصاد مقاومتی میشود شرایط و مقتضیات اقتصادی کشور است که در سیاستهای گذشته و در راس آن وابستگی به درآمدهای ناشی از فروش نفت خام ریشه دارد.
در طراحی الگوی اقتصاد مقاومتی موارد زیر را باید همواره در نظر داشته باشیم:
اقتصاد مقاومتی یک نظام اقتصادی بسته نیست و چنین دیدی نسبت به اقتصاد مقاومتی رشدآفرین نیست. منظور از اقتصاد مقاومتی واقعی یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست نه یک اقتصاد منفعل و بسته چنانکه مقاومت برای دفع موانع پیشرفت و کوشش در مسیر حرکت و پیشرفت تعریف میشود.
در نظام باید بین سه حوزه تفکیک قائل شویم، این سه حوزه سیاست و نظام حکومتی، اقتصاد و فرهنگ هستند. چنانکه نمیتوان درباره اقتصاد مقاومتی صحبت کرد و از اقتضائات سیاسی غافل شد و یا از سیاست و اقتصاد صحبت کرد و از فرهنگ که زیرساخت این دو محسوب میشود غفلت کرد.
هدف از اقتصاد مقاومتی چیزی نیست جز آنکه این اقتصاد مقوم نظام سیاسی باشد،چنانکه نظام اقتصاد مقاومتی که هماهنگی خود را با نظام حکومتی اسلامی از دست بدهد نمیتواند مراد ما باشد.
اقتصاد مقاومتی که ملهم از نظام فرهنگی اسلامی و مبتنی بر فرهنگ دینی نباشد هدف اصلی نیست.
اهداف نظام اقتصادی در نظام اسلامی آن است که بخش خصوصی با دنبال کردن حداکثر سود باعث ایجاد تعادل در اقتصاد خواهد شد درست نیست و بااین مفاهیم سازگاری ندارد.
اینکه دولت بگوید جای خود را به بخش خصوصی دهد و بخش خصوصی نیز بدون راهنمایی تنها به دنبال حداکثر و انباشته کردن سود باشد در واقع همان نظام شرکتی آمریکاست.
اقتصاد اسلامی با سودجویی مخالفت ندارد بلکه با مبنا شدن سود و سوداگری بچگانه برای تکاثر و انباشته کردن سود آنگونه که در نظام آمریکا انجام میشود سازگاری ندارد.
ضعیفترین حلقه ما حلقه اقتصاد است و به همین دلیل مقام معظم رهبری میگویند دشمن تنها از این طریق میتواند وارد شود و زحمات خود را برای این کار نیز میکشد.
اقتصاددانان سهم عمدهای در تضعیف این حلقه داشتهاند چنانکه نظام سیاسی با رهبری مقام معظم رهبری با قدرت جلو میرود و نظام فرهنگی نیز با پشتوانه قوی خود رو به جلو حرکت میکند.دلباختگی به اقتصاد غرب و ظواهر آن قطعا در ایجاد این مشکل نقش داشته است.
همچنین نقطه شروع اقتصاد مقاومتی مصرف می¬باشد، مصرف است که تولید را جهت میدهد و این هر دو در کنار هم جهت سرمایهگذاری را مشخص میکنند. بیدلیل نیست که مقام معظم رهبری پیش از نامگذاری سالی به نام تولید سالی را به نام اصلاح الگوی مصرف نامگذاری کردهاند و در اصلاح الگوی مصرف مهمترین کار پاکسازی فرهنگی و اصلاح فرهنگ اقتصادی است.
اقتصاد را با تغییر نرخ بهره و دعوت از چپاولگران خارجی برای سرمایهگذاری به امید رشد نمیتوان اداره کرد و اقتصاد مقاومتی در چنین شرایط بیمعنا و بینتیجه خواهد بود. شروع کار با فرمول اقتصادی نیست بلکه شروع کار از فرهنگ اقتصادی است و تا این مساله اصلاح نشود هیچ گامی در جهت بهبود شرایط و شاخصها موثر نخواهد بود.
ضمن اينکه جمله "شروع کار از فرهنگ اقتصادي است" کاملا غلط است. در چنين شرايطي فرهنگ نمي تواند پيشرو باشد و حداقل در کوتاه مدت و ميان مدت نتيجه بخش. بايستي ساز و کارها را اصلاح کرد